آرشیف
چی شد؟: شعر طنز
راشد انصاری
آن همه قول و قرارت پس چـه شد؟
وعــده های بی شمارت پس چه شد؟
گفــته بودی می دهم طرحی بدیع
مرد ِ مومن! ابتکارت (۱) پس چه شد؟
با حــرارت گرم ِ صحـبت می شدی
بنده حیرانم، بُخــارت پس چه شد؟!
نطــق تان را تازگی ها بسته اند
قار و قار و قار و قارت پس چه شد؟!
قول دادی در ستادت می دهی…!
راستی شام و ناهارت پس چه شد؟
کارهای کشکی ات را دیــده ایم
کشک سابیـدی، تغارت پس چه شد؟
آن اوایــل اعتبـارت بـد نبود
این اواخر اعتبارت پس چه شد؟!
هر کسی بار ِ خودش را بست و رفت
دولت ِ بی بند و بارت پس چه شد؟!
زیــر بــار ِ زنــدگی زایـیده ایم
کس نمی پرسد “ویارت “پس چه شد؟!
«بار سنگین روی دوش مــردهاست»
آن زنـان ِ باردارت پس چه شد؟!
مدّتی دیـگر نمی جنــبد چرا…؟
اصفهانی جان، منارت پس چه شد؟!
کــل ِ امـکانات مال مرکز است
بستک و لار و کـوارت پس چه شد؟
پـافشاری مـی کنی بـر موضع ات
خسته ای امّا، فشارت پس چه شد؟!
گفـته بودی شادتان خواهم نمود
کارهای خنده دارت پس چه شد؟!
تو: به هر قولی که دادی کن عمل
من: نمـی گویم شعارت پس چه شد…
**
شاعــرا! در طـنز رد گم کن بـرو
نـام های مستعارت پس چه شـد؟!
هر چه می گویم بگو باشد، به چشم!
تا نگویم چشم و چارت پس چه شد؟
شعر طنز از راشدانصاری-ایران
پی نوشت:
۱ـ این مصراع ارتباطی با سرکار خانم معصومه ابتکار ندارد!
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور