آرشیف

2014-12-25

علاوالدین جلالی

وحدت چی بدی دارد که به نفاق روی می آوریم

یکی از مسایل اجتماعی ونیاز اولیه که همه انسانها در هر رتبه و مقام که باشند ضرورت آن را حس میکنند و آن را فطرتآ درک میکنند آن وحدت و برادری است .
در جوامع اسلامی نه تنها ازاین قانون مستثنی ، بلکه اکیدا امرحتمی به آن شده و وحدت را امرضروری و عامل پیشرفت درهر جامعه که می شود آن را اساس ترقی و تمدن جامع بشری بشمارمیاید. جامعه ای که در آن وحدت و برادری نباشد نباید امید تمدن و پیشرفت ازآنجاه داشته باشیم بلکه ما وشمارا به روزهای گذشته یعنی جنگ های خانه به خانه برادر با برادر برمیگرداند.
خیلی درد آور است زمانی در جهان مینگریم حتی دربین جوانان ما چنین شنیده می شود ودین اسلام را دین خشونت، پرخاشگری و بی مهری وغیره می خوانند که این نقطه ازیک زاویه قابل تعمق است چرا ؟ علت یادلیل آن چی است؟ زمانیکه سرسخن با آنها آغازمیشود عمل کرد من تو را نمونه ویا مثال میاورند، که این لقمۀ آماده شده برای پر حرفیهای ایشان شده است. مگرجای تاسف این را نمیدانند که عمل کرد مسلمان بادین مبین اسلام تفاوت زیاد دارد. خوب این مشکل ایشان است . اگر اززاویه دیگر نگاه کنیم دلیل آن را میتوان نادیده نگرفت. نفاق وشقاق من تو نه اینکه هویت مردم مسلمانان افغانستان را خدشه دار بلکه بی حرمتی وتوهین بزرگی برای تمام مسلمانان دنیا ازآدرس من توزده میشود درحالی که اگر به سیره و رفتار و گفتار بزرگان و پیشوایان دینی مراجعه کنیم به این نتیجه می رسیم که اسلام دین وحدت ،صلح، هم پذیری ،عطوفت و مهربانی است، اسلام یعنی عفو و گذشت. اسلام یعنی زندگی مترقی که هیچ یکی ازادیان دارای این ویژگی ها نبوده ویا کمتر دیده میشود. مگربدبختانه ما با این دین همه جانبه وقابل بذیریش ،خودرا نمونه ویامثال ضد بشری،ضد علم وتکنالوژی عالم بشریت ساختیم که درحقیقت این دست آورد من وشما بوده. دوری از صداقت وروی آوردن به خیانت وجفاع به یکدیگرکه سبب ویا ایجاد ازبین بردن وحدت شده است، که ملا ما با معلم ،یک قوم به قوم دیگر، ارباب با قومندان، مذهب به دیگری ، این شرایط را برای مسلمانان افغانستان آمده کرده که درتکاپوی کشتن ویابستن وترور آبروی یکدیگر خوده آمده ساخته یم.

این به اثبات رسیده که وحدت به محیط حیات میاورد و او را زنده نگه می دارد، ومحیط که در او وحدت و همکاری و هم پذیری ویا همدلی حاکم نباشد نمی توانیم آن را جامعه یا محیط نامید بلکه مانند سرزمین غور قبرستان بیش نیست که امروز مردم غور آنرا ازآن خود ساخته که کس دیگررا نمیخواهد.
تاریخ پر ماجرای زندگی بشریت دلیل خوبی است برای تایید این مطلب وقتی به تاریخ مراجعه کنیم و صفحات آن را ورق بزنیم می بینم که تمام تواناییها، اختراعات ،ارزشها، کامیابیها و دست آوردهای مفید زایده ویا تولید وحدت، برادری وهم دیگر قبولی است. بر عکس تمام ناکامیها، ضد ارزشها و روی دادهای ناگوار که زندگی انسانها را به هم ریخته و نشاط، شادابی و خودباوری هارا ربوده است. نفاق، دو روی، قوم گرایی ، ترجع روابط برضوابط ،خودکامگی وخودستای ها وامثالهم میباشد. که آن سرزمین را به قهقرا می کشانده . 

غوریان محترم ! تاریخ پیشینیان حتی عمل کرد گذشته ما وشما، با زبان خیلی ساده به ما نشان میدهد ویا متوجه میکند اگر می خواهید زندگی کنید نه اینکه فقط اسیرزندگی دیگران باشید وحدت و برادری را در محیط تان بیدار نماید. تا کسی نتواند شما را بخرد ویا بفروشت ، ویا فضای صمیمیت خانواده ومحیط تان را ازشما بگیرد وحدت را پیشه خودنماید این حقیقت است که مردم غور همین حالا تلاش نهای خودرا بخرچ میدهند که فقط زنده بمانند مگر زندگی کردن درخیال شان خطور نمی کند . چیزیکه عیان است چی حاجت به بیان است. این راهمه ما وشما میدانیم.
زمام داران ، قومندان صاحبان و ارباب صاحبان غور!
چرا نفاق ؟ نفاق بخاطر چی ؟ چرا رضاوتیمنی ؟ چرا مرغابی وسلطان یاروخدایار؟ چرا بایند وپهلان؟ چرااین وآن وغیره به پیشانی کدام یک قوم واجب القتل یا مردود نوشته شده. ویا کدام یک این ها چیزی بدون دیگران خورده که دیگری ازان مستفید نمیگردند که ما زندگی خوده وایشان را به مخاطره میاندازیم. آیا این امردینی است ؟ ویا نیاز زمان، اگر است به چی دلیل ؟ مردم غور ( ماو شما ) بخاطر کدام سود ویا به کدام مشارکت ویا قدرت سیاسی چوب نفاق و اختلاف را گرفته وبر اذهان این مردم باعناوین مختلف بکوبیم؟ آیا میدانید حلقه زندگی را چی قدر برگلون خود واین مردم مسلمان ،خوش باور وساده دل بخاطر بقای قدرت شاید اربابی آینده خود تنگ ساخته یم؟ واین را فراموش نباید کرد اگر همین پروسه نفاق را ماوشما بیشترهم دامن بزنیم بازهم به جای نخواهیم رسید این را با ر بارتجربه نمودیم.
بازهم خودرا خواروذلیل وماهی خوردن ازآن دیگران خواهد بود.

این را گواه هستیم که این پدیده شوم به نام نفاق یاساختاری بود ویا خودی ما و شما بهر ملحوظ که بوداین را بوجود آوردیم که سرانجام جوانان زیادی که آینده سازان این سرزمین بودند ازما گرفت و علماء و دانشمندان بیشمار که رهبری دینی و سیاسی این مملکت را به عهده داشتند از این زمین فرار ویا رهسپار مرگ نمود . چهره صاف ،بی غش ، باوفا ،ساده وصادق ما را در تمام افغانستان بی کفایت ،بی درایت ،اختلاس گر وجنجالی ،سنتی و عدم ظرفیت بنمایش گذاشت که عامل اصلی آن همین نفاق های قومی وقبله یی بر بقاه قومندان شدن ویا ارباب ماندن ما درده ومحل خود چیزی دیگری بیش نبوده است .
بازهم متوجه این مسأله باشید روامداریدکه این پیشه ما را نسل آینده یاد بگیرند آنچه ما با خود حمل نمودیم یعنی( نفاق). مسلم است اگر این جریان خانمان سوز ختم نگردد زندگی نسل آینده و فرزندان خودرا مانند خود بازهم به دو قمار گذاشته یم .ویا اینکه دیگران آنهارا منحیث ابزار مثل ما استفاده خواهند نمود.
فکرکنم بس است ازین بیشتر خود به زحمت ومردم خودرا ماتم نشین وشرایط استفاده جوی را برای دیگران مهیا وآمده نسازیم