آرشیف

2014-12-27

غلام ربانی هدفمند

نظری بر نظریات پایان مقاله های که باعث سر دردی خواننده های جام غور شد !

خواننده های محترم سایت وزین جام غور!
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته !
روزی با تعداد بزرگان ولایت غور در چلسۀ نشسته بودم که شماره (29) پیام شهروند توزیع شد . در صفحه نخست ، شمارۀ 29 ، سال 1391 پیام شهروند مطلبی را زیر نام « گپی با خوانندۀ محترم» خواندیم . دراین مطلب نوشته شده است : « مسئلۀ مهمی که این روز ذهن اکثر مردم را به خود متوجه ساخته است ، همانا بحث احداث سرک پخته از هرات الی چغچران است ، ما یقین داریم که اکثر شما بزرگواران در مورد هر دو مسیر مورد بحث معلومات کافی دارید و می دانید که هر دو مسیر پیشنهادی چه مزایا و مفادی دارند ، و این نیز ثابت است که احداث سرک بطور پخته و اساسی از شمال دریای هریرود یک مسئلۀ جاهلانه و به دور از منطق هست که عدۀ بدون در نظر گرفتن مفاد مردم عزیز مان روی این امر پا فشاری بی مورد می نمایند » .
من به عنوان یک تن از منتقدان نظام ؛ همیشه نوشته ام که مردم ولایت غور سرک داشته باشند ، برق داشته باشند ، زمینه کار برای مردم مساعد شود ، امنیت جغرافیای غور تأمین شود ، از منابع آبی ولایت غور استفادۀ سالم شود ، معارف فعال شود ، صحت بهبود یابد و … غیره . من هیچ گاهی به نفع یا ضرر فرد ،گروه ، حزب ، سمت و سویی شعار نداده ام ، نوشته های من در جام وزین غور آرشیف است و همچنان در نشریات که در ولایت غور توزیع گردیده است نیز وجود دارد ، خواننده های محترم می توانند به آرشیف سایت وزین جام غور مراجعه نمایند.
تنها عیب که دارم این است که هرگاۀ مرجعی کار خلاف که منافع عام مردم ولایت غور را خدشه دار کرده باشد یا حقّ فرد ناحق نقض شده باشد؛ سکوت نمانده ام ، چیزی نوشته ام یا چیزی گفته ام .

و امّا آنچه به عنوان نظریات در پایان مقالۀ( فرزند ناخلف و متعصب ) نشر شده است: 
1- تعداد زیاد نظر دهنده ها به من برچسب گرایش های منطقوی زند اند : هر چند این اولین بار نیست که من این حرف ها را می خوانم ، اما اتهام بر اینکه من مسایل مشکل آفرین مرکز و ولسوالی ها را خلق کنم ؛ ادعا و حرفی است بی مورد و بی اساس ، افراد که پای شان به چنین منجلاب های گیر مانده است از دین بی خبر اند و می خواهند با ترتیب سوانح به دیگران برای خود طرف قضیه بسازند که انشاالله به هیچ صورت مرا طرف قرار داده نمی توانند. مدعیان هویت که از خود می ترسند و هویت خود را جعل می کنند ، از دین بی خبر اند ، خداوند (ج) قبایل ، طوایف ، اقشار ، نژاد ها ، جنس و زبان انسان ها فقط برای تعارف جزء زنده گی بشر دانسته است و هر نوع سوء استفاده از این معیار ها مسؤلیت دینی دارد که ذیلاً اشاره می شود:
( یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقکم ) در آیۀ دیگر ( و علّم آدم الأسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه الآیه ) از آیات کریمه بر می آید که خداوند (ج) تعلق بر جغرافیا ، قوم ، نژاد ، زبان و جنس را برای اینکه انسان ها یکدیگر خود را بشناسند ، جزء زنده گی انسان گردانیده است ، هر نوع سوء استفاده از این تعلقات حرام قطعی است و توهین به این تعلقات ، توهین به صنعت خداوند(ج) است ، تفسیر که مفسرین از کلمه ( اسماء) داشته اند ، این بوده که أسماء شامل تمام کلمات می شود که در تمام زبان های انسان ها به آن تکلم کرده اند و از بین رفته ، در حال حاضر تکلم می کنند و ممکن از بین برود و زبان های دیگری که بوجود خواهد آمد و آدمیان با استفاده از آنها مکالمه خواهند کرد ، من در مدت زمان که در دارالمعلمین عالی غور ایفای وظیفه کرده ام ، افتخاری معلمی تعداد زیادی شاگردان مسلمان و متدین ولسوالی ها را دارم ، یک سلسله حقایق را می شود از آنها پرسان کرد . در این مورد ، خواننده های محترم ، بخصوص آنانی که به قرآنکریم و سنت پیامبر(ص) علم دارند ، می توانند بیشتر از من ابراز نظر نمایند ، اگر من اشتباه کرده باشم ، توصیه نمایند تا اصلاح شوم . 
2- محل عبور سرک غور- هرات : بزرگان ولایت غور در مورد محل عبور سرک مرکزی مدتی را با هم در گفتگو بودند که امید میرود که برایند آن تبادل نظر ها ، هم به صلاح مردم بوده باشد و هم به خیر حکومت . و امّا من قبل از نشر مطلب ( گپی باخوانندۀ پیام شهروند) هیچ گاۀ به دنبال هیچ گروهی که در مورد محل عبور سرک با هم در گفتگو بوده اند، زنده باد و مرده باد نگفته ام بعضاٌ نوشته ام که مردم ولایت غور به سرک نیاز دارند ، بدون ابراز نظر در مورد مسیر عبور آن ، از هر مسیر که بگذرد منظور تأمین خیر و صلاح عام مردم ولایت غور را است ، آنچه به عنوان مزایای مسیر شمال دریا در مقاله ( فرزند ناخلف و متعصب ) ملاحظه می شود ، فقط پاسخ به جاهل خواندن مراجع ذیربط بوده که در مقالۀ( گپی باخواننده) شماره 29 پیام شهروند نشر شده است ؛ نه چیزی دیگری . هرچند به عنوان یک شهروند حق ابراز نظر را دارم ، مانند سایرین . 

3- بعضاً توصیه های اسلامی توسط نظر دهنده های مستعارالهویت شده بودم : با اینکه توصیه هر توصیه را می پذیرم ؛ چیزی را قابل تذکر هم میدانم ؛ شناخت که من از هویت اصلی دوران آموزش – تحصیل – مأموریت مستعار نویسان که در مرکز ولایت غور سکونت دارند ؛ دارم این است که یکبار به طرف قبله (الله و اکبر) واقعی نگفته اند ، اکثر مردم بهتراز من آنها را می شناسند ، صرف نظر از اینکه متعلق به کدام زوایۀ جغرافیای ولایت غور هستند. 
4- خوانندۀ مسئلۀ را از معارف مطرح کرده است : و امّا جریان از این قرار بود ؛ من بنا به تعهدم در برابر خداوند(ج) ، خودم ، وکلای منتخب مردم ، تحصیلکرده ها و عام مردم غور سعی کردم که از مراجع مختلف از فعالیت و عدم فعالیت مدیریت های سواد آموزی تمام ولسوالی ها آگاهی حاصل کردم ، در نتیجه دریافتم که مدیریت سواد اموزی ولسوالی دولینه قطعاً غیر فعال است . بنا به فیصله جلسۀ هفته وار کارمندان آمریت سواد آموزی ، پیشنهاد آمریت سواد آموزی و احکام ریاست معارف ولایت غور ، هیئت نظارت به ولسوالی دولینه رفت که غیابت مدیر سواد آموزی و عدم فعالیت کورس های سواد آموزی را گزارش داد ، هیئت نظارت 4 روز حاضری مدیر سواد آموزی را قید و غیر حاضر نموده بود ، چند روز بعد مدیر سواد آموزی با راپور حاضری واسناد حوالۀ معاش خود و معلمین سواد اموزی ولسوالی دولینه به معارف آمد ، موصوف روز های را که توسط هیئت نظارت غیر حاضر گردیده بود ، حاضر گرفته بود و خودش با وساطت چندین نفر دیگر سعی داشتند که راپور حاضری تصدیق گردد و معاش آنها مکمل حواله گردد که من بنا به تعهدم در برابر خداوند(ج) ، خودم ، وکلای منتخب مردم ، تحصیلکرده ها و عام مردم غور به هدف دفاع از حقوق مردم که حق دارند در برابر مصرف بودجۀ دولت سواد بیآموزند و در ولسوالی دولینه زنده گی می کنند ؛ سعی کردم تا اینکه راپور های حاضری و اسناد اصلاح شد بعداً حقوق و امتیازات آنها حواله و اجرا گردید . حال اگر عدم فعالیت مدیریت های سواد آموزی در ولسوالی ها به نفع مردم باشد ؟ تعلیم و تعلّم به ضرر مردم باشد؟ و نظر عام مردم ولسوالی ها این باشد که کورس های سواد آموزی و بست های مربوط مدیریت های سواد آموزی ولسوالی ها به عنوان منابع عایداتی افراد سوء استفاه گر باشد ؟ پس من اشتباه کردم ، اشتباۀ خود را میپذیرم . قابل ذکر است که پیشنهاد غیابت اضافه بیست روز مدیر سواد آموزی دولینه توسط آمریت معارف ولسوالی دولینه به تازه گی مواصلت ورزیده است . 

آنچه از منتقدان مقاله های خود می خواهم :
1- من به تمام خواننده های مقاله هایم حق می دهم که نوشته هایم را در سایت وزین جام غور ، سایت های دیگر و نشریات چاپی ولایت غور بخوانند و عالمانه قضاوت کنند ، من هر نوع قضاوت عالمانه را میپذیرم ، من به نظریات خواننده های مقالۀ ( فرزند ناخلف و متعصب) با اینکه از هویت های مستعار استفاه کرده اند ، احترام دارم و امّا به یاد داشته باشید که این اولین اشتباۀ آقای زیرک نبوده ، چنانچه در فراخوان که آدرس شورای ولایتی ، شورای علما ، جامعۀ مدنی و متفذین ولایت غور نوشته بود ، اشتباۀ بزرگی را مرتکب شده که بعد از قرأت فراخوان در مجلس عمومی امضا کننده ها خواهان اصلاح آن شدند ، موضوع به شورای ولایتی ارتباط داده شد ، رییس شورای ولایتی نوشتن طرح توسط شورای ولایتی را رّد کرد که در نهایت موضوع غرض اصلاح توسط مسؤلین شورای صلح ، متنفذین و محاسنفیدان به مقام ولایت غور انتقال داده شد و فراخوان اصلاح گردید که روز بعد امضا شد . 
2- من در هیچ نوشتۀ خود مسئلۀ را مطرح نکرده ام که به ضرر هیچ طبقه ، گروه ، قوم نژاد و مذهبی تحلیل شود ، می توانید نوشته هایم را از آرشیف جام غور و آرشیف های نشریات چاپی در ریاست اطلاعات و فرهنگ ولایت غور دریافت کنید. 
3- من حاضرم در هر مسئلۀ قابل مذاکرۀ با هر مذاکره کنندۀ در مسجد ، اداره ام ، خانه ام یا جای دیگری که مذاکره کننده ها لازم ببینند ، مذاکره کنم و الزامیت که مستند علیه خود را بپذیرم. 

4- در بحث مقالۀ ( فرزند ناخلف و متعصب) من آغازگر تنازع نوشتاری نبوده ام ، شما می توانید واقعیت را در تاریخ نشر شماره (29) پیام شهروند – مقالۀ من ملاحظه نموده و قضاوت کنید . همچنان این موضوع دیدگاۀ شخص من نبوده است ، تعداد زیاد مردم که ( گپی با خوانندۀ پیام شهروند) را توهین به خود ، هویت غور ، تاریخ غور ، ادارۀ محلی غور ، تصمیم متصدیان امور در ادارات مربوطۀ دولت مرکزی می دانستند ، به من توصیه کردند ، تا در مورد چیزی بنویسم که نوشتم . امید وارم ، تبلیغات سوء که توسط افراد که هویت خود را جعل می کنند ، و با نام های مستعار به این مسایل دامن می زنند ، باعث آزده گی دوستانم نشود .
5- بزرگان از ولسوالی ها داریم که به دانش ، علمیت ، جهاد و مقامت آنها تمام مردم افغانستان باور و احترام دارند که امیدوارم با این توضیح هرچند پراکنده توانسته باشم اصل قضیه را برای آنها تعریف کرده باشم . 
6 – معلوم نیست که ( مریدان تنازع ) که نام و نام پدر آنها در کتاب های ثبت و احوال نفوس پیدان نمی شود ؛ یکنفر که از یک IP به نام های مختلف نظر می دهد یا افراد متعددی اند. 
7- من اسنادی زیادی را از جعل کاری های ادارۀ محلی دوران حکومت عبدالله هیواد به نشر رسانیده که همیشه همین آقایان به نام سنگ صبور ، احراری و …. مخالفت نشان داده اند که بعضاً نمی دانم که اینها چه می خواهند .