آرشیف

2023-3-25

شاکره شمع افروز

چون روی مه عمر شده پشت نقاب است

 

بانویی که محکوم به صد رنج و عذاب است

شادیـی جهان در نظرش مثل سراب است

 

مانند گل خسته ز لبخند بهاری

برگردن هر شاخچه اش دار تناب است

 

شبها که سیه پوش شده در غم مهتاب

چون روی مه عمر شده پشت نقاب است

 

در ملک خودش لحظه یی آرام ندارد

هر لحظه بر او تلخ تر از روز حساب است

 

چیزی که فراتر ز حقش نیست طلب گار

جز علم که در سنت و قرآن و کتاب است

 

شاکره شمع افروز