آرشیف

2018-1-4

چرا رادیو سرحد را به آتش کشیده اند !؟

اوایل حوت  سال 1392 بود که زمزمه های ایجاد رادیو سرحد را شنیدم آن زمان که شاگرد صنف یازده مکتب بودم، مسئولیت اجرای دویا سه برنامه تفریحی را دریکی از رادیوهای دیگر به عهده داشتم. دیری نگذشت که این رسانه در فیروزکوه درکنار تنها رادیو خصوصی «رادیو صدای عدالت» فعالیت های رسانه یی اش را آغاز کرد. تازمانی که این رادیو نشرات خود را آغاز نکرده بود چیزی بنام خبر واطلاع رسانی در تنها رادیو که درفیروزکوه فعالیت داشت نبود وروزانه دو ونیم ساعت نشرات داشت واین دو ونیم ساعت نیز به اجرای برنامه های سرگرم کننده وتفریحی می چرخید ومردم بیشتر برای دریافت خبرها مربوط به غور روزانه سری به وبسایت جام غور میزدند واز رویداد های اتفاق افتاده در این ولایت آگاهی حاصل می کردند.
 نخستین گام های که ازسوی رادیو سرحد برداشته شد اطلاع رسانی وایجاد سرویس خبری بود که روزانه حد اقل درسرویس خبری این رادیو، دو تا سه گزارش خبری وتولیدی نشر می شد وآن زمان که نخستین رسانه محلی رقیب رسانه یی اش را تجربه می کرد برای ما خیلی سخت تمام میشد وما نیز درتلاش ایجاد سرویس خبری شدیم وایجاد نیزکردیم اما، کار های ما خیلی تفاوت داشت وآنان در اطلاع رسانی ازماپیش قدم تر بودند.
دیری نگذشت که رسانه سرحد نشرات خود را به ده تا یازده ساعت در شبانه روز افزایش داد وبرنامه های بیشتر سیاسی ،فرهنگی واجتماعی را نسبت به برنامه های سرگرم کننده یاتفریحی در تقسیم اوقات نشراتی خود گنجانیده بود ومردم در فیروزکوه که علاقه چندان هم به برنامه های تفریحی وسرگرم کننده ندارند وحتی قابل پذیرش شان نیست آهسته، آهسته سرحد برای شان به عنوان یک رسانه تاثیر گزار جای پا باز کرد واین برای ما به عنوان گرداننده های برنامه های نخستین رسانه، درواقع قابل پذیرش نبود وهرروزبه دنبال ایجاد برنامه های بیشتر چون برنامه های سرحد بودیم اما، مسئولین این رادیو بی پروا بودند وتنها فکرشان به جیب زدن چند افغانی پول بود که دربدل نشر اعلانات برای شان می رسید.
این روند تاسال ۱۳۹۵ادامه پیداکرد ومن وارد سال سوم دانشگاه تعلیم وتربیه غور شدم. روزی یکی از گزارشگران این رادیو که قبلن هم مدتی در رادیو صدای عدالت باهم همکار بودیم ازمن خواست که درکنار آنان بیایم ویکجا کار کنیم، من هم پذیرفتم ودو تا سه روز قبل از حادثه خونین ۵ عقرب سال گذشته رسمن کاررا با‌آنان آغاز کردم. آن زمان تعهد ما بر این شد که تایک تیم قوی تشکیل دهیم وبرای مردم آنچه که در توان داریم در راه اطلاع رسانی وافشای حقایق به خرچ دهیم وآنچنان نیز کردیم که تا حال این کار را می کنیم وخواهیم کرد.
بعداز حادثه خونین 5 عقرب وآغازعملیات نظامی حکومت به منظور نابودی گروه که داعش خوانده می شد وبعد ازنشر چند گزارش، نخستین تهدید ها را تجربه کردیم واین تهدیدها کوچکترین تاثیر برای ما نداشت. رفته، رفته به ادامه کارهای مان پابند بودیم وبعد ازنشر چند گزارش که متوجه افراد مسلح غیرمسئول میشد و به نفع شان نبود هشدارهای جدی تر دریافت می کردیم گاهی تهدید به مرگ میکردند وگاهی هم به آتش کشیدن رادیو، که بالاخره چنین کردند «که تاهنوز معلوم نیست کار چه کسی ویاهم چه کسانی بوده ».
بخش دیگر تهدید ها علیه ما ازسوی کسانی بود که عاملان خشونت علیه زنان دراین ولایت بودند واین خشونت ها رسانه یی میشد. باآنکه بارها تهدید ها وهشدار های علیه خودمان را با اداره محلی ومسئولین امنیتی این ولایت درمیان گذاشتیم وحتی باری بافرستادن مکتوب رسمی ازآدرس کمیته مصئونیت خبرنگاران به وزارت امور داخله خواهان توجه به تامین امنیت رادیوسرحد وخبرنگاران این رسانه شده بودیم ولی این تهدید ها ازسوی مسئولین امنیتی درنظر گرفته نشد وسرانجام منتج به آتش کشیدن رادیو شد.
به آتش کشیدن رادیو با آنکه هیچ گاهی نمی تواند از تعهد ما بکاهد ولی برای ما اراده بیشتر وقویتر نسبت به گذشته میدهد ومارا مصمم ترازگذشته می سازد. آزادی بیان با جان فشانی وقربانی دادن به دست می آید.
قابل یادآوری میدانیم که نیروهای امنیتی دراین ولایت تاهنوز کوچکترین سرنخ که نشان دهد که این عمل ازسوی چه کسی ویاهم چه کسانی انجام شده، به دست نیاورده اند.
یکبار دیگر به عنوان یکی ازمسئولین رادیو سرحد، ازمسئولین امنیتی ونیروهای کشفی واستخباراتی درفیروزکوه بگونه ی جدی میخواهیم تاهرچه زودتر عاملین به آتش کشیدن رادیو سرحد را شناسایی وبه پنجه قانون بسپاردتا نشان دهند که حکومت متعهد به تامین آزادی بیان است.
دراخیر جا دارد تا ازهمه دوستان گرامی ما، همکاران رسانه یی ، نهاد های حامی خبرنگاران ورسانه ها بابت همکاری هایشان به منظور حمایت از رسانه رادیو سرحد تشکر وسپاس گزاری ویژه ی نمایم. 
این راه دراز است و ما نوسفر !