آرشیف

2014-12-6

الحاج عبدالشکور دهزاد

هفت سین

ساربان آهنگ محــمـل کـــن که آمـد نـو بهـار
خـرگهی بــر پا کن اندر طــرف باغ و جــویبار

ساز و سارنگی بیار و مطرب خوش لهجه ای
تا که بــر دارد غــــم پارینـــــه از دلهــای زار

سبزه ســر زد از دل صحــرا بیــا تا لحــظه ای
با گــل و سنبــل در آمیــزیم و چشــم پر خمــار

سیب رنگـین را بــه روی خـوب او نسبت کنیم
مــوی او را از سیــــاهـی ظـلمــت شبــهای تار

ســوسن از خــــواب زمستانی به بیداری رسید
بلبــل از شــوق وشــعف فرخنده درهر شاخسار

ســرو را رنگ دگــــر گـــونست در اکنــاف باغ
میخــــرامد کبــک از مستی به قــلب کــــوهسار

سین هفتم نیست جــز (دهزاد)گــوید بر حـــریف
هــفت سینــی بــر طــــراز این اگــــر داری بیــار

 

در مقدم بهار سبز و خرم ، دسته گلی از سوسن و گل سیب را با برگهایی از سرو بهم پیچیده و به عنوان برگ سبز ، تحفه ی درویش ، زیب دستر خوان هفت سین تان مینمایم . 
امید وارم تا ساربان گونه کاروان زنده گی را الی آینده ی دیگر موفقانه به سر منزل مقصود برسانید . و در اخیر با نینوایی از ساز و سرود عارفانه سال نو را به همه ی تان مبارکباد میگویم . یا هو