آرشیف

2014-12-29

عبدالقها وفا

واقعات گذشته در غور از سال های 1358 به این طرف

 
 واقعات گذشته در غور از سال های 1358به این طرف 
 
 واقعات گذشته در غور از سال های 1358به این طرف
عبدالقهار وفا
عبدالقهار وفا

 

 خداوند متعال را حمد و سپاس می گویم که منی بنده خاکی را منت نهاد و توفیق عطا فرمود تا بتوانم مجموعه ای از روخ داد های که در طی سال های 1358 الی ختم حکومت طالبان در ولایت غور   اتفاق افتاده است بگونۀ ساده به رشته تحریردر آورم . بناء کوشش به    عمل میآ ید تا واقعیت های این مقطع از تاریخ سرزمین ما با همه تلخی های آن بدون جانب داری از جناهای ذیدخل باز تاب داده شود وجهت إعتدال مراعات گردد تا مایۀ عبرت برای آینده گان گردد. در مقدمه از خواننده گرامی تقاضاء میشود درصورت  موجودیت خطاء بنده را عفو نماید
 

 غور

غور بزبان عربی به زمین سراشیب،  مثل ته چاه اطلاق گردیده وبه فروشدن وفرو رفتن وفرورفتگی استعمال می شود زیرا در غور، وادیها ودره های عمیق وپرنشیب وفرورفتگی های زیادی وجود دارد که عموماً سکونت اهالی درهمین فرورفتگیها میباشد.
  

v   غور در حال حاضر:
 وضیعت جغرافیائی .
*      ولایت غور مهد پرورش سلاطین نامی تاریخ افغانستان که زمانی رهبری یک امپراطوری وسیع در بخش اعظم از قاره اسیا را بدوش داشت ، من جمله ولایات کشور ما میباشد که در آثار تاریخی کهن و باستانی از آن به کثرت نام برده شده است . غوری ها در قرن ششم خورشیدی امپراطوری بزرگ را ایجاد کردند که اثار و ابداد تاریخی و ارزشمندی چون ( منار زیبای جام ) مسجد جامع بزرگ ولایت هرات , منار قطب دهلی , گنبد های معروف ( خانقاها ) که در جوار زیارت پیر بزرگوار مرشد طریقت سلطان مودود چشتی ( رح) در ولسوالی چشت شریف ولایت هرات  و ده ها شهکار های دیگر از انها بیاد گار باقی مانده است .
این ولایت یک منطقه کوهستانی بوده که در مرکز افغانستان واقع شده است و دارای هوای سرد وزمستان طولانی ( شش ماه) وبشمول مرکز ولایت دارای ده واحد اداری بوده و در توپو گرافی بین مجرای علیا ء هریرود , خاشرود , هلمند , مرغاب قرار دارد و ارتفاع آن از سطح بحر 2500 متر میباشد و در قسمت های حاشیه شمالی الی 5000 متر و در قسمت های غربی به 800 متر ارتفاع بالغ میشود
مساحت آن 38758 کیلومتر مربع بوده وتعداد قریجات 2330 قریه و 150000 فامیل و 800000 نفر نفوس میبا شد که از لحاظ مساحت هفتمین ولایت و از لحاظ عقب مانده گی سی دومین موقیعت را کمایی کرده است . ملیت های ساکن درین ولایت 47% تاجک 38% ایماق 1% بلوچ 2%  پشتون و 12%هزاره سکونت دارند و 99% مردم ولایت غور به زبان دری تکلم میکنند.
حدود اربعه ولایت غور از طرف شمال به ولایات سرپل , فاریاب و بادغیس از طرف جنوب به ولایت هلمند ازطرف شرق به ولایات ارزگان, بامیان و دایکندی از طرف غرب به ولایات هرات و فراه هم سرحد میباشد . و دارای ده واحد اداری 1– ولسوالی شهرک، 2– ولسوالی لعل وسرجنگل، 3– ولسوالی پسابند،       4 – ولسوالی تیوره، 5– ولسوالی تولک، 6– ولسوالی ساغر، 7– ولسوالی چهارصده،  8– ولسوالی دولت یار، 9– ولسوالی دولینه. 10 چغچران  .
 

*      منابع طبیعی :
دریای مرغاب  , هریرود , فراه رود و هلمند از ولایت غور سرچشمه میگیرد و در ولایت غور جریان دارد و حدود 600 کیلومتر از موقیعت های مختلف آن عبور میکند که قابلیت و ظرفیت زیاد برای ایجاد و بند های آب وبرق را دارا میباشد در ولایت غور حدود 220148 هکتار زمین قابل زرع وجود دارد که 28% ان آبی و متباقی به صورت للمی یک فصل کشت میشود . در حال حاضر معدن نمک در منطقه غوک ولسوالی شهرک وجود دارد که بشکل ابتدایی و غیر فنی توسط مردم استخراج میشود وبه اساس تحلیل وتجزیه سمپل های گرفته شده از محلات مختلف تثبیت گردیده که در ولایت غور معادن مس , طلا, سلفر, ذغال سنگ و دیگراحجاری زینتی و قیمتی گچ و آهک موجود است .
 

*      وضع اجتماعی :
ولایت غور حدود 800000 نفر جمیعت دارد که 65%  نیروی کار ان بیکار میباشد 18%مردان  5 %زنان سواد دارند و حدود 130000 طفل در حال حاضر به مکتب میروند اما 5000 طفل واجد شرایط شامل مکتب نشده اند متخصصین و افراد مسلکی در تمامی رشته ها بسیار کم میباشد 2% جمیعت ولایت غور را معلولین ومعیوبین و10% آنرا فامیل های بی سرپرست ( سرپرست زن ) تشکیل میدهد .
برای هر 49 تن شاگرد مکتب صرف یک معلم وجود دارد که بیشتر معلمین غیر مسلکی میباشند و در حال حاضر بیش از 2000 معلم کمبود است و 77% مردم غور از نعمت سواد برخوردار نیستند 23% دارای سواد به سطح خواندن ونوشتن میباشند 5 % فارغ التحصیلان صنوف 12 و بالاتر از آن میباشد. 65%  نیروی کار بیکار هستند که درآمد ناچیزی دارند زنان در ولایت غور از وضیعت اجتماعی واقتصادی مناسب برخوردارنیستن ریاست امور زنان ولایت غور صرف در مرکز ولایت فعالیت دارد. ازدواج های اجباری , خشونت های خانواده گی , لت و کوپ زنان و گرفتن زنان به میراث هنوز هم دیده میشود اقتصاد زنان و خود کفایی اقتصادی زنان تا هنوز محل قابل لمس نیافته است و صنایع دستی زنان هیچ گونه بازار ندارد .
 

*      وضیعت اقتصادی:

از لحاظ اقتصادی مردم ولایت غور وضیعت ناگوار دارند 60% مردم اکنون زیر خط فقر زنده گی میکنند اقتصاد مردم اکثرآ به زراعت  ابتدائی وسنتی متکی است مواد ارتزاقی و تجارتی 60% از طریق ولایت هرات , 20%از طریق کابل , 15% از طریق ولایت هلمند وقندهار و 5% از طریق ولایت فاریاب تهیه میشود پیداوار زراعتی آن عبارت از گندم , جو , جواری و کچالو میباشد گاو , گوسفند , بز, اسب داری و مالداری این ولایت را تشکیل میدهد.
تولیدات و محصولات مردم ولایت غور قروت , پشم , زیره به خارج از ولایت صادر میشود قالین , گیلم, برک , چپک و پلاس نیز در آن بشکل دستی ساخته میشود وبه ولایات همجوار به فروش میرسد ولی در ولایت غور کدام مارکت وبازار برای فروش محصولات وتولیدات صنایع دستی وجود ندارد. اقتصاد متکی به زراعت , مردم را در برابر حوادث طبیعی و خشکسالی و غیره وقایع غیرمترقبه بسیار اسیب پذیر ساخته است . نبود راه های خوب مواصلاتی , اقتصاد زراعتی، سنتی  و ساختار روستایی جمیعت باعث شده است تا تجارت و صنعت در ولایت غور رونق نیابد اکثریت زراعت مردم للمی و بقیه آبی و قالبآ طور یک فصله کشت میشود که صرفآ ما یحتاج غذایی مردم را تامین نموده و متباقی مواد ارتزاقی مورد ضرورت از ولایت همجوار وارد میشود.
مالداری پیشه درجه دوم مردم این ولایت میباشد که آن هم نسبت خشکسالی های پی در پی و نهایتآ تغیرات آب و هوا نسبت به سالهای قبل تقلیل یافته است که این خود ضربه بزرگ به اقتصاد فامیل های ولایت غور میباشد . که علف چر ها , جنگلات و مواد سوخت کوهی به اثر خشکسالی های پی هم و استفاده نا درست از بین رفته که تربیه مواشی و تامینات سوختی و محیط زیست را به خطر جدی مواجه ساخته است . وهیچ گونه تاسیسات تخنیکی آبیاری به شکل مؤثر وجود ندارد به اساس ارزیابی تخمینی عاید سالانه مردم ولایت غور در سال بالغ 3000  افغانی معادل به 60 دالر امریکایی میشود که با مقایسه به استندرد و معیار های جهانی به پاین ترین سطح قرار داشته و مبین این واقیعت تلخ است . که اکثریت مردم ولایت غور زیر خط فقر زنده گی را سپری میکنند .
 

*      ولایت غور در سالهای 1358 به این طرف.
 طوریکه به همه معلوم است در ماه ثور سال 1357 افغانستان دستخوش  تحول بزرگ گردید. این  حقیقت سر آ غاز بدبختی  ها  ونا گواری های تاریخ خونبار کشور ما تا امروز بوده است, مردم افغانستان  اثرات غمبار آن تحول را تاهنوز هم  به خوبی لمس میکنند.
در سال 1357 کودتا ثور به وقوع پیوست که در این کودتا خونین  همان طوریکه کابل پایتخت افغانستان  شاهد خونبار های بود ولایت غور نیز اثر مشابه داشت  تغیرات بزرگ در روبنا ،زیربنا وهمه أبعاد حیات سیاسی وفرهنگی جامعه به وجود آورد.همزمان با پیروزی کودتای ثور وسر نگونی رژیم حکومت سردارمحمد  داود خان  در ولایت غور شخصیت های که از خود ولایت غور بودند اداره حکومت را به دست گرفتن  که در نتیجه جنگ های چریکی از چهار سمت این شهر و ولسوالی ها  شروع شد که در مرکز ولایت غور  از طرف شمال مرغابی ها و و چهار سده  واز طرف شرق هزاره ها و قاضی عبدالستار حکیمی و از طرف غرب عبدالسلام خان دولت با کشت و گزمه خود تا ساحات 25 کیلومتری این شهر را تامین امنیت میکردند  و به قریه جات دور تر رفته نمیتوانست در سال آینده ان 1358 دولت شاهد قیام های مردمی در ولسوالی ها بود که اولین قیام در ولسوالی تیوره در سال1358 بود که این قیام باعث شد تا ولسوالی  های همجوار خود را نیز آگاه سازد شورش وقیام علیه دولت در سال 1358 ه- ش به اوج خود رسیده بود, سر انجام مردم به قیام دست زدند.اولین شورش وقیام علیه مکتب پایحصار ولسوالی تیوره  صورت گرفت, بعد از خرابی مکتب مردم  به خود سری و خرابی مکاتب جرأت بیشتر پیدا کردند وبه فکر لشکر کشی وتعقیب ودستگیری طرفداران دولت شدند که در نتیجه مردم  ولسوالی پسا بند درزمستان 1358 ولسوالی پسانبد  را محاصره نمودند .وبعد از جنگ هاي پي در پي با دولت اين  ولسوالی را به تصرف خود در آوردند.
بعد از فتح ولسوالی  پسابند مجاهدین ولسوالی  شهرک وساغر را محاصره نمودند بعد از چند روزجنگ  رویاروی این دو ولسوالی را نیز به تصرف مجاهدین در آمد  افراد دولت از اين ولسوالي هاهمه به طرف ولسوالی تولک عقب نشینی کردند  جائیکه تا ختم دولت داکتر نجیب الله سقوط نکرد و مجا هدین هم با گذشت جنگ های دوام دار نتوانستن که این ولسوالی را به تصرف خود در اورند بهمین ترتیب در ولسوالی تیوره نیز مجاهدین با مقاومت دولت بر خوردند.
 

v     مقاومت دولت در داخل قلعه غور در ولسوالی تیوره سال 1358:
قلعۀ غور ولسوالی تیوره در  زمستان سال 1358 از طرف مجاهدین محاصره شد .  دولت که  تنها در داخل قلعه تاریخی غور حاکمیت داشت وبه دفاع پرداخت. مجاهدین بعد از سپری نمودند چند روز جنگ توانستند که تا  دکانهای اطراف قلعه بیایند ولسوالی تیوره که از طرف مجاهدین شدیدا محاصره بود که روسها به افغانستان تجاوز کردند ,آسمان افغانستان  زیر بال طیارات وزمین های افغانستان زیر چین تانکهای روس ها قرار گرفت.روسها بخاطر شکستن محاصره خلقی ها همه افغانستان را زیر بمباردمان شدید خود گرفتند.از جمله ولایت غور  نیز  مورد بمباردمان قرار گرفت.چون شش جدی روسها به افغانستان تجاوز نموده بودند از طریق بمبارد های هوائی به خلقی ها کمک میکردند.. همه مردم ازشهرک، پسابند وساغر واطراف ولسوالی تیوره به این منطقه جمع  شده بودند گاو وگوسفند آرد وروغن از طرف  مردم که ورثه خلقی های  بودند و فرزندان شان به داخل قلعه از دولت دفاع میکردند  داده ميشد محاسن سفیدان ومتنفذین اطراف قلعۀ تاریخی تیوره طرفداران دولت حساب میشدند باید به مجاهد ین خدمت میکردند. وبا اندکترین بهانه محکمۀ صحرائی به انتظار شان بود.به گفته یک از باشنده های اطراف قلعه  روزی از روزها سگی از اطراف قلعۀ محاصره شدۀ تیوره به طرف خواجۀ غار میرفته ودر گردن آن ریسمان بسته بود, مجاهدین همه مردم خواجۀ غار را به محکمه حاضر نمودند که گویا در گردن این سگ حتما راپور بوده از قلعه به شما آورده ورنه این طناب خالی به گردن سگ چه میکند؟ در اين زمستان قلعۀ غور ولسوالی  تیوره شدیدا محاصره بود, اما.این مبارزه در تیوره به کامیابی نرسید دولت  تا بهار از ولسوالی دفاع نمود. 
 

v     کاروان دولت وقوای روس برای سرکوبی مجاهدین در سال 1359.
 دولت کاروانی نظامی خود را در سال1359 همرای قوائی روسها از طریق ولسوالی فارسی ولایت هرات به ولایت غور اعزام کرد مجاهدین که در ان زمان دست خالی بوند و توانائی مقابله رویا رویی  را با قوای  روس  و دولت نداشتند به کوه ها و دره های سر به فلک کشیده غور رفتن قوای روس و کاروانی نظامی دولت بدون کدام درگیری  و مقابله جدی به شهر چغچران رسیدن وتا نر کوه چغچران رفتن وبعد از ختم این عملیات روس ها در میدان هوایی چغچران یک کندک را جابجا کردند و عملیات ها هوای را انجام میداند و مجاهدین از سمت نر کوه وبره خانه  جنگ های چریکی خود را ادامه  دادند که در نتیجه خسارات هم به قوائی روس وارد کردند  و این جنگ هر روز بیشتر میشد مجاهدین عبدالستار حکیمی که همیشه همرای قوای روس در میدان هوایی چغچران  درگیر بودند یک روز یکی از افسران روس را در حین جنگ از میدان هوائی چغچران دست گیر وباخود بردند . عبدالستار حکیمی یک شخص مجاهد , دین دوست و رحم دل بود وی افسر روس را نکشت و برای جهانیان شفقت و مهربانی دین اسلام را  نشان داد افسر روس مورد  شفقت و رحم دلی حکیمی قرار گرفت واین رحم دلی شفقت ومهربانی  حکیمی باعث شد که این افسر  به دین اسلام روی اورد افسر روس مسلمان شد، مجاهدین برای افسر روس نام جدید انتخاب کردن ( نور محمد )  نور محمد در بین مجاهدین به قرار گاها ی شان بود دیگر کسی به چشم افسر روس با او نگاه نمیگرد وی را بنام نور محمد صدا میکردن و نور محمد میشناختند  نور محمد آزاد  در بین مجاهدین گشت وگذار میکرد او چنان به دین اسلام محبت پیدا کرد که دیگر هرگز نخواست که به کشور اش بر گردد و زمانیکه حکیمی شهید شد نورمحمد بسیار غمگین و خسته شد ولی ایمان قوی که خداوند برایش لطف کرده بود زنده گی  خود را همرای مجاهدین ادامه داد وی از همین منطقه زن گرفت و تاهنوز هم در بین مردم زنده گی میکند و دارای چند فرزند هم است .به همین ترتیب جنگ ها در ولسوای ها هم به شدت ادامه داشت دولت  تمام مواد لوژستیکی  ونظامی خود را  به چغچران و ولسوالی ها از طریق هوا اکمال میکرد جنگ ها ادامه داشت که سر انجام در سال 1359 ولسوالی تیوره نیز سقوط کرد.
 

v     سقوط قلعه غور درسال 1359 .
قلعه تاریخی غور  که چندین بار از طرف مجاهدین  محاصره شده بود  یکبار دیگر در سال 1359 از چهار طرف قلعۀ تیوره را محاصره کردند هر چند این محاصره ها برای تسخیر قلعه مؤثر نبود, چون در داخل قلعه مواد غذائی وسلاح ومهمات کافی وجود داشت ومجاهدین به زور داخل قلعه شده نمیتوانستند, همیشه شكست ميخوردند سر و صدا این قلعه تاریخی یکبار دیگر در بین قریجات ولسوالی های این ولایت اوج گرفته بود مردمان ولسوالی های ساغر, تولک , شهرک , دولینه وپسابند ولسوالی تیوره را بنام غور میشناسند و قلعه تاریخی تیوره را بنام قلعه غور یاد میکنند در ان هنگام بعضی از مردم ها نقاط دور دست ولسوالی ها بخاطر دیدند این قلعه به غور سفر میگردند وبعد از بازگشت به مردم قریه خود قصه میکردند طوریکه میگویند یک نفر از نقاط دور دست ولسوالی پسانبد بخاطر دیدند این قلعه عزم سفر کرد وی دو شبانه روز پای پیاده امد تا اینکه به 2 کیلومتری قلعه غور رسید او از پشت تپه ها برای مدت چند ساعت این قلعه را با تماشا ها عجیب و با فکر های تعجب آمیز خود نگاه کرد و پس از چند ساعت وی  دوباره به قریه خود برگشت در بین قریه سر صدا شد که فلانی از قلعه غور امده شب همه مرد ها به خانه اش جمع شدند و او از سفر خود قصه کرد مردم ان شب با سوالات ذیل با او هم صحبت بودند.

  •       قلعه غور چطور قلعه است ؟ جواب ( قلعه غور یک قلعه کلان که چهار برج دارد هر برج ان تیر کش های دارد  که هیچ کس به نزدیک ان رفته نمیتواند من هم  به نزدیک قلعه رفته نتوانستم از پشت تپه دیدم بسیار قلعه کلان است داخلش یک مسجد هم معلوم میشد)

  •       دیوار های قلعه غور از چه ساخته شده بود؟( نمیدانم مردمان که اطراف قلعه که من شب ان جا بودم میگفتند که دیوار ها قلعه غور از گل پخته شده که شاید توسط گاو چرخ داده شده باشد ورسیده ساخته شده بسیار محکم است )

  •       آدم اگر بخواهد به سر دیوار های قلعه بلند شده میتواند؟( نخیر آدم اگر بالای اسب هم سوار باشد باز هم کوشش کند بلند شده نمیتواند بسیار بلند است شاید 10 گز(متر) بلندی دیوار های قلعه غور باشد بخاطر که از دور هم بسیار بلند معلوم میشد )

  •       بر(عرض) دیوار های قلعه غور چقدر بود؟( بسیار پر بر(عرض) بود از نزدیک ندیدم مردم میگفتند که 3 گز(متر) است و بالای دیوار های قلعه اسب تاخته ( دوانده ) میشود و یک دروازه دارد ودیگر از چهار اطرف محکم است غیر از دوازه دیگر امکان رفتن به داخل قلعه موجود نیست  .)

  •       خلقی ها که داخل قلعه غور هستند چه قسم مردمان هستند؟( نمیدانم ملا میگویند که خلقی ها کافر شدند و کسی را هم به داخل قلعه اجازه نمیدهند انها جواز (طیاره ) های دارند که از هوا میایند و ادم را میکشند بسیار خطر ناک هستند و هر کس که انها را به قتل برساند غازی میشود )

این قصه در هرقریه و  خانه این ولایت  بود پیرزال ها هم همیشه بعد از نماز دعا میکردند که زمانه اخر شده جواز(طیاره ) پیدا شده که از هوا بلا میندازد و مردم را میکشد تا اینکه  در ماه قوس سال 1359 قلعه غور توسط مجاهدین سقوط کرد و مجاهدین پیروز شدند. 
 

v      فتوا نکاح اجباری زن های طرفداران حکومت خلقیها.
در سال های 1364 – 1365 زمانیکه ولسوالی های ولایت غور توسط مجاهدین سقوط کرده بود در آن زمان علماء وقت از چند ولسوالی در طی یک گرد همائی در باره  خانواده ها که فرزندان شان به دولت کارمیکنند وزن های شان که مانده است فیصله کنند علماء حزب دموکراتیک خلق را  که در ان زمان دولت بود کافر میشناختن به این دلیل که  خلقی ها کافر هستند بخاطر که روس ها همرای شان همکار است  و نظر به فقه قیاسی  زن های منکوحه  انها طلاق است و از خانواده های که فرزندان شان به دولت بودند خواسته شد که از فرزندی انها براءت دهند و این فیصله که دیگر دلیل در مقابل نداشت و بازماندگان خلقیها هم به دلیل که فرزندان شان کافر شدن جرأت دلیل گفتن را نمیکردند این فیصله  در ان وقت صادر شد و در قریجات بخش شد ولی این فتوا تنها در ولسوالی تیوره و ولسوالی ساغر که زیادتر همین مردمان به دولت بودن و حاکمیت دولت را بدست داشتن  بطور نسبی عملی شد به این دلیل.
*      یک تعداد از زنان که تاهنوز عروسی نکرده بود یعنی  شیرینی خوری ویا نامزد شده بودن انها دیگر صبرنکردند و سر انجام  عروسی کردند .
*      وتعداد هم که وفا دار به شوهر های خود نبودن از این موقع استفاده کرده عروسی کردند.
*      وتعداد که واقعآ وفادار شوهر های خود بودن این فتوا را  قلبآ قبول نداشتن و تا شکست دولت و پیروزی مجاهدین صبر کردند ولی به عروسی اجباری حاضر نشدند.
 در ان زمان سطع اگاهی مردم هم کمتر بود مردم به مطبوعات دسترسی نداشت و ازجهان اگاهی نداشتند واگر نه  ان وقت یک کندک از روس ها به میدان هوایی بود و برای فعلا هم یک کندک  بنام امریکایی ها به میدان هوایی به جای کندک روس ها جابجا است .
 

v     سقوط حکومت خلقی ها در سال1371.

در سال 1371 مثل سالهای گذشته ان وقت جنگ ها پراکنده دراطراف شهر چغچران وجنگ های ذات البینی در ولسوالی ها ادامه داشت زمانیکه دولت مرکزی به شکست مواجه شد جنرال دوستم سمت شمال کشور را گرفت دولت حزب دموکراتیک خلق شکست خورد ولایات ها یکی درپی دیگر توسط مجاهدین سقوط داده میشد در ولایت غور شهر چغچران مجاهدین بدون کدام جنگ و درگیری داخل  شهر شدند چون دولت مرکزی سقوط کرده بود دیگر چاره نبود و اگر نه به چنگ گرفتن شهر که سالها جنگ بود غیر ممکن بود بعد از تصرف نمودن شهر  تمامی ارگان های دولتی سهم وار بین مجاهدین تقسیم شد. البته این تقسیم بندی تنها در ولایت غور نبود بلکه پایتخت کشور ما نیز بر سر احزاب و رهبران تقسیم بندی شده بود و در ولسوالی ها هم هر کس که قدرتمند میبود ولسوال بود تعین ولسوال کدام مشکل نبود که از طرف ولایت تعین شود. خود مردم میتوانستند ولسوال تعیین نمایند کارمندان ملکی ونظامی دولت خلقی ها  از وظیفه های شان سبک دوش شدند و هر کس در پی کار وکسب شخصی پرداخت راه های ولسوالی ها که چند سال رفت وامد نبود دوباره به روی همه مردم باز بود برای رفت وآمد کدام مشکل نبود .
بعد از گذشت چند ماه  جنگ های تنظیمی و احزاب شروع شد از دولت داری و قانون گذاری دیگر خبر نبود صرف جنگ و کشتار بود دشمنی های ذات البینی هم بر علاوه جنگ های تنظیمی کشته و زخمی از خود همه روزه  بجامی گذاشت  خود سری به اوج رسیده بود کشتن انسان بسیار ساده و اسان بود هر کس  هر کار که خواسته بود انجام میداد این حالت تا زمانی ادامه داشت که طالبان ظهور کردند.
 

v     ظهور طالبان به ولایت غور در سال 1374

سر وصدای طالبان در سال 1373 در ولایت غور به گوش میرسید که در نتیجه گروهی بنام طالبان بخاطر سر کوبی دولت ابتدا از قندهار ظهور کرده  وبرای بدست اوردن تمام ولایات افغانستان اغاز به جنگ کردن در ان زمان که مردم هم از دولت وقت دل گرمی نداشتن  جنگ های تنظیمی وذات البینی دوام دار مردم را خسته ساخته بود وبا شنیدن اینکه یک گروپ بنام طالبان پیدا شده انها همه ملا ها و مولوی های هستند وشریعت اسلام را پیاده میکنند مال مردم را به زور نمیبرند مردم منتظر رسیدن طالبان بودند وبه امدن شان اظهار خوشی میکردند سر انجام از خبر های رادیو بی بی سی شینده میشد که طالبان ولایات های هلمند .فراه .نیمروز را گرفته و بعد از شنیدن گرفتن ولایت هرات و بادغیس طالبان تشکیل خود را به طرف غور فرستادند طالبان ابتدا ولسوالی های شهرک ,تولک وساغر را تصفیه کردن دولت در این ولسوالی ها کدام جنگ را در مقابل طالبان نکرد دولت نیروی های وسیع را که از کابل هم امده بودند به بند بایان تا قسمت های ولسوالی دولینه در مقابل طالبان جابجا کردن دولت از قسمت های بند بایان تا ولسوالی دولینه کمر بند های را بخاطر جنگ تنظیم کرده بود نیروی های دولت در مقابل تشکیل طالبان زیاد تر بود در این کمربند ها نیرو های کابل و چغچران جابجا بود برای مدت چند روز در مقابل طالبان مقاومت کردند که در نتیجه والی ولایت که در ان وقت مولوی خلیلی بود به شهادت رسید وشکست نیرو های دولت شروع شد کمر بند ها یکی در پی دیگر از هم پاشید طالبان به بند بایان رسید ن نیرو ها دولتی به دو دسته تقسیم شده بودند نیرو های که از خود ولایت غور بود به منطقه بلدیت داشتن خود را از مسیر سرک عمومی کشیدن به دره ها و کوه ها رفتن هما نیرو های که از کابل بود به این منطقه بلدیت نداشتن مستقیم مسیر سرک عمومی را به طرف چغچران طی میکرند که در جلوی تیوتا ها طالبان تعداد زیاد کشته شد وتعداد هم دستگیر شدن طالبان به نزدیک شهر چغچران رسیدن با اندک توقف کدام عکس العمل را از طرف نیرو ها باقی مانده داخل شهر ندیدند مستقیم داخل شهر شدن و این عملیات را تمام کردند.
در مرحله اول بر خورد طالبان با مردم خوب بود در این دوران دزدی ها , جنگ های ذات البینی کم شده بود وضع نسبت به دوره پیش خوبتر به نظر میرسید مردم به راحتی به ولسوالی ها و دیگر مناطق سفر کرده میتوانستد برخورد طالبان در مقابل مردم غریب خوبتر بود و هیچ کس جرأت کدام جرم را نمیکرد حتی در بین همسایه ها اگر کدام جنگ لفظی صورت میگرفت، با هم میگفتن که طالبان خبر میشود اکثریت جنگ ها در بین خود مردم دفع میشد در زمان طالبان بازسازی و نو سازی نبود طالبان به مکاتب علاقه نداشتن مدارس دینی را در این ولایت فعال ساخته بودند .طالبان در ولایت غور تا سال1379 حکومت کردن ولی نیرو های دولت را از دو نقطه این ولایت شکست داده نتوانستن .
 
نقطه اول : ولسوالی تیوره که بار ها طالبان تشکیلات وسیع که از چند ولایت  قندهار , هلمند , فراه ,هرات وغور شامل بود برای چندین هفته جنگ میکردند ولی شکست میخوردند سرو صدای این نقطه که از طرف داکتر ابراهیم ملک زاده رهبری میشد به ولایات های هلمند ,قندهار و فراه  سر زبان های مردم بود در ان زمان که مردم ولایت غور به نیش تریاک به ولایت های هلمند وقندهار میرفتند مردمان ان ولایات از شخصیت وایستاده گی داکتر ابراهیم پرسان میکردند مثل قلعه غور یک بار دیگر این ولسوالی سر صدای خود را پیدا کرده بود ولی این بار به ولایت های قندهار , هلمند,فراه ,هرات وغور را در بر گرفته این نقطه اساس که طالبان قندهار و هلمند را بسیار قهر ساخته بود بخاطر که این منطقه در بین ساحات طالبان واقع شده بود طالبان تمام ولسوالی ها را گرفته بودند مرکز این ولسوالی را نیز به دست داشتن طالبان در این منطقه زیاد کشته هم دادند ولی تاختم حکومت شان هرگز این منطقه را شکست داده نتوانستن.
 
نقطه دوم: منطقه مرغاب ولایت غور بود این منطقه در شمال شهر چغچرا واقع شده است طالبان هم کدام تشکیل وسیع را بخاطر گرفتن این منطقه نگرفتن دلیل اش این بود  که نقطه مابینی شکست نخورده بود وزیاد به گرفتن این منطقه توجه نداشتن ولی از همین منطقه بالای طالبان  شب ها حمله های صورت میگرفت و طالبان کشته و زخمی هم میدادند به همین ترتیب طالبان تا سال 1379 در این ولایت حکومت کردند.