آرشیف

2016-8-1

حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی

پـنـد حـافـــــظ بـشـنـــــو

این چه شوریست که در دور قمر میبینم
همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم

هرکسی روزی بهی میطلبد از ایام
علت آنست که هر روز بدتر میبینم

ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است
قوت دانا همه از خون جگر میبینم

اسپ تازی شده مجروح به زیر پالان
طوق زرین همه در گردن خر میبینم

دختران را همه جنگ است و جدل با مادر
پسران را همه بدخواه پدر میبینم

هیچ رحمی نه برادر با برادر دارد
هیچ شفقت نه پدر را با پسر میبینم

پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
که من این پند به از دُر و گهر میبینم

—————————————————
قبله ی فرهنگی مان جمهوری اسلامی و به پااستاده ایران خیلی متاسفیم که این غزل را مال حافظ نمیخواهند بدانند. مثل اینکه سر چوب به شان های خودمان فرود میآید و این غزل را به چاپ خانه ها مثل اینکه دستور عطا فرمودند که از دیوان های که اخیرا به چاپ میرسند این شعر حضور انتقادی ، حضور اصلاحی ندارد. به نظر ما حافظ را میتوانیم شخصیت تمام عیار سیاسی، منتقد وارسته و قوی، عارف به حق پیوسته ما در جمهوری به خون تپیده و به لب نان محتاج جمهوری اسلامی افغانستان به خواجه صاحب این گونه احترام قوی داریم. نمیدانیم چرا این غزل و غزل های دیگری حافظ را دارند در دیوان های جدید حذف مینمایند. امیدواریم حافظ نه تنها مال شما بلکه حافظ به دنیا تعلق دارد. دست بردن به غزل های حافظ ، دست بردن به بیت المال جمهوری اسلامی ایران است که اخیرا افق های روشن رشد را پیموده است و ما به شما جنابان از دل و جان احترام قایلیم ازینکه نگذاشتید در شرایط سخت ایران به گونه یی کشورهای چون افغانستان ، عراق و سوریه به زانو برود.
ما به شما افق های روشن حیات از بارگاه خداوندگار عالم و آدم استدعا مینماییم و نیز این امید مان را قبول حضور فرمایند و در غزل های حافظ سلیقوی قضاوت نفرمایند. ازینکه ما در یک تاقچه گاهی حافظ به زیر و گاهی قرآن به زیر و حافظ به رو قرار دارد. نشود که زحمات آن جناب مورد دستبرد و حمله عده ی قرار گیرد. 

 ح. یعقوبیان فیروزکوهی
غ. رسول مبین