آرشیف

2014-12-29

afrotan

وداع دو قرئت باهم متفاوت دینی نسبت به هستی و انسان در تاریخ معاصر:
  • عبد الله عزام نخستین قربانی ای جنگجویان موسوم به عرب های افغان درپیشاور :

  •  

پیوسته به گذشته بخش پنجم و آخیر:
 

 من به عنوان رئیس جمهور منتخب شما که شما مرا به این مأموریت مهم برگزیده اید شما را به هردین و آئینی که می اندیشید وبا هر نژاد و قبیله ای که تعلق دارید به وحدت و  برادری انسانی و ملی  فرا می خوانم که شورا و مشورت را پایه و اساس دمکراسی و تنها راه تحقق منافع ملی می شمارم
                                « احمد مرُسی رئیس جمهور منتخب ملت مصر »

 

 
چهار مین بخش این یا دداشت را در امتداد  عنوان « نخستین جرقه های از زمین لرزه  خشونت درگروهی  بنام  عرب های افغان! » آغاز نموده بودیم و گفته بودیم که برخلاف انگیزه اصلی انشعابات زنجیره ای که در تباری از بزرگترین سازمانها سیاسی غیر دینی انجام می گیرد اخوان المسلمین مصر به مثابه نهضت نهضت آزادی بخش ضد استعماری و ضد استبداد ی که برمبنای اندیشه های مذهبی  با قرئت  انسانی و حرمت به انسان  از  قلب تاریخ و تمدن خاورمیانه بویژه سرزمین مصر برخاسته بود درامتداد تاریخ گذشته جامعه مصر برای چند مین بار دُچار انشعابات گوناگونی گردیده است ، اما با این تفاؤت که در جنبش ها و سازمان های غیر مذهبی انگیزه ء  هر انشعاب را  مبنای های  منافع مادی تشکیل میدهد اما در نهضت  آزادی بخش اخوان المسلمین مصر که ریشه در افکار و اندیشه های زنده یاد سید جمال الدین افغان و محمد عبده داشت انگیزه وصل ها و جدائی ها حکایت دیگری دارد که  با انشعابی  که توسط یک پزشک جراحی یعنی ایمن رباعی الظواهری که در سال ۱۹۵۱ در یکی از نواحی قاهره بنام Maadiکه منطقه سنتی  نفوذ سازمان آزادی بخش اخوان المسلمین مصر نامیده میشد به دنیا آمده بود رهبری میگردیدنه با انگیزه منافع مادی بلکه وداع دوقرئت و دو گفتمانِ باهم متفاوت بود دینی نسبت به خدا ، هستی ، و انسان در تاریخ بود که در حساس ترین شرائط خاورمیانه بویژه جامعه مصر عملی گردید . چنانچه قبلأ نیز اشاره نمودیم آقای ایمن ظواهری که گروه انشعابی از اخوان المسلمین مصر را رهبری میکرد ، در اثر انتقادیی خود یعنی « اخوان المسلمین در ۶۰ سالگی»  که  گفته میشود محمد رباعی الظواهری در سال ۱۹۹۰  پس از بازگشت از افغانستان آنرا نوشت و آنرا دستأورد تلخی نامگذاری کرد سازمان آزادی بخش اخوان المسلمین مصر را محکوم کرد و به توجیه جهاد با کفارو انشعاب اش از نهضت اخوان المسلمین مصر پرداخت . الظواهری در این کتاب با عباراتی روشن وواضیح چنین نوشته است : «اخوان در مورد اصل تسلیم در قبال خدا سازش کرده و از اصول جاهلی دموکراسی تبعیت نموده و جهاد را ترک کرده‌اند.»   
چنانچه قبلأ اشاره نمودیم  باید اعتراف کرد كه پروژه مجاهدین عرب از بسترهای فکری بهره جست که در تاریخ اسلام به عنوان یک گفتمان متحجرانه  و قرئت سنگواره ای از اسلام ریشه عمیقی دارد ، اما  در تاریخ معاصر افغانستان تاریخچه این واژه یعنی « عرب های افغان » را به دوران جنگ سرد و  قدرت  زبیگنیو برژینسکی Zbigniew Brzezinski یکی از پرنفوذ ترین چهره های  دولت ایالات متحده امریکا  که مشاور امنیت قصر سفید بود و مسأله نظارت بر پروژه مجاهدین افغانستان نیز در خیطه صلاحیت ها اش محسوب میگردید  میدانند روی همین جهت  از وی به عنوان طراح پروژه موسوم به « عربهای افغان » یاد میکنند . هیچگونه تردیدی وجود ندارد که با اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق و به میدان آمدن ایالات متحده امریکا و قدرت های غربی به حمایت ازمجاهدین افغان ، بسیاری از مراکز استخباراتی و امنیتی جهان غرب در آسیا ، افریقا و خاورمیانه به حرکت در آورده شدند و بعید نیست که برخی از مراکز عمده استخباراتی امریکا در خاورمیانه و جهان عرب  بالخصوص درمصرو عربستان سعودی به منظور گرم ساختن تنور مقابله با اشغالگران ارتش سرخ ، در برازنده ساختن تفاؤت  افکار و نوع نگاه به حوادث و واقیعت های موجود بیرونی در میان صفوف بزرگترین نهضت آزادی خواهی در خاورمیانه یعنی اخوان المسلمین مصر نقش بازی کرده باشد ، زیرا در اوج جنگ سرد بود که نیروهای نظامی ارتش سرخ به نمائنده گی ازپیمان نظامی « وارسأ » سرزمین افغانستان را اشغال کردند و به قول  زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی دولت جیمی کارتر که سال ها پس از جنگ سرد در یک مصاحبه با خبرنگار روزنامه معروف فرانسوی  « نول ابزرواتور » ضمن مرور بر حوادث گذشته در پاسخ به این سوال خبرنگار روزنامه  « نول ابزرواتور » که آیا پشیمان نیست از این که از رشد بنیادگرائی مذهبی  حمایت کرده و به تامین سلاح و آموزش برای تروریست های آینده پرداخته است؟ رژینسکی چنین جواب داد:
باید دید در تاریخ جهان اهمیت چه چیزی بیشتر است؟ طالبان یا سقوط امپراتوری شوروی؟ به جنب و جوش در آمدن مسلمانان، یا آزادی اروپای مرکزی و پایان جنگ سرد؟
 مسلم است که در چنین اوضاع و احوال تمامی سرویس های اطلاعاتی و استخباراتی جهان غرب بویژه سازمان اطلاعات مرکزی امریکا « CIA » که یکی از بزرگترین مراکز آن در کشور مصر فعالیت میکرد و بر اکثر کشور های اسیا و خاورمیانه ؤقوف داشت به حرکت در آمد و با برقراریی تماس های مستقیم و  غیر مستقیم با سازمان های آزادی بخش ملی در خاورمیانه و مصر اولؤیت های استراتیژیک سیاسی و عقیدتی را برای برخی از آنها تعیین کرد ، چنانچه  با اشغال و تجاوز خاک افغانستان از سوی ارتش سرخ به افغانستان، برژینسکی مشاور امنیتی کارتر به رییس جمهور آمریکا می گوید:
" هم اکنون آرزوی ما بر آورده شد تا انتقام جنگ ویتنام را از شورویها بگیریم"
خلاصه اینکه برخی از تندروترین نیروهای مذهبی برهبریی دکتر ایمن رباعی الظواهری را از بدنه سازمان آزادی بخش و عدالت خواهانه اخوان المسلمین مصر جدا کردند و نخست در سازمان سیاسی نظامی « جهاد اسلامی مصر » جابجا نموده و سپس مطابق با قرارداهای ذات البینی شبکه های استخباراتی مانند سرویس امنیتی عربستان ، سازمان استخبارات نظامی پاکستان و سازمان استخبارات امریکا ،  از راه عربستان سعودی با معیت دیگر داؤطلبان عرب تبار وارد شهر مرزی پیشاور ، پاکستان ساختند . درهمینجا لازم است  تذکر ی بدهم که ایمن الظواهری نه تنها در پیشاور پکستان به عنوان یک داوطلب عرب تبار در جهاد افغانستان سهم گرفت بلکه  به کمک ویاریی مستقیم سازمان امنیت عربستان که در زیر پوشش  سازمان های خیریه مانند هلال احمرعربستان  سعودی ، رابطه عالم اسلامی و ده ها سازمان دیگرخیریه و  عام المنفعه عمل میکرد و شبکه استخبارات نظامی پاکستان " ISI" و سرویس های جاسوسی دیگر کشورها ، فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی گذشته و باقیمانده خودرا نیز به عنوان رهبر بیرون مرزیی " جهاد اسلامی مصر " سروسامان بخشید . گفته میشود که ظواهری حلقه واصل میان بن‌لادن و نیروهای محمد فرح عیدید رئیس جمهور سابق سومالی بود و در امتداد همین زمان در برنامه‌ریزی برای ترور علاءالدین نظمی کاردار سفارت مصر در سوئیس و پس از آن در انفجار سفارت مصر در پاکستان شرکت کرد. چنانچه برخی از حلقه های دیپلوماتیک به نویسنده این مقاله به شرطی که از آنها نام برده نه شوند  گفته اند که ایمن الظواهری به نام اُسامه بن‌لادن در هماهنگ ساختن فعالیت اسلام‌گرایان در" بوسنی هرزگوینأ " Bosnië- Herzegovinaنقش ارزشمندی ایفا کرد. او تعداد زیادی از مجاهدین افغانی را جهت کمک به بوسنیایی‌ها و مبارزه علیه نیروهای صرب بسیج کرد. با تأسف فراوان باید گفت این نیروهای مجاهدین که از افغانستان ، کشورهای خاورمیانه مانند ، عربستان ، یمن ، سومالی ، الجزائر … وآسیای مرکزی جمع آوری شده بودند در سالهای ۱۹۹۸  و ۱۹۹۹ برای مشارکت در جنگ علیه یوگوسلاوی در کنار « جبهه آزادی بخش کوزوؤ» موسوم به « اوچیکا » از نزدیک همکاری کردند .  چنانچه قبلأ متذکرگردیدیم  ایمن الظواهری این مدارج را به آسانی نصیب نگردیده است ، بلکه در طی سالها تلاش و خونریزی و آدم کشی به این مدارج ! رسیده  است  چنانچه دکتور موسی القرنی تبعه سرشناس  عربستان که پس از عبدالله عزام از شاخص ترین افراد محسوب می شد و کرسی  استاد ی را در  پوهنتون « دعوت الجهاد »  پشاور پاکستان که وابسته با رهبرگروهی از  مجاهدین بنام اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان به پیش میبرد  در مصاحبه با روزنامه الحیات چاپ عربستان داستان و چگونگی قتل  دکتور عبدالله عزام را که با معیت دو پسر اش حین رفتن به نماز جمعه در خیابانی بنام«  ارباب رود » به قتل رسید چنین بیان کرده اند :  –
در آن زمان ما به اين نظر بوديم كه دست استخبارات اسرائيل (موساد) با همكارى استخبارات امريكا (سى ، آی ، ای CIA) در قضيه دخيل است. اما بعداً احتمال دست داشتن گروه الجهاد مصرى در ترور شيخ عبد الله عزام منحيث يك نظر موجه تبارز نمود. چون هواداران اين گروه به شدت با وى مخالف بودند و او را يكى از موانع عمده در راه تطبيق برنامه هاى مورد نظر شان در افغانستان مىدانستند. من خودم شخصاً اين احتمال ترجيح مىدهم. در عين حال من به اين نظرم كه شيخ عبد الله عزام مؤسس اصلى حركت مقاومت اسلامى فلسطين (حماس) مىباشد. گرچه شيخ احمد ياسين مرشد فكرى اين حركت بوده، اما تربيه و آموزش عملى كادرهاى آن را شيخ عزام به عهده داشت.
 دکتور موسی القرنی در برابر این پاسخ خبرنگار الحیات که آيا گروه الجهاد مصرى در آن زمان، نيرومندتر بود و بيشتر از ديگران در صحنه قضاياى جهاد افغانستان نقش داشت؟
چنین جواب داده است :
حقيقت اينست كه اين گروه تا پيش از سقوط كابل به دست مجاهدين، نقش چندانى در دوران جهاد در افغانستان نداشت. آنها در يك مرحله ركود به سر مىبردند و از ساحه پشاور منحيث پناهگاه امن به خود استفاده نموده و يكجا با فاميل هاى شان در آنجا زندگى مىكردند. چون در آنجا از هيچ كس بازپرس نمىشد و هركس از هرجا كه مىآمد، آزادانه میتوانست در آنجا زيست كند. مردم از هرجاى دنيا در آنجا سرازير شده بودند و شهر پشاور به يك ساحه مملو از مهاجرين و پناهندگان بيگانه عوض شده بود. لذا آنها از موقع استفاده نموده، در صدد سازماندهى مجدد خود بودند. اما در ميان مجاهدين عرب از لحاظ شركت فعال در جبهات و يا فرماندهى جنگ ها و يا حتى ارتباط با سران احزاب جهادى افغانستان و مشاركت در فعاليت هاى تربيوى و آموزشى، مشهور نبودند. حتى ايمن الظواهرى كه فعلاً از چهره هاى سرشناس اين گروه به حساب مىرود، در آن زمان چندان مشهور نبود. »
شگفت انگیز است که ایمن الظواهری  پس از جنگ افغانستان به اروپا رفت و در سوئیس و دانمارک اقامت گزید. گذرنامه‌های فرانسوی و سوئیسی‌اش به نام امین عثمان و گذرنامه دانمارکی و هلندی‌اش به نام سامی محمود الخفاوی صادر شده است. وی حتی دارای کارت سبز (گرین کارت) اقامت دائم در آمریکاست.
اکنون گرچه بازهم میتوان وجوه تمایز فکری و ایدیولوژیکی دو گفتمان درباره  خدا ، هستی و تاریخ میان انشعابیون برهبریی ایمن الظواهری که وی با چند تن از یارانش با گروهی نظامی بنام « جهاد اسلامی مصر » پیوست و پس از قتل انور سادات رئیس جمهوری مصر که به ششم اکتوبر ۱۹۸۱ توسط خالد احمد شوقی اسلامبولی یکی از اعضای برجسته شاخه نظامی «جهاد اسلامی مصر » که  حین ریژه نظامی صورت پذیرفت  به زندان رفت اما پس از آزادی وارد جهاد افغانستان گردید به  نوعی برداشت متحجرانه و بنیاد گرایانه از جهاد و اسلام مجهز بود اما درمقابل نزدیک به اکثریتی از اعضای باقیمانده اخوان المسلمین مصر به شمول نسل جوان و بالنده ای که پس از منع شدن در فعالیت های سیاسی سازمان اخوان المسلمین مصر در تشکیلات جدیدی بنام حزب آزادی و عدالت برهبریی دکتور محمد مرُسی که در انتخابات آخیر بحیث رئیس جمهور منتخب مردم مصر تعیین گردید ، بر خلاف اندیشه های بنیاد گرایانه ای که برمبنای قرئت خشونت زأ وبر مبنای یک گفتمان ارتجاعی وشرک آلود  از  دین اسلام در وجود برخی  از سازمانها و نهضت های مذهبی مصر و جهان اسلام استوار میباشد با اعتقاد  و ایمان بر اصل زرین « اجتهاد جمعی » ، فقه پویا و دینامیک ،  دموکراسی به مثابه یک روش مدیریت نه تفکرزندگی ،آزادی بیان ، احترام به حقوق بشر و حرمت نگاهداشتن به مخالفان ، بزرگترین ودرعین حال نمایان ترین ممیزه گفتمان عقلانی بشمار می آید که حاکمیت قانون و مناسبات اجتماعی  از طریق خواست و اراده جمعی بر اساس سازوکارو فرآیند های معین شکل بندی حقوقی می یابند . که آثار این نوع اندیشیدن سنگواره ای و شرک آلود را همین اکنون نیز و از بام تا شام در عملکردهای نفرت انگیز پیروان این قرئت به مشاهده میرسند . اما برای یافتن درک  درست و  دقیق نخستین ریشه های خشونت و تروریزمی که برفیته سبز مذهب در حوزه تمدنی ما گِره خورده باشد باید از همان سرچشمه ها یعنی دوران پرآشوب جهاد افغانستان دربرابر اشغال کشور توسط ارتش سرخ ملاحظه و مشاهده نمود ، چنانچه شیخ کمال حلباوی از دانشمندان جهان اسلام و یکی از سخنگویان پیشین نهضت اخوان المسلمین مصر و از بنیانگذاران و اعانه دهنده گان اصلی پوهنتون اسلامی بین المللی اسلام آباد پاکستان که اکنون در انگلستان به سر میبرد طی یک مصاحبه با آقای خالد کرومی خبرنگار اسلام تایمز ایران ضمن اشاره به دست آورد های انقلاب مسالمت آمیز مصر در برابر این پرسش که آیا آیا شهید عبدالله عزام مربوط به گروه القاعده بوده است؟ چنین پاسخ گفته است :
به هیچ وجه عبدالله عزام از القاعده نیست . شاید صحیح باشد بگوییم وی از گروه راست اخوان المسلمین بوده است 
این اظهارات ازجانب کسیکه در تمامی تحولات وحوادث نه تنها افغانستان بلکه منطقه نقش داشته است ما را به این حقیقت میرساندکه چهارچوبهای زندگی دکتور عبدالله عزام هیچگاه از خشونت و افراط گرائی رنگ نگرفته بود و به یقین که هرم اندیشه های دینی وی نیز مانند هر شخصیت دیگر ی ازعرصه اندیشه و تفکر، گام به گام تاریخ نمو میکنند و به کمال میرسند ،ازحوادث تاریخی میآموزند و درصورت لزوم بر آن تأثیر میگذارند . شاید منصافانه نباشد شخصیت حقوقی و حقیقی ای مانند زنده یاد دکتور عبدالله عزام که عمری را درراه مبارزه با خرافات ،جهل ، استعمار و استبداد بویژه دردوران جهاد علیه اشغالگران روسی سپری کرده اند به « بنیانگذارئی تفکر خشونت و رهبریی گردانهای از عرب های افغان ! » که یک دهه بعد  تهداب بزرگترین و دهشتناک ترین سازمان شبه مذهبی درمنطقه وجهان  یعنی « القاعده » بر آن گذاشته شد متهم سازند ، متأسفانه این گونه توطئه ها و تهمت ها زاده ء عوامل پیدا و پنهانی است که کم وبیش بر نسل جوان و آگاه ما روشن است و میدانند که ریشه اصلی این داد و قال ها در کجا واقع میباشند . ؟ و یاهم لااقل میدانند که براه انداختن چنین هیاهو و اینگونه  تبلیغات  از سر ایمان ، منطق و آگاهی  برنه خاسته اند . زیرا کسانی ویاهم  سازمان ها وشبکه های  که در تمام عمرشان نشان داده اند که در لاک حقیر منافع شخصی و زندگی خصوصی و محدود خویش خزیده بوده اند و برای نابودیی دین و ریشه کن ساختن ارزشهای متعالی تمدن بشری به مثابه نیرویی جاده صاف کن  استعمار جهانی و نظام سرمایه داری عمل کرده اند تا اسلام و ارزشهای معنوی را از ریشه بر اندازند و با مسخ هویت اصلی دین در دنیای معاصر که بخش عمده ء آن توجه به مسائل روزمره زندگی  را احتوا میکند نسل جوان و بالنده ما را با ترزیق خرافات و موهومات  با  قرئت توحیدی و علمی از  دین بیگانه سازند ، اکنون نه می خواهیم که مصداق این  ضرب المثل معروفی که  « مدعی سُست و گواه چُست ! »  قرار گیریم وبه خاطرات عبد الله انس كه از ياران هميشگي و در عين حال داماد شهيد عزام ميباشد و با اسامه نيز رابطه تنگاتنگ داشته است و بهترين ناظر صحنه هاي نخست شكل گيري شبكه القاعده در پاكستان بوده و فعلاً در لندن زندگي ميكند، در یک گفتگو با روزنامه عرب زبان  الحياة چاپ عربستان گفته است که:
 "من خودم در پشاور شاهد بودم كه همكاري و هماهنگي متقابل ميان دكتر عزام و اسامه بن لادن با وجود تعلق خاطري كه باهم داشتند به علت اختلاف شديد هردو روي اساسگذاري و نحوه برنامه هاي كاري القاعده، كاملاً قطع شده بود. بن لادن به بهانه تأسيس القاعده از مكتب خدمات شهيد عزام فاصله گرفت. اما احترام متقابل شخصي خود را همچنان حفظ كردند. با آنهم تعدادي از منسوبين گروه القاعده علناً با شيخ عزام دشمني ميكردند و به او ناسزا ميگفتند".
بسنده میکنیم .هرچند در جهنم استبداد مذهبی حکایت سر دراز دارد …یار زنده صحبت باقی !