آرشیف

2014-12-26

غلام ربانی هدفمند

پـــــــــــدر معارف غور

 
 
احمد تواب در ماۀ اخیر سال 1389 به مقام ریاست معارف غور انتصاب شد ، او همزمان به تقررش علیه فساد به مبارزه بر خواست ، افراد که با دامن تَر در رَده های دوم و سوم معارف قرار داشتند و موجبات زندانی شدن محمد نعیم فروغ رییس اسبق معارف را فراهم کرده بودند ؛ سلب صلاحیت کرد. احمد تواب ظاهراً به خاطر مبارزه علیه فساد به آدمی تند خُو و دو آتشۀ معروف شد . هیولای که تمام کارمندان معارف جرئت ملاقات با وی را از دست داده بودند . سناتور محمد داود غفاری عضو کمیسیون سمع شکایات مشرانو جرگۀ جمهوری اسلامی افغانستان با نقلِ قول از فاروق وردک وزیر معارف در نشست غیر رسمی گفت :« اوضاع معارف غور مطالعه شده ، نابسامانی ها و خلا های کلانی مشهود بود که  وزیر معارف را مجبور ساخت تا غرض اصلاح امور احمد تواب را به این  مقام نصب کند» . در آغاز کار ؛ احمد تواب دستگاۀ فاسد قدیمه را صلب صلاحیت و خانه نشین کرد و به هیچ کسی فرصت نداد تا به کار هایش دخالت کند . امّا قاچاقبران سیاست و دلاّلان پول  و اداره ؛ او را از خط  السیر تعیین شده منحرف نمودند و با دستگاۀ فاسد خریداری شده همکاسه اش کردند . « هر چند پس منظر مأموریت های سابقه وی هم مطلوب نبوده » تا اینکه در چاۀ فساد؛ تنها سقوط کرد .
شناختی که ما از معارف غور داریم این است که دستگاۀ دلاّل و وجدان فروش معارف غور از پایین تا  بالا فاسد است . افراد دست چهارم ، سوم و دوم معارف غور؛ ده سال تمام است که این اداره را بی پالان سواری می کنند ، فساد از دامن به روان آنها سرایت کرده است و به خاطر نجات خود تا آخرین نَفَس تلاش می کنند که قناعت رَده های بالا را فراهم کنند که کرده اند.  
روزی 3 حمل 1390 با جمعی اساتید دارالمعلمین عالی  و فرهنگیان غور به دفتر داکتر عبدالله هیواد والی غور رفتیم  و از رویۀ و طرز سلوک احمد تواب با مشتریان ادارۀ معارف شکایت کردیم والی غور احمد تواب را با اوصاف نیک توصیف کرد و طرز سلوک او  را به مقصد ترمیم و اصلاح وضعیت فعلی معارف نیک پنداشت و گفت :« به جای رییس معارف من از شما معذرت می خواهم ، فساد حاکم در دستگاۀ معارف او را مجبور کرده که  چنین رویه کند . افراد فاسد و ناشایسته و ناباب معارف می خواهند او  را به کار نگذارند ، قرار بود هشت نفر افراد فاسد معارف همین روز ها به سارنوالی معرفی شوند اما آنها متوصل به عذر شدند و دست های فاسد خود را به یخن رییس معارف انداختند ، من هم آنها را برای همین بار بخشیدم» .  قرار معلوم قناعت آقای هیواد هم فراهم شده بود. احمد تواب هم با یک تن از مسؤلین مربوط معارف گفته بود : « وزیر صاحب معارف برایم گفته است که ولایت غور زیاد مشکل دارد ، جدی رفتار کن » . این موضوع در مقالۀ زیر نام  «هشت نفر» در شمارۀ ماۀ حمل 1390 ماهنامۀ فیروزکوه چاپ شده بود . در آن مقاله از عبدالله هیواد خواهش کرده بودیم که عفو این هشت نفر به معنی جای دادن مار در آستین حکومت است . زیرا این همان هشت نفرِ آلوده ای اند که به خاطر نجات خود همیشه رؤسای معارف و والی ها را به هر شکل که شده قناعت داده و به دام انداخته اند و این بار هم احمد تواب را عالمانه و سنجیده «چپ بلا» کردند تا بار دیگر معارف را به میل خویش سواری کنند .احساس مسؤلیت ، وظیفه شناسی ، تعهد و ایمانداری کارمندان فعاّل و میهن دوست امنیت ملی در راۀ مبارزه علیه فساد اداری قابل ستایش و تقدیر است . برای آنها از بارگاۀ حق توفیق بیشتر آرزو می کنم . زیرا ؛ اصلاح وقتی  در روان اداره نفوذ می کند که ارگان های کشفی ، عدلی و قضایی بر مجرمین سهل نگیرند و احکام قوانین به معنی واقعی بدون استثنا در جامعه تطبیق شود . اما سؤال اینجاست؛ احمد توابی به آن تندی که به قول خودش فاروق وردک کمر همتش را بسته بود تا با فساد مبارزه کند ؛ چگونه به کُوکَن این ها سر گذاشت ؟  از باب دیگر فاروق وردک با اعتماد و اتکا به احمد تواب و امثالهُ در باب شفافیت کار های معارف کلمۀ « چلنج» را بی محابا به زبان می راند یا کدام مرجعی دیگری ؟؟  هشت نفر فاسد که شهرت مکمل آنها تا اکنون هم به کیسۀ چپن عبدالله هیواد به سر می برد ؛ در ابتدا سلب صلاحیت شده بودند، از کدام راه وارد عمل شدند و قناعت احمد تواب را فراهم کردند؟؟؟  هشت نفری که به منظور برأت خود و به هدف اینکه با وزیر معارف و والی غور ظاهراً خود را غم شریک نشان دهند ؛ و باز هم از این آب گِل ماهی بگیرند کوچه به کوچه ؛ دروازه های ارگان های ذیربط را تک تک می کنند تا با نشان دادن همدردی  بار دیگر سر نوشت معارف به آنها تعلق بگیرد .
توقع می رود ارگان های کشفی ، عدلی و قضایی دویدن و واسطه بازی اینها را در ردیف ادلۀ اثبات جرم قلمداد نمایند. زیرا اسنادی که از دورۀ مأموریت آنها به دسترس رسانه ها قرار دارد ؛ اگر ریشه یی و بدون مسامحه بررّسی شود بدون شک پرده از روی کار های جعلی آنها بر می دارد و چهره های حقیقی آنها به نمایش گذارد و بعد همه ایمان خواهند آورد که هیچ اداره ای به اندازۀ معارف فاسد نبوده ؛ حتا شاروالی !!
انتظار داریم که والی ولایت غور هم بعد از این رسوایی به مسایل عمیق شود و به عنوان زادۀ غور متوجۀ قضاوت تاریخ غور در قبال مدیریت خود باشد . بیشتر از این به پارت و تیم فکر نکند . شهرت « هشت نفر» که به گفتۀ خودش دلایل الزام کافی برای محاکمۀ آنها را آرشیف نموده است به ارگان های عدلی و قضایی بسپارد تا عدالت جامۀ عمل بپوشد در غیر آن روزی خواهد رسید که به عنوان مسؤل درجه (1) ادارۀ محلی غور به سر نوشت احمد تواب دچار شود .
پیشنهاد ما به وزیر معارف این است که  باید به تعهد خود در باب مبارزه با فساد عمل کند و فساد حاکم در دستگاۀ معارف غور را از پایین به بالا ریشه کن سازد و نگذارد که ادارۀ معارف بیشتر از این توسط افراد شکم پرست گول زده شود  . افرادی که این روز ها خود را غم شریک ادارۀ حکومت تعریف می کنند و با تماس های تلفونی پی در پی چاشت 30 میزان 1390  به وزیر صاحب معارف اعضای تیم خود را پدر معارف تراشیدند و مدعی شدند که :« فلانی پدر معارف غور است و مجاهد است و مسلمان است …» ما او را به عنوان سرپرست معارف لازم دیده و تعیین کرده ایم شما هرچه عاجلتر مکتوب او را روان کنید . با جعل و تراشیدن اوصاف دروغین می خواهند به اعتماد مردم نسبت به وزیر و وزارت معارف را بیشتر صدمه وارد کنند. بناءً خواهش ما از وزیر معارف این است که شخص خودش به حال معارف غور فکری مناسب و عالمانۀ کند زیرا طی ده سال گذشته یکنفر مؤمن ، متعهد و صادق حتا در رَده های دوم معارف هم استخدام نشده است ، توقع می رود این بار به حال معارف غور تصمیم عالمانۀ و عاقلانۀ گرفته شود . انتصاب و انتخاب افراد که در تجربه ، برایند نیک نداده اند ؛ در رأس معارف برای هیچ کسی قابل قبول نیست زیرا همین ها بوده اند که رؤسای معارف را به بیراهه برده اند در صورت که اینها فاسد نمی بودند ، یک نفر که از خارج ولایت به عنوان رییس تعیین می شود به هیچ صورت دست به فساد برده نمی تواند .  بناءً ایجاب می کند که آقای وردک وزیر معارف جمهوری اسلامی افغانستان به هدف حل مشکل معارف غور ، خود دست به کار شود تا بیشتر از این اعتماد مردم نسبت به معارف آسیب نبیند .  در غیر آن هر آدم معتمد را که به اینجا بفرستد ، بعد از چند همکاسۀ بزرگان می شود و تا دستگیر شدن ، معارف سوزی می کند که سودی ندارد به جز بدنامی .