آرشیف

2020-10-31

مسعود حداد

کاش

 

کاش روزی ،در دیارِ تار ما
خنده میکرد آفتاب از آسمان

سبز میشد برگ زرد ِ یآس ها
میگرفتند انتقامی از خزان

کاش روزی کرگسان ِ لاشخوار
یکسره گم میشدند از این وطن

کاش روزی عندلیبان ِ خموش
نغمه خوانند، درمیان ِ این چمن

کاش روزی یک طبیب ِحاذقی
درد جهلِ این وطن درمان کند

وا رهاند توده ها را از جنون
هرچه خواهد معرفت،اوآن کند

کاش روزی مفسدینِ وغاصبین
غرق دریای فسادِ خود شوند

زیر گرز ِ لشکرِ «حداد» ها
جان دهند و،ازوطن مفقود شوند

مسعود حداد