X

آرشیف

وچیدم بوسه ی چند، ازلب ناب وعسل نوشت

زیاد م کی رود ای دوست، بزمِ گرمِ آغوشت
وخواهد دل که باشد لحظه ها همرازو همدوشت

به دشتِ شعله بارِ سینه ی جانسوز تاخفتم 
وچیدم بوسه ی چند ، ازلب ناب وعسل نوشت

غزال وحشی من ، چشم تو، بس خوابِ رویا داشت
که خفته پیکرم ازشوق ، ای گل ، دربرو دوشت

به توفانِ نفس های دل انگیزت چنان غرقم
فرار ازخود شدم اما وگشتم مست و مدهوشت

به تخت سینه ات خوابیده ام ، د رخلوت شبها
به شمعِ ذوق خواند م تاسحر، افسانه درگوشت

مرا بالش دوبازوی سفید تو ، نگارمن 
لحافم مخمل زلف سیاه وآن بناگوشت

بیا ای نازنین نسترن بو ، تا دگرنوشم 
شراب بوسه های آن لبان ِ انگبین جوشت

حریصِ لمس دستان وگل روی تو، من هستم
ضیایی با چنین شوقی کجا سازد فراموشت

 

14/2/1388

 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.