2020-9-7
مسعود حداد
مردی آورد نزد سلطان کبک لنگ
تا فروشد کبک خود را با خدنگ
گفت سلطان،خصلت کبکت چه است
پای او لنگ، بال اورا کی شکست ؟
صاحب کبک بر شمارید خوی او
قیمت بالا گذاشت ، بر روی او
گفت به محمود کبک من جادوگراست
در شکار ِ جمله کبکان بهتر است
می فروشم روز صد کبک دیگر
کبک ها از دام هموار بی خبر
گر کَشَد آواز خود، او در چمن
خیل کبک ها، می فتد در دام من
شاه غزنه بهر او داد سیم و زر
کبک اورا سر برید در یک نظر
دید که سلطان کبک اورا کشته بود
صاحبش حیران ومبهوت گشته بود
او سوال کرد پس خریدی بهر چی؟
بعد خریدن، سر بریدی ،بهر چی ؟
گفت سلطان هرکی باشد قوم فروش
بر کشتن او خون من آید به جوش
مسعود حداد
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
Muhammad of Ghor
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
کبک لنگ