آرشیف

2015-1-7

ابو مسلم جامع

وجــــــــوه تشابه و افتراق میان رهبری و مدیریت

 

وجوه تشابه و افتراق: گرچه این دواصطلاح باهم ارتباط نزدیک دارند؛ اما معمولاً مدیریت به مفهوم تنظیم امور ورهبری به تنظیم افرادبکار می رود.رهبری میتواند خارج از سلسه مراتب تشکیل اداره نیزملاحظه شود؛اما مدیریت معمولاً دراداره مطرح می گردد،اما بسیار از رهبران مدیر نستند وبعض مدیران رهبر هستند،یک رهبر ممکن است دارای قدرت ونفوذ بوده اما فاقد یک سمت رسمی اداری باشد، وی ممکن است رهبر یک گروه مذهبی، قومی، قبیلوی و …باشد.ازجانب دیگر در اداره اکثر مدیران نقش رهبری را نیز ایفا مینمایند، یعنی وظایف رهبری محول شده به آنان تنها بخش از وظایف عمده مدیریت آنان است. مدیران رده های پائین اداره امور اداری محوله خویش را انجام میدهند بطور مثال تنظیم بودجه، ملاقات با افراد و همکاران در رابطه به امور محوله، نگارش مکاتیب و انجام سایر امور مشابه که ،ارتباط به وظایف رهبری ندارد؛ اما زمانیکه این مدیران کارکنان خویش را به باجرای امور هدایت میدهند موضوع رهبری مطرح میگردد، پس از نقطه نظرمدیریت، رهبری تحت چتر مدیریت قرار میگیرد.غالبا مدیریت و رهبری را یکی و یکسان تلقی میکنند؛ با وجود اینکه میان این دو مفهوم وجه تمایز مهمی وجود دارد.رهبری زمانیکه خارج از اداره مطرح میگردد ماهیتا مفهوم وسیعتری از مدیریت را می رساند، در مدیریت حصول و تحقق اهداف خاص اداره اهمیت دارد. بنابراین فرق اصلی میان این دو مفهوم در کلمه اداره نهفته است. رهبری نیز ضمن اینکه برای تحقق اهدافش مستلزم کار کردن با افراد وبه وسیله افراد است؛ اما این هدفها لزوما اهداف اداره نیستند. یک رهبر ممکن است برای تحقق اهداف شخصی خود بارها جد وجهد نماید ولی علاقه چندان به اهداف اداره نداشته باشد.بدین ملحوظ یک رهبر ممکن است در تحقق اهداف شخصی خویش موفق شود ولی در حصول اهداف اداره موثر واقع نشود. خلاصه اینکه رهبران وجود دارند که نقش مدیر را ایفا نمی کنند و هستند مدیران که ویژگیهای رهبری را دارا می باشند. مدیران علاوه بر وظیفه رهبری، وظایف پلان گذاری، سازماندهی، استخدام و کنترول را نیز انجام می دهند.

اصطلاح مدیریت ورهبریت: غالبا اصطلاح مدیریت ورهبریت را مرادف استعمال می کنند ودرچارچوب تیئوری مورد بحث ،میان رهبری ومدیریت می توان تمایز قایل شد.به نظر می رسد درحالی که مدیریت رابطه ای نزدیک بابعد هنجاری دارد،رهبری با بعد شخصی پیوسته است.مدیریت اساسا با هدایت رفتار دریک ساختار سلسله مراتبی سروکار دارد،دراین سلسله مراتب که شامل روابط متقابل اداری است یک عنصریعنی مافوق ،پشیگام ومبتکراقدامات وعملیات اداری است وعنصردیگرمرئوس ویا زیردست پذیرنده آنها.ولی رهبری یک پدیده درونی وجود انسان است که فقط دریک سازمان مشاهده نمی شود،هرگاه شخصی بخواهد وبکوشد بررفتار دیگران تاثربگذارد،به کار رهبری دست زده است.رهبری زمان بوجود میاید که شخص تلاش نماید که بالای دیگران تاثر بگذارد وبه منظور رسیدن به هدف شخصی ویاسازمانی ومعمولا رهبری مفهوم عام ووسعیتر دارد ومدیریت نوع خاص از رهبریت تلقی می شود.بنا براین تفاوت اصلی میان این دو مفهوم درسازمان نهفته است.مدیریت ورهبری برای سازمانها عبارت ازدو وظیفه از هم جدا بمنظور رسیدن به مقاصد سازمانی است واین دوظیفه را می توان به اساس بکار گیری شوه های از هم متفاوت از یکدیگر جدا کرد.
تفاوتهای عمده بین دو مفهوم مدیریت ورهبری:جهت توضیح بشتربین این دو مفهوم چندمورد تفاوت را به شکل مقایسوی ومقابلوی درکنارهم قرارمی دهیـم تا به تفاوت های اصلی نایل شویم .در رهبـری مرکزیـت فـردی است ، یعـــنی یـک سـازمان یـک رهبـر دارد.درمدیـریت سیستم ساختمانی است، یعنی هربخـش یک دارای یک مدیــــر دارد.رهبران قدرت را ازطریق پیروان بدست میاورد، مدیران قدرت راازطریق قانونی بدست میاوردمدیریت کار کردن به وسیله دیگران است .مدیر تصامیم را وپلان هاراعملی می سازد.مــدیر صـرف اداره مــی کنـد.رهـبری کارکردن با دیگران اســـت، رهبر تصـمیــم می گیـرد، رهبر دراثنای اداره استقامت می دهدرهــبر نوآور وانکشــاف دهنــــده است، ومدیر نظـم موجود را حفــــظ می کند . رهبری از عهده تغییرات برآمدن است،مدیریت از عهده پچـیـد گی برآمدن است.رهبران کارهای خوب را می سازند، مدیران خـوب کار می کنند.رهبر الهام می دهد، مدیراداره می کند.رهبر امور را بهـبود می بخـشد، مدیـر امور را نگهداری می کند.رهبر از دیدگاه وسیع برخـور دار است، مدیردیدگاه محدود دارد.رهـبر اعتماد می پرا کند، مدیـر نظارت می کنـد.رهـبر چشم انـداز دور دارد، مدیر نظر به انتهای خـط دارد.

مشابهات ومشترکات رهبری ومدیریت: مدیریت ورهبریت درحقیقت هردو جهت رسیدن به هدف کار می کنند،وتلاش دارند که سازمان به هدف عالی واصلی خود به رسد،هردو جهت تحقق اهداف سازمانی وگروهی کار می کنند.مهترین نکات وشاخص های مشابه ومشترک بین این دو مفهوم روش ستراتیژیک ونگاهی سستماتیک به وظایف وموضوعات دارند وپایداری درانجام امور جهت بدست آوردن نتیجه،توجه به توان مند سازی نیروی انسانی ،ارتباطات موثرودرک شرایط واوضاع ،رعایت اصول اخلاقی وتوجه به سطح تعلیم وتربیه افراد.زمانیکه مدیران مشغول تاثیر گذاری بریک گروه برای تحقق بخشیدن هدفهای سازمانی هستند درحقیقت مشغول رهبری اند وزمانیکه رهبران درحال برنامه ریزی وسازماندهی وانکشاف اهداف اند درحقیقت مشغول مدیریت هستند.هردوطرز شامل تغیر وتاثیر برگروه واعضای سازمان برای فعالیت درجهت تحقق اهدافهای گروهی وسازمانی است.
تعریف مدیر ومدیریت: مدیر در لغت به معنی اداره کننده و کارگردان میباشد و در اصطلاح مدیر شخص است که مسؤلیت عمل کرد تیم خود را بعهده دارد. وبه عبارت از اداره چی میباشد که از کار های امور زیر دستان کنترول ، بررسی و رهنمائی کرده بتواند.مدیریت در لغت به معنی اداره کردن و کار گردانی در خانواده ، مؤسسه و امثال آن میباشد و در اصطلاح مدیریت عبارت از هماهنگ ساختن نیروی مادی و انسانی جهت رسیدن به هدف با حداقل مصرف در کوتاه ترین زمان است .مدیر پلانگذار، سازمانده ، هماهنگ کننده ، تطبیق و کنترول کننده میباشد. به عباره دیگرمدیریت عبارت از سازماندهی اداره از قبیل هدف،پلان، وظایف، وسایل،افرادومنابع میباشد.
مهارت های مدیرومدیریت:مهارت های تخنیکی- مهارت های که دانش و تخصص را در یک رشته خاص منعکس میسازد- مهارت های بشری- مهارت های که توانمندی و استعداد یک مدیر را در کار کردن (معامله کردن ) با افراد منعکس میسازدوهم منحیث یک رهبر و هم منحیث عضو یک تیم- مهارت های ادراکی : مهارت های که توانمندی یک مدیر را در رابطه به اینکه وی تمام سازمان را بطور کلی بررسی نموده عناصر مختلف محیط و حالات خارجی را شناسائی و روابط را میان این عناصر مطالعه و بررسی مینماید یا به عباره دیگر قوه تحلیل و تجزیه یک مدیر.

وظایف مدیر: وظایف عمده مدیرپلانگذاری،سازماندهی،استخدام،رهبری ،کنترول،هماهنگی،گزارشات،بودجه بندی ورهنمای است.مدیران سطح پائین عبارت از آن مدیران اند که در پائینترین سطح مدیریت قرار داشته و مستقیما مسؤلیت کارگران را به عهده میداشته باشند.مدیران سطح متوسط عبار ت ازآن مدیران اند که در سطح پائینتراز مدیریت عالی قرار داشته و مسؤلیت کار مدیران سطح پائین را به عهده دارند .مدیران سطح عالی .

تعریف رهبری: عبارت از پروسه است که در آن سلوک و برخورد افراد طوری تحت تاثیر و نفوذ در آورده شود تا افراد مذکور با اهداف سازمانی و گروپی ممد واقع شوند . مسئله عمده در رهبری عبارت ازتحرک و تشویق میباشد . رهبری در اداره عبارت از مدیریت است و مدیریت عبارت از به کار گیری منابع بشری ومنابع مادی جهت رسیدن به هدف مشخص با حداقل مدت و مصرف .ویاعبارت ازپروسه تاثرگذاری بر فعالیت های گروهی از افراد است که دروضعیت معین برای تحقق اهداف تشریک مساعی منمایند.دررهبری نفوذ داشتن بردیگران به نحوی که آنها را در رستای تحقق اهداف بکشاند،حایز اهمیت زیاد می باشد.
ویژه گی های رهبر:هوشیاری،رفتار مناسب،شخصیت،دانش،زبان، دیپلوماسی،مسئولیت ،اعتمادبه نفس،عمل،انگیزه داشتن،همکاری،تلاش وجدیت،پافشاری جهت رسیدن به هدف،قوه ابتکار درحل مسایل،خود کنترولی، دور اندیشی،اجتماعی بودن،ابتکارعمل،اراده قوی،آگاهی ازنحوه ای انجام وظایف،بنیش به نسبت به موقعیت ها،محبوبیت،انعطاف پذیری،سلامت روانی،تقوی وپرهیزگاری،خلاقیت،هدایت،توصیه وتشویق وایجاد تغییرات دراداره وپیگیری درتمام کارهای اداری.

منابع

1- احمدی،ببرک.(1391).تیوری های رهبری ومدیریت علمی. چاپ اول.ناشر:انتشارات پامیر.
2- خلاف،عبدالوهاب،ترجمه:،ابوعبدالله بغلانی.(1393).سیات شرعی درشئون،مالی،وخاجی. .چاپ اول.انتشارات محمدی.
3-پولادی،کمال.(1384).ازدولت اقتدارتادولت عقل.چاپ دوم.نشرشفقی.
4- هیر،ویلیام، پرتلی،جان پی..(1374 ه ش).فلسفه تعلیم وتربیت. ناشر: تهران انتشارات اطلاعات.