2014-12-3
قاضی مستمند غوری
زندگي در قسمت ما كيف چنداني نداشت
آسمانش تابش خورشيد خنداني نداشت
ظلمت محنت ببام عيش ما چادر كشيد
شام تاريك غم ما صبح رخشاني نداشت
سالها شد آتش جنگ است برما شعله ور
داستان ماتم ما فصل پاياني نداشت
مرغ حق آواره از گلزار خود انصاف ده
پيش از ين آيا مگر هرگز گلستاني نداشت؟
بوستان امروز خاموش است آيا يكزمان
باغباني، گلبني، مرغ غزلخاني نداشت ؟
قلب مؤمن بود مالا مال عشق سرمدي
غير فرمان محبت ميرو سلطاني نداشت ؟
يا شده عشق از تنور سينه ها يكسر خموش
يا چمن در عصر ما سرو خراماني نداشت
(مستمندا)شعر باشد ترجمان داغ دل
حيف بر سنگين دلان تأثير چنداني نداشت
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
يك غزل از ديوان: مجموعه اشك