آرشیف

2022-10-1

علم عبدالقدیر

پیامد اجبارشرع وفشار حاکم

 

اجبار وفشار دو کلیمه است که در سیاست رژیم های دیکتا تور واستبدادی قابل تعریف وارزیابی است مثلا اجبار در پوشش وفشار در محدویت آزادی های مدنی، عقیدتی وسیاسی  که بیشتر در دو کشور همسایه یعنی ایران وافغانستان مصداق وکار برد دارد،اگر اجبار در پوشش که بنام حجاب بر مردم تحمیل میشود با فشار یکجا شود پیامدش روشن است یعنی بستن یک رو سری با فشار وباد دادن صد ها رو سری با عکس العمل مردم ، شرائط کنونی ایران شاهد زنده این واقعیت است .

به اصطلاح یا حکم شرع  مجبور نه مجازات میشود ونه مکا فات می بیند یعنی اگر کسی از سر اجبار کلیمه کفر بر زبان آورد وقلبش مطمئن به ایمان باشد مسلمان ومؤمن است( مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ..) چنا نکه اگر کسی قلبا کافر ومنکر  باشد هر چند نماز بخواند، روزه بگیرد وشعار اسلامی بدهد مسلمان گفته نمیشود این حکم شرعی واصل اسلامی است لذا هیچکس خودرا بخاطر مسلمان ساختن دیگران ازطریق زور واجبار زحمت ندهد این عمل نه ثواب دارد ونه هم به نفع جامعه است. ونه هم حدیث الچنة تحت ظلال السیوف بخواند چون این حدیث هیچ ربطی به مجبور ساختن غیر مسلمانان بخاطر قبول واجرائی احکام اسلامی ندارد این حدیث بخاطر تشویق به دفاع وجهاد است که با جهاد میتوان رضای خدارا کسب کند ومستحق بهشت برین شد .یعنی دفاع با هر وسیله ممکن چون شمشیر دیگر سلاح جنگ وجهاد نیست..

شرع وسیلۀ توجیه اجبارحکام : استفاده ازاحکام ومبانی شرعی معمولا وسیله ای است برای توجه اعمال زور وفشار حاکمان  بر مردم  ووجود مجتهدین دولتی دین اسلام را به صد ها وهزاران پارچه وشاخه تقسیم کرده است  چنانچه در طول تاریخ هر امیر وخلیفه یک مفتی در باری داشته که آیات قرآن واحادیث را در جهت مصالح امراء وخلفاء تفسیر کرده اند مثلا تماس وتعامل شهروندان به کشورها وملتهای دیگر را دوستی بادشمن تفسیر کردند وآیت تولی خواندند وامر محکومیت وجهاد را علیه مخالفین نظام صادر کردند به همین تر تیب فتوی درمورد آزادی های زنان همه از طریق مفتی های دربار واحادیث موضوعی صورت گرفته ویا در مورد تعیین پوشش وشمائل ظاهری زنان ومردان حدیث من شبه بالقوم فهو منهم خواندند که هیچ ربطی به پوشش ندارد به همین تر تیب ده ها مورد دیگر.

آیا جمهوری اسلامی ایران حکومت دیکتاتور است؟

بدون تر دید رهبری ایران بارز ترین نمونه استبداد دینی در عصر حاضر است که صلاحیت های رئیس جمهور های کشور را نیز بر نتا بیده و بر نزدیکترین های خود هم  رحم نکرده  است اگر  به نیم قرن حاکمیت در ایران دقت کنیم به واقعیت های مواجه میشویم که خود خواهی واقتدار گرائی از مرز قوانین، دوستی  واخلاقی هم گذشته .چنانچه تمام رئیس جمهورها در ایران  که قبل از انتخابات نور چشمی های رهبر بودند بعد از ختم  دورۀ ریاست جمهوری   مغضوب علیهم  ودشمن رهبر شده اند چرآ؟ دلیلش این است که هررئیس جمهور بر أساس عرف ومقتضیات  ریاست جمهوری وقانون صلاحیتها دلش میخواهد رئیس دولت باشد اما وقتی میخواهند اکت ریاست جمهوری کنند و درسیاست داخلی وخارجی کشور تصمیم گیری کند از طرف رهبر برایش امر توقف داده میشود! آنجاست که رئیس جمهوراز خواب گران بیدار میشود ومیداند که در تمام کشور فقط یک نفر حکومیت میکند این انتخابات وریاست جمهوری یک نمایش بیش نیست از همینجاست که با مخالفین رهبر یکجا سر تکان میدهد وبعد از ختم دورۀ ریاست جمهوری وخانه نشینی لقب عناصر توطئه وهمدست دشمن را میگیرند.تمام رئیس جمهور های ایران بعد از ختم دوره  پر ماجرا وبی معنی ریاست جمهوری  به اشاره رهبر از طرف سپاه دشمن نظام معرفی میشوند مثلا هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد، سید احمد روحانی . میر حسین موسوی صدر اعظم وکروبی رئیس پارلمان که همه در دورۀ تصدی ریاست ها قمچین رهبر را خورده اند .

سر نوشت دیکتا تور ها در مسیر تاریخ: هیچ دیکتاتوری در بستر نرم جان نداده است دیکتا تور ها غالبات به آتش خشم ملتهای مظلوم ومحکوم سوخته اند این که چگونه پس از کمتر از نیم قرن جامعه ایران از انقلابی به انقلابی دیگر گذار کرده با نگاهی سریع به دوران زمامداری خامنه‌ای متوجه چنین تغییری خواهیم شد وقیام کنونی مردم ایران پیامد یک فشار وتهدیدی است که از طرف رژیم اعمال شده است.خامنه‌ ای  در دوران سی وسه سال ولایت مطلقه‌ فقیه اش بر ایران همه تلاش‌های سیاسی اصلاح‌طلبانه و مسالمت‌آمیز را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کرده  به‌طوری که  هر گونه فعالیت سیاسی بی‌حاصل شد.

وضعیت اسفناک اقتصادی، فقدان حداقلی از آزادی‌های اجتماعی، نابودی محیط‌ زیست، فساد سیستماتیک، افزایش نهادهای امنیتی و پلیسی، تهی‌کردن نهادهای نیم بند انتخابی از معنای مصطلح شان، انحصار رسانه‌ای، سرکوب شدید اقلیت‌های دینی و مذهبی، عدم تحقق هیچ یک از خواسته‌های ملیت‌ها و قومیت‌ها، میلیتاریزه کردن نهاد دولت، سیاست منطقه‌ای خصمانه، افزایش تصاعدی اعدام‌ها و زندانیان، بحران‌سازی پیوسته با جامعه جهانی، میلیشه سازی و تهدید همسایگان، تنها نمونه‌ای از حاکمیت  ولایت فقیه  ایرانی به‌ویژه در دوران حکمرانی مطلقه خامنه‌ای است.

بدون شک مسئله «حجاب اجباری» و ستم  واستبداد علیه زنان و دختران ایران از مهمترین دلایل اعتراضات کنونی بوده و حضور زنان  برجسته‌ترین تفاوت خیزش کنونی با اعتراضات پیشین بوده است. اما تراکم مشکلات پیش گفته و عدم توانایی نظام جمهوری اسلامی در تحقق حداقلی از خواسته‌های مردمی، اصلی‌ترین و عینی‌ترین علت اعتراضات کنونی و اعتراضات پیوسته یک دهه اخیر بوده است. اما بعد ازین بجای یک مهسا صد ها وهزار ها خانواده زخمی شده اند که موجب یک جنبش وتکانه عظیم وخشمگین در ایران خواهد شد وبه عمر دیکتاتوری نقطه پایان خواهد گذاشت.

استبداد وتک محوری طالبان در أفغانستان به مراتب شدید تر و غلیظ تر است..افغانستان کشوریست که از همه چیز محروم است ، کشوری که در اکثر ولایاتش حتی یک رسانه بیانگر صدای مظلومیت مردم نیست به همین دلیل قیام منسجم ورهبری شده در افغانستان ممکن نیست این نظام فقط از بین خود با کودتای نظامی  منفجر میشود بجای مردم صاحبان قدرت گوش وپوز یکدیگر را می برند ویا چشم هارا کو وزبانها را قطع میکنند واین رسم در تاریخ أفغانستان تکرار شده وباز هم میشود.به هر پیمانه فشار زیاد تر شود به همان اندازه واکنش شدیدتر خواهد بود. چراغ ظلم ظالم تا دم محشر نمیسوزد اگر سوزد شبی سوزد شبی دیگر نمیسوزد.

مهم نیست دیکتاتور دیندار است ویا بی دین: دیکتاتور بی دین هم شکست میخورد مثلا دیکتاتور روسیه، ولادیمیر پوتین که در اوج بود، در مقابل مقاومت مردم و ارتش اوکراین شکست خورد. اگرچه جنگ هنوز در اوکراین ادامه دارد، ولی شواهد نشان می‌دهد که خود پوتین هم شکستش را پذیرفته است.. این‌که روسیه تا این حد از نظر روانی، نظامی و اقتصادی تضعیف شده که دست به‌دامان رژیم ورشکسته‌ای مانند جمهوری اسلامی شود خود دلیل است بر فروپاشی اقتدار ودیکتاتوری پو تین…