آرشیف

2016-8-9

غلام رسول مبین

واحــــــد اداری پسابند ولایت غور

بنام خداوند توانا و دادگر
 

(و پف و پتاق های دگرجنرال محی الدین غور)!!!
 

پسابند یکی از جمله ولسوالی های دوردست، ناامن، صعب العبور و فراموش شده یی ولایت غور میباشد که با ولایت ناامن هلمند هم ثغر میباشد. این ولسوالی به 170 کیلو متری سمت جنوب غرب شهر چغچران مرکز ولایت غور موقعیت دارد.
در طی 15 سال گذشته این ولسوالی نمادی از ناامنی، فراموش شدگی و عقب ماندگی در سطح ولایت به تناسب دیگر ولسوالی های این ولایت بوده است که در آنجا مکاتب دخترانه کاملا و مکاتب پسرانه اکثرا مسدود بوده اند.
طالبان در جریان فصول بهار، تابستان و خزان حملات شان را شدت میبخشند و به استثنای مرکز ولسوالی دیگر  نقاط مهم و استراتیژیک آن به دست مخالفین میباشد. نیروهای دولتی اعم از پولیس ملی، اردوی ملی و نظم عامه در آنجا مستقر اند ولی با تاسف که در محاصره سخت مدت یک هفته میشود که میباشند. راه های اکمالاتی از طریق زمینی به آن ولسوالی کاملا بند است و از دیشب تا حال اکمال و حمایت شان از طریق هوایی نیز ناممکن و سخت شده است.
این در حالیست که ولایت غور مثل دیگر ولایات کشور در شورای ملی هم وکیل و هم سناتور دارند ولی با تاسف ما نمیدانیم که وکلای ما به کدام "تیل" و سناتورهای ما به کدام "تور" محصور اند – ایضا در سطح ولایت ما نیز دارای شورای ولایتی هستیم که وکلای ما این مکان را به "شوربای قومی" مبدل کرده اند.
ما بدبخت ترین موکلین هستیم که در پهنای جغرافیایی به نام غور دارای وکلایی هستیم که نه چهره تلویزیونی دارند و نه جرعت صحبت در رسانه ها را.
یک گپ دیگر هم است که ما دو جنرال به نام های کینتوز و دگرجنرال محی الدین غوری نیز داریم که در اوایل سال جاری یکی به فرماندهی پولیس هلمند و یکی به فرماندهی قل اردوی 201 ظفر در غرب افغانستان گماشته شده اند. وقتیکه ایشان به این مناصب انتخاب شدند – مردم نادیده یی غور از هر طرف با ایشان تبریکی و تهنیتی میفرستادند. فعالین جامعه مدنی طبق رسوم خویش به گردن هایشان گل های پاکستانی و به شان های شان نیز چپن های پاکستانی/چینایی آویزان کردند. دگرجنرال محی الدین غوری که در غور آمده بود ، شعارش این بود که پسابند را به گورستان طالبان مبدل کرده و همچنین غور را حور میسازد. حالا ما نی حوری دیدیم در غور و نه گوری از طالب ولی برعکس و شوربختانه که پسابند غور را گورِ خودمان میسازند.
امیدوارم که حکومت محلی در گام نخست و حکومت مرکزی در قدم بعدی به فکر نجات مردم به ویژه نیروهای دلیر و سر به کف سپرده یی امنیتی خویش باشد.
 
الهی تو آن کن که پایان کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
 
بااحترام
غلام رسول مبین
غور – شهر چغچران
19 اسد 1395 هـ.ش.