آرشیف

2014-12-27

غلام ربانی هدفمند

قــــرآنکریم در رأس جدول مضامین فرعی مکتب

 
هر تحول نظامی و سیاسی که طی سالیان متمادی تجربه شده  ؛ بالای عقاید و باور های دینی مردم تأثیر گذار بوده است . افراد که ردای دین به تن داشتند ؛ در هر ورق تاریخ تحولات این جغرافیا آسیب پذیرترین طبقه ، تعریف شده اند . ما هم در بخشی از این جغرافیای نَفَس می کشیم ، در هر بُرهۀ تاریخ مردم ما علیه نابسامانی های فکری و عقیدتی تا پای جان رزمیده اند . بیشترین قربانی را در طول تاریخ جنگ ها ؛ علمای این مرز و بوم متحمل شده اند زیرا با روی کار آمدن جنگ ها زمینه مساعد شد تا کدر های علمی افغانستان به استثنای علمای دین، پا به فرار بگذارند که گذاشتند ، اما علمای واقعی دین مقدس اسلام کشور خود را میدان تاخت و تاز  و سنگر مورد هجوم دشمن دیدند و در روشنای آیات قرآنکریم به حرمت ترک سنگر باورمند شدند و با صلابت ایمان تا پای جان در برابر دشمنان ایستاده گی کردند. از روی دیگر؛ جلوگیری از تربیه کدر های علم دین در افغانستان در صدر آجندای استراتیژی دشمنان قرار داشت که به این خواستۀ خود نیک دست یافتند ، زیرا طی سالیان متمادی جنگ فرصت های تربیه کدر ها در همۀ بخش ها بویژه مبلِّغین امور دینی از بین رفت به همین دلیل است که دشمنان مردم افغانستان تا هنوز کاشتۀ خویش را می دروند ، بسط ساحۀ جهل و بی سوادی ، ایجاد تفرقه ، برهم زدن امنیت، تعمیم کشت و استعمال مواد مخدر ، ترویج فساد اخلاقی و زَرق باور های آزادی بی حد و مرز در اذهان افراد که صرفاً در تذکره مسلمان اند … همه دست پخت دشمنان باور های مردم بوده و در عصر حاضر مهمترین ابزار ایمان زدایی به حساب می آیند و به نماینده گی از طبّاخان خود ؛ روان مردم آسیب دیده و سیستم آسیب پذیر دولت افغانستان را می آزارد ، هر چند ده سال می شود که مسؤلین بلند پایۀ دولتی که اکثراً مغز میان تهی از دانش دینی دارند؛ شعار می دهند که زمینۀ مساعد شده است تا تمام طبقات و اقشار کشور حقوق و وجایب برابر داشته باشند و برادروار در کنار هم به آبادی خانۀ مشترک خود دست به کار شوند و علل و اسباب جهل و بی سوادی ، ایجاد تفرقه ، عدم امنیت، فساد اخلاقی ، فساد اداری و کشت و قاچاق مواد مخدر …  را رَدیابی و ریشه کَن کنند . امّا در عمل همه چیز بر عکس ملموس و مشهود است ؛ علمای که واقعاً قیل و قال مدرسه را شنیده اند و ردای رسالت به تن دارند ؛ توسط افراد رَده های مختلف دولت به نام طالب و القاعده متهم شده و می شوند ؛ در حالیکه مهمترین رسالت دینی مبارزه علیه موانع پیشرفت جامعه را همین ها به دوش می کشند ، زیرا آنها به عُمق این رسالت علم و به کَنۀ آن ایمان دارند در حالیکه طبقات دیگری جامعه قادر به چشیدن طعم و ذایقۀ حقیقی این رسالت نیستند. به هر روی خلاها و کاستی ها بی شمار است و پُر شدن این خلا ها صداقت ، ایمانداری و تعهد همگانی می خواهد ، امّا آنچه در شرایط حاضر مهمترین نقطۀ قابل تمرکز به حساب می آید و ایجاب مبارزۀ پیگیر را می کند مسئلۀ عدم آشنایی نسل نو به امور دینی است در مکاتب این مرز و بوم در باب تعلیم قرآنکریم و مضامین علوم دینی کمترین توجۀ صورت نمی گیرد ، قرآنکریم به عنوان اولین و اصلی ترین مصدر دین و باور های جامعۀ اسلامی ، در رأس جدول مضامین فرعی مکتب قرار داده شده است ، حداقل هشتاد در صد دانش آموزان مکاتب محیط ما به خواندن متن قرآنکریم بلدیت درست ندارند زیرا چهرۀ علمای واقعی در ذهن آنها غلط ترسیم شده ، از همین رو قرأت درست دینی هم طرداً للباب از ذهنیت آنها حذف شده است که در نتیجه ؛ خواندن قرآنکریم و علوم دینی را شرم آور می پندارند در حالیکه انسان تا زمانیکه معنی قرآنکریم و سنت پیامبر(ص) را ندانند حقوق و مکلفیت های خود را نمی شناسند زیرا حُکم و مفهوم هر آیۀ قرآنکریم و سنت پیامبر(ص) به مقصد جلوگیری فرد مسلمان از ارتکاب جرایم نقش پولیس مخفی را بازی می کنند هر زمانیکه زمینه مساعد باشد تا جرمی را مرتکب شود ؛ احکام آیات قرآنکریم و سنت پیامبر(ص) روح و روان او را احاطه می کنند و از ارتکاب جرم بازش می دارند ، اما در صورتیکه که دانش دینی وجود نداشته باشد ؛ اکثریت افراد بویژه نسل جوان در برابر کوچکترین مواجهۀ فکری دچار خود باخته گی می شوند و به ساده گی راۀ را ناحق می پیمایند که به صورت چشمگیر پیموده اند . « امیدوارم موضوع فوق تعبیر سیاسی نشود و باور مسؤلین امور به پس کوچه های باطل سوق نیابد ، زیرا در مسئلۀ فوق مسؤلین مکاتبی  ملامت اند که دانش آموزان شان اهمیت آموختن علوم دینی را نمی دانند  ». به هر حال در جامعۀ دینی ما سطح دانش دینی  پایین است و تعیین هر نوع راه کاری که بر پایه باور های دینی استوار نباشد ، نهایت نیک ندارد هر چند جنبش جوان و تحصیلکردۀ این جغرافیا طی  ده سال گذشته گاهی دسته جمعی و گاهی هم بصورت پراکنده علیه بیدادگری های عقیدتی ، فکری ، اخلاقی و اداری مبارزه کردند و خرافات زدایی نمودند و در این راه انرژی سالم صرف کرده اند و قربانی داده اند که در موارد تأثیر گزار هم بوده ، اما این جنبش از همان آغاز در خلای یک « اندیشه ای متمرکز» که تمام تعلیم یافته و تحصیلکرده ها مرهون آن باشند ؛ به سر می برد ، بناءً بدیل برای خرافات زدوده شده عرضه نتوانست و در باب تبلیغ امور دینی و یا هم پاسخ به رخداد های فکری ، عقیدتی و فرهنگی از هر دهن سخنی شنیده می شود، حتی افراد لاابالی زمینه را مساعد دیده ،  سرنای ایمان فروشی نواختند … این پاشیده گی های فکری که برایند پالیسی تطبیق شدۀ دشمنان ایمان مردم مسلمان این مرز و بوم است ؛ برای عام مردم سردرگمی خَلق می کند که کرده است . مسؤلین امور دینی حکومت هم رسالت خود را به موعظه در خطبه های روز های جمعه خلاصه کرده اند و آنهم غیر موضوعی بحث می شود ، مراجع علمی غیر حکومت به کشیدن گِلَم خود از آب ؛ مشغول اند تا به نام این و آن متهم نشوند.
حوزۀ فعالیت رسانه ها را هم در مجموع مسایل امنیت ، فساد اداری ، بازسازی ، حقوق زن و … شکل داده و در باب خلا های کلان که ایمان نسل جوان را تضعیف می کند و به یقین می توان باور داشت که آیندۀ خطر را در قبال دارد ؛ کوچکترین توجۀ نمی کنند.
به باور من مراجع دینی دولتی باید از موقف سیاسی خود نترسند و  رسالت خود را در برابر خود ، خدا و مردم مسلمان ادا کنند و بدانند که خداوند(ج) هیچ چیزی را هرزه نیافریده ، تمام انعام را به این منظور به انسان عطا نموده نموده که به قدر توان بشری در راۀ کسب رضای او و خدمت به بنده گانش صرف شود و در آن موارد که عاجز می مانیم از بارگاۀ او استغفار کنیم زیرا همه چیز در حقیقت در ملک خداوند(ج) است .  علما هم بیشتر از این دست زیر الاشه ننشسته و حکومت را وادار سازند تا بالای آموزشگاه ها عطف توجه شود تا ایمان وعقاید نسل جوان در تاریکی قرار داده نشود ، رسانه ها هم حد اقل بخشی فعالیت های خود در این ساحه اختصاص دهند و تحقیق نمایند تا خلا ها بیشتر مشهود شوند ، زیرا هرچه خلاها ملموس تر شود ، مسؤلین امور از شرم مردم هم که شده توجه می نمایند و اگر باز هم توجه نکنند ؛ مردم آنها را وادار خواهند نمود تا گِلم فساد را جمع کنند. تا از تکرار حوادث تجربه شده جلوگیری شود .