آرشیف

2019-8-6

گل رحمان فراز

هیاهوی استقلال

هیاهوی استقلال

دولت افغانستان، جشنِ صد سالگی "یک قرن" استقلال خویش را تجلیل می نماید. چاپ نمودن تصاویر براق، نصب لگوی صد سالگی استقلال بر دیوار ها و تخته های اعلانات تجارتی کابل به عوض عکسِ برهان عرش، کورس دریوری مموزی، تانکر فاضلاب، رهنمایی معاملات، پنچر مینی، خطاطی، لوحه نویسی، ایزوگام قیرگونی…! بهتر است ولی تکرار جبر تاریخ و وانمود نمودن جبری لگوی صد سالگی استقلال بر روی مکاتب و مراسلات رسمی امریست دیکتاتوری!
ما زمانی به آزادی و استقلال مان می بالیمکه جان کری ها تصمیم گیرنده و موی سفید حل منازعات داخلی/حکومتی کشور خویش نباشند. استقبال از استقلال زمانی صورت می گیرد که دست سران دولت همچون گدا بر رُخ کشور های جهان دراز نشود و گریز از بردگی زمانیست که خارجی ها تصمیم نگیرند چه وقت برنامه های ملی و سرنوشت ساز را برگذار نماییم
استقلال آن روزیست که زحمات/حاصلات یکساله دهقان فراه به نرخِ یک افغانی خریده شود. آزادیم زمانیکهدر نظر گرفتن جندر در استخدام های ریاست جمهوری، سر انجام تجاوز جنسیتی نداشته باشد
استقلال کشوری دارد که سرانجام شانزده سال تحصیل جوانان و دانشجویان بی کاری نباشد و نتیجه پلان سران امنیتی نا امنی محیط ها! واژه استقلال زمانی معنی اصلی اش را افاده می کند که سرباز وطن بخاطر انتقاد اش توسط حکومت شلیک نشود و استخدامها بر اساس کمپاین های انتخاباتی صورت نگیرد
حس مستقل بودن زمانی دل پذیر است که برنده کُرسی ریاست مجلس را از طریق رقابت سالمبپذیریم. ما مستقل هستیم وقتیکه لیاقت مان در کانکور با ترکیب/سهمیه بندی نادیده گرفته نشود و وقتی بر استقلال خویش می بالیم که اشتراک در رونمایی کتابِ "بیانات رئیس جمهور" تحمیلی نباشد
استقلالیت وجود ندارد زمانیکه عسکر از نداشتن غذا به سنگر جان دهد. معلم از کمبود معاش بنالد و زنانبخاطر تقلبات انتخابان لب بدوزند و اعتصاب کنند، وکیل از چاقی شکم اش راه رفته نتواند و با زور تفنگاش صلاحیت استخدام را بعهده گیرد. ما مستقل نیستیم تا زمانیکه که شهرت جهانی آلوده بودن به فساد اداری و قاچاق مواد مخدر را داشته باشیم‌. 
استقلال نیست زمانیکه جوانان بی تجربه و بدون تخصص بحیث مشاور ارشد رئیس جمهور در امور صحی و جوان بچه ی بی تجربه بحیث مُعین ارشد امنیتی تعیین گردد. استقلالی نمی بینم در کشوریکه اشتراک نامزد معاون اول رئیس جمهور در انتخابات آینده ریاست جمهوری عملاً به جلسات کابینه حضور داشته باشد و رئیس قوه مقننه همچون مامور زیردست آقای غنی به چوکی نشسته باشد.  
استقلال به معنی آزادی و آزادی به تعبیر خود باوری است. گماشتن انجنیر به سمتِ وزارت داخله، ژورنالیست به عنوان معین وزارت دفاع، ارباب بحیث مشاور رئیس جمهور (که حتی در طول یک سال هم رئیس جمهور را دیده نمی توانند) چه نوع خود باوری را داراست؟
استقلال کشور دیکتاتوری حذف رهبران قومی، تفرقه انداختن و حکومت کردن نیست. استقلال تحمیل جرگه صلح در کار ندارد و مستقل شدن را نمی توان به دیوار ها یافت و بر روی مکتوب اداری ترسیم کرد. اینکه معاون اول رئیس جمهور حق نشست در کُرسی انتخاباتی اش را ندارد، استقلال در کجاست؟
استقلال واژه مقدس است که صاحبان آزادی آنرا شعار خویش قرار داده و از طریق آن کشور را به شکوفایی، انکشاف و پویایی می رسانند. مستقل شدن آسان نیست، کوه است و کوتل دارد. عزم می خواهد، تحمل در کار دارد و می باید همپذیر بود تا پذیرفته شویم و استقلال را مشترک و مفتخرانه جشن بگیریم.

نویسندهگل رحمان فراز