آرشیف

2022-8-24

عثمان نجیب

وجدان های پدر های اینان مُرده است. 

 

یوتیوبری که این را نشر می‌‌کند خواهر  و‌ مادر و دختر و همسر  دارد؟

من نوشته‌یی از محترم همایونِ غاری زاده را پیرامونِ استفاده‌ی ابزاری از دختران در غرب خواندم. برحسبِ تصادف با یک برنامه‌یی از این چنینی در کشورِ خود روبرو شدم، دانستم که جنابِ غازی‌زاده واقعاً درست نوشته بودند و برداشت ها از آن غلط بودند.

برخی ما هایی که هی آمریکا را می‌کوبیم و‌ انگلیس را می‌کوبیم و یک دیگر را به سنگ های پنجصد سیره‌ی ملامت می‌‌کوبیم،‌گاهی هم فکر کردیم که چقدر به تربیتِ اولاد های مان همت گماشته ایم؟ یک بانوی شاید مجبور مثلِ خواهر و دخترِ مان در یک میدانِ تنها و همه نوجوانان به تماشای این وضعِ اسف‌بار. به یقین برای تان می‌‌گویم ۹۹ در صدِ این ها فرزندانِ جنرالان، فرماندهان، ملا ها، مولوی ها حتا متأسفانه معلمین هم اند. چه‌گونه وجدان‌هایی است که پس از ختمِ این نمایشِ‌ مضکحه‌بار از فرزندانِ شان نمی‌پرسند کجا بودند و چه کردند؟ به گمانِ غالب پدر های اینان مدام در صف های اولِ نماز ها می‌ایشتند و صاحبانِ احترامِ کاذب  اند این ها همه ثمره‌ی جهادیَ است که به نامِ آن تا امروز ملت را تباه تباه کردند. در حالی که اسلام با صد ها آیه و حدیث چنان موارد را حرامِ مطلق دانسته است. حالا اشخاصی مثل ملا ظاهر داعی، رهبری مثل سیاف، تروریستی مثل گلب‌الدین و‌ حقانی و طالبانی کجاستند تا جامعه را به معنای اصلی قرآنی امر به معروف و نهی از منکر کنند. بدبختانه مثل این ویدیو ها در یوتیوپ و فیسبوک ها زیاد اند و آن بی وجدان هایی که برای کسبِ منفعت آن ها را نشر می‌کنند هرگز از احکامِ حفظِ حریمِ‌ خصوصی آگاهی ندارند. در جست‌و‌جوی برنامه های سیاسی تاریخی یوتیوپ با این فیلم سر خوردم.‌ فقط نوشته اش را خوانده و دیدم در کم‌تر از یک ساعت بالاتر از 50 هزار تنها دیدن داشت. وقتی  عکس را گرفتم با خودم به گریه افتادم که با این نسل می‌شود این وطنِ‌ ویران را اعمار کرد و اسیتقلال را برگرداند؟ فردا که به همتِ شهادت و‌ جانبازی های مدافعانِ وطن استقلال دوباره به دست آید باز هم همین‌گونه آدم ها فراوان سر می‌کَشند و خود را مقاومتی جا می‌زنند در حالی که مکان های شان فقط همین جاهاست. کسانی که از این ویدیو ها برای زن ‌و دختر و خواهر و همسر و‌ مادران شان نان تهیه می‌کنند الحق که نه شرف دارند، نه ناموس و نه غیرت. من برای حفظِ چهره‌ی این خواهرکِ‌ ما که با دستانِ شورِنده‌ی اجباری و هزاران فیصد با دلِ پرخونِ ناداری و ناچاری این بلاده سگ ها را مصروف ساخته و بی‌گمان هریکِ شان چشم به عفتِ او هم دوخته اند، عکس را از روی شان قطع کردم.