آرشیف

2015-1-28

گل رحمان فراز

چرا باید بـــــــه داکتر محمد اشرف غنی احمدزی رای داد؟

 

زندگی نامه: داکتر محمد اشرف غنی احمدزی از قبیله پشتون (احمدزی) است. وی در ماه ثور ۱۳۲۸ از ولایت لوگر در جنوب کابل به دنیا آمد. پدرش شاه‌پسند نام داشت و بنا بر برخی گزارش‌ها در جوانی کارمند یک شرکت حمل‌ونقل در کابل بود و در دهه ۱۹۸۰ کار حمل‌ونقل را با تعدادی کامیون در پاکستان ادامه می‌داد. مادرش کوکبه (ضیاگل) نام داشت و دختر احمدعلی لودین از فارسی زبانان افغانستان و احتمالاً شیعه بود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در کابل سپری نمود و برای تحصیلات دانشگاهی به لبنان رفت و در دانشگاه امریکایی بیروت ادامه تحصیل داد و در همانجا با رولا آشنا شد و با این دختر لبنانی ازدواج کرد. وی در سال ۱۹۷۷ برای تدریس در رشته مردم‌شناسی به افغانستان بازگشت اما پس از قبولی در یک بورسیه تحصیلی برای ادامه تحصیل به دانشگاه کلمبیا در نیویورک رفت اما یک سال بعد در پی به قدرت رسیدن حزب دمکراتیک خلق در افغانستان بسیاری از اعضای خانواده او به زندان افتادند. غنی در آمریکا ماندگار شد و مدرک دکترای خود را در رشته مردم‌شناسی فرهنگی را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. رساله دکرتای وی «تولید و تسلط: افغانستان، ۱۹۰۱-۱۷۴۷» نام داشت. دو فرزند غنی و رولا با نام‌های مریم و طارق در آمریکا به دنیا آمده‌اند و در نتیجه تمام آنها شهروند آمریکا نیز محسوب می‌شوند. اشرف غنی پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۹۸۳ برای تدریس در دانشگاه برکلی کالیفرنیا دعوت شد و از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ مدرس دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا بود و در این دوره معمولاً به عنوان کارشناس در برنامه‌های بخش فارسی و پشتوی رادیو بی‌بی‌سی حضور پیدا می‌کرد. وی از سال ۱۹۹۱ به عنوان مردم‌شناس راهنما به کار در بانک جهانی مشغول شد. کار او مشاوره در مورد ابعاد انسانی برنامه‌های اقتصادی بود و در برنامه‌های بانک جهانی در آسیای شرقی، جنوب آسیا، روسیه، چین و هند شرکت داشت. غنی از دسامبر ۲۰۰۱ به افغانستان بازگشت و در ۱ فوریه ۲۰۰۲ به عنوان مشاور ارشد حامد کرزی رئیس‌جمهور افغانستان، وزیر مالیه افغانستان و رئیس اداره هماهنگ‌کننده کمکهای بین‌المللی به افغانستان انتخاب شد. وی از سال ۲۰۰۴ از حضور دولت اجتناب کرد و به عنوان رئیس دانشگاه کابل انتخاب شد.

چرا باید به داکتر محمد اشرف غنی احمدزی رای داد؟

چرا باید به اشرف غنی احمدزی رای داد؟:
شعار داکتر محمد اشرف غنی احمدزی، تحول و تداوم است و نظر به پیشینه تحصیلی اش که دیده شد، اصلی ترین برنامه داکتر غنی در محور اقتصاد و بدوجه میچرخد آنرا نمیتوان فقط یک شعار دانست، داکتر غنی طرح های اقتصادی علمی و عملی خویش را به سطح بین الملل ثابت کرده است. باید خاطر نشان ساخت که فعلا از تئوری های اقتصادی داکتر غنی برای رشد سیستم اقتصادی کشور روسیه استفاده میشود. با برنده شدن داکتر اشرف غنی احمدزی در انتخابات دور دوم سال 93 افغانستان، تحولات مثبت و تدوین برنامه های درست در رشد اقتصاد افغانستان بوجود خواهد آمد. وی کسی است که از طریق علمیت و کارکرد های اقتصادی خود، شناخت بین المللی دارد و از این طریق میتواند کمک های زیادی را برای افغانستان جلب نماید.

 

برنامه های که داکتر اشرف غنی برای ولایات درجه سوم دارد:

1. اول از همه وی کوشش خواهد کرد که موضوع درجه بندی ولایت را از بین برد، طوریکه هیج ولایت از ولایت دیگری برتری نداشته باشد. و یا اینکه دید کلیه ولایات از یک نگاه. 
2. ساخت سرک حلقوی که وصل کننده چندین ولایت میباشد و خوشبختانه این سرک از غور نیز میگذرد، با ساخت این سرک مشکلات ترانسپورتی مردم این ولایت به مرکز و ولایت همجوارش (هرات) که مسدود بودن راه این دو ولایت بر زندگی مردم غور یک چالش است، کاهش خواهد یافت. 
3. وی در سخنرانی های خود همیشه روی این موضوع اصرار ورزیده است که توجه جدی برای رشد 11 ولایت عقب مانده که غور نیز شامل این لیست است، به خرج خواهد داد.
4. بدون چون و چرا و مشکلات بروکراسی و یا کاغذ پرانی های دولتی، 40 فیصد بدوجه مرکزی دولت را برای ولایت انتقال میدهد. (نه مثل وعده های برفی آقای کرزی بر روی سنگ آتشین).
5. شناسایی ظرفیت های بالقوه اقتصادی و زراعتی ولایات.
6. در نظر گرفتن بورسیه های تحصیلی بر اساس سهمیه بندی ولایات و اولویت بندی مشکلات کسب علم در ولایات.
7. تبدیلی افراد مجرب ملکی و نظامی از یک ولایت به ولایت دیگر. 
8. ویرایش طرح انجام فعالیت های محاربوی پولیس ملی افغانستان (تبدیلی پولیس از یک ولایت به ولایت دیگر).

ما غوری ها، همیشه در کلیه انتخابات های ریاست جمهوری برای گزینش رئیس جمهور در کرسی ریاست جمهوری به یک نحوی تبعیض قومی قایل شده ایم، خوب یادم است که در سه دور ریاست جمهوری، مردم غور اولویت را به اشخاص دادند که تاجک تبار بوده و یا افتخار سربازی با آمر صاحب شهید مسعود را داشته اند که در هر سه دور این چهره های نفوذی از ولایت پنجشیر بوده است. در بدل (رای) این فدا کاری ها، هیچ نوع توقعی مردم غور از طرف چهره های نامبرده بر آورده نشد. شاید آنها در هنگام طرح ریزی برنامه های انتخاباتی به این نظر باشند که با شعار تاجک بودن میشود رای این مردم را به نفع خود بدون مصرف بدوجه به صندوق های کمیسیون مستقل انتخابات ریخت. بقول معروف "هر آنچه مفت آید، بی ارزش خواهد بود." شاید این یکی از موضوعات باشد که تا هنوز ولایت غور نتوانسته باشد از درجه سوم به دوم و یا اول صعود یابد. (البته موقعیت جغرافیایی غور با داشتن راه های مواصلاتی صعب العبور و اقتصاد نا کافی مردم نیز عامل بد بختی و پس ماندگی میتواند باشد). هرگاه نامزدان ریاست جمهوری را با نامزدان شورای ملی مقایسه کنیم، در میابیم که وکیل منتخب همیشه و پیوسته میکوشد تا به موکلین خدمت نماید که برایش در انتخابات بر علاوه ریختن رای خود به نفع موصوف، کار نیز کرده اند و کسانیکه به وکیل منتخب یادشده رای ندادند، توقعی هم از آن ندارند. این موضوع را قبول میکنیم که چهره های برتر پنجشیر در انتخابات های ریاست جمهوری افغانستان افتخار سربازی و همیاری با مسعود شهید را کسب نموده اند. اما به این هم فکر کنیم که امکان دارد که "هر توپ گِرد باشد اما باید دانست که هر گِرد توپ نیست." آمر صاحب فقید یکی از سرمایه های ذاتی کشور محسوب میشد اما هر چهره پنجشیر نمیتواند نقش مسعود را بین تاجک تباران افغانستان بازی کند. (آیا میراث برتریت و رهبریت اقوام تاجک افغانستان برای مردم پنجشیر باقی مانده است؟). کمک ها و مساعدت های بلاعوضیکه در انتخابات قبلی افغانستان از طرف غوری ها برای نامزدان ریاست جمهوری از ولایت پنچشیر صورت گرفته است برای شان کافی و بالاتر از درجه کفایت است و هرگاه بخواهند مساعدت های قبلی را توام با مساعدت های دور اول انتخابات 93 افغانستان برای مردم غور در صورت پیروزی شان در دور دوم (که اصلاً امکان پذیر نیست) جبران نمایند تا آخر دوره پنچ ساله ریاست جمهوری مدیون غوریان خواهند بود. ازینرو دیگر نباید به دنبال کسی گشت که برعلاوه توجه (که هیچ ندارند)، حتی از آوردن نام غور بر سر زبان خویش عار دارند. بقول شاعر – خواهان کسی باش که خواهان تو باشد -. 
حدیث صحیح است که در مراحل اولی ظهور اسلام، حضرت محمد (ص) برای آذان دادن در مکه معظمه حضرت بلال را انتخاب کرده بود، بنابر تفاوت لسان که حضرت بلال توانای تلفظ درست کلمات عربی را نداشت، در هنگام آذان کلمه اشهدا را میشه اسهدا ادا میکرد، اعراب نرد پیغمبر (ص) آمدند و از این اشتباه بلال ایشان را شکایت وار آگاه ساختند و از رسول خدا خواستند تا یکی از اعراب را که توانای ادای کلمات را بدرستی دارد، بعوض حضرت بلال بگمارد. اما رسول الله برای اعراب گفت که شکایت را در رابطه به بلال و طرز ادایش بس کنید، (س) بلال در نزد خداوند (ش) قبول میشود. این حدیث دلالت بر همدیگر پذیری میکند.