X

آرشیف

چراغ بدست
روحم درکفم مثل چراغ میسوخت
و روشنم میکرد تا راهء رفتن
آن روز که میترسیدم از حس گم شدنم…
در این وادی سیاهء نا امیدی
روحم میسوخت و باورم میداد به مبارزه در راهء روشنائی
و من باور داشتم که بعد از سوختن هم میتوان نفس کشید
و درین وادیء پر پیچ و خم رسید به ماهء روشن
کفم از آتش روحم میسوخت
کفم از سوزش روحم پر آبله میگشت
وادیء تاریک و سیاه…
و آرزوی رسیدن به خانهء روشن ماه
                                            

صدف((فرحمند))

9/8/1385

 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.