آرشیف

2018-3-19

الهه افتخار

هاوکینگ؛ نابغه نگران بقای زندگانی و انسانیت

استوین هاکینگ از معدود دانشمندانی است که با معلولیت جسمی تقریباً عمری مفاهم پیچیده بسیار اساسی جهان را رمزگشایی نموده است. یعنی که  هوشمندی و ذهن خلاقیت وی بر ناتوانی جسمی اش چیره گردیده بود.
امروزه هاکینگ را به عنوان شخصیتی در علم معاصر می شناسیم که تیوری های پیچیده او برای افراد غیر متخصص به سختی قابل ادراک میباشد. وی از جمله نوابغی است که نظیرش را جوامع بشری کمتر به خود دیده است . هاوکینگ در تحقیق کیهان شناسی نظری ، سیاه چاله ها، گرانش کوانتمی  و… شهرت جهانی کسب نموده است. هاوکینگ به سهم خویش قدرت مغز پیچیده و تکامل یافته انسان و تعیین کنندگی هوشمندی او در تطابق با شرایط ماحول و عرصه تنازع بقای جهانی را به نمایش گذاشته به مثابه ابر انسان یا انسان کامل در ثبوت عظمت مفهوم و مرتبت انسان سهم منحصر به فرد ایفا کرده است. با معلومات اندکی که من از تئوری های استوین هاوکینگ دارم؛ مغز ویژه تنها امتیاز انسان با سایرموجودات طبیعت میباشد. هاوکینگ در جایی میگوید:
هوشمندی توانایی سازگاری با تغییرات است.
این هوشمندی در خود هاوکینگ به جایی رسید که با محاسبات فیزیکی ـ ریاضی دریافت که زمین به احتمال بالا جز چند قرن محدود دیگر؛ شرایط و اوضاع و امکانات برای ادامه زیست بشری را حفظ کرده نخواهد توانست و در نتیجه امکانات انقراض نوع بشر تشدید یافته به فجایع اضمحلال حتی در کل حیات منجر خواهد شد.
لذا اعتقاد راسخ به نیروی علوم و تکنولوژی رشد یابنده معاصر؛ وی را واداشت تا طرح جسورانه سفر و هجرت انسانها به سیارات قابل زیست جوانتر و مساعد تر در فضای کیهان را پیشکش نماید.
اینگونه مرگ استیون هاکینگ یک ضایعه بس بزرگ در جهان علم و ساینس مدرن و برای تمامی بشریت پیشرفته و به خرد رسیده میباشد.
استوین هاوکینگ فیزیکدان بزرگ انگلیسی و جهانی که با بیماری  رقت انگیز و پر عذاب  als یکی از بد ترین انواع فلج ها دچار بود و صرف با استفاده از تنکنالوژی های مدرن مجهز با هوش مصنوعی میتوانست با دیگران ارتباط برقرار کند و از جمله به شاگردان درس دهد؛ استاد کرسی فیزیکی بود که قبلا به نابغه سترگ جهان اسحق نیوتن تعلق داشت. البته هاوکینگ از همان طفولیت فوق العادگی نداشته و حتی در دوران مدرسه که هنوز آدم سالمی حساب میشد؛ جزوی دانش اموزان بد پنداشته میشد که گویا به زحمت توانسته بود این دوره را پشت سر گذراند. اما حس کنجاوی عجیبی داشت لذا وی را در همانحال استادانش انشتین خطاب میکردند.
آدمی دیر یا زود میمیرد؛ خاصه که در کشور فلاکتزده ما مرگ از همه جا فراوان تر و آسانتر و عادی تر است؛ کشور دارای جهلزده ترین و ناشاد ترین مردمان و فاسد ترین دم و دستگاه حکومت و شورا و قضا و تعلیم و تربیت و کلچر و فرهنگ و رسوم و عنعنات عتیقه . در چنین ماحول آیا سزاوار است و یا ما حق و صلاحیت داریم در باره نابغه و دانشخدیویی چون استفن هاوکینگ سخن بگوییم . آیا محض گپ ما صرف نظر از توان و شیمه و توشه اش؛ اهانت به ساحت همچو ابر انسانی نخواهد بود.
به هر حال من نتوانستم خویشتن داری کنم . معلوم است که همه حقیقت ما هم انچه که بر شمردیم نیست. ما هم بشریم و انسان؛ اگر نه تمام و کمال در خلقیات و پندار و گفتار و کردار مان؛ لا اقل در گوهر و ذات و ژنتیک مان!
اینکه امروز کتابی مفتوح عظیم و تجربه کمنظیر انسانی به نام هاوکینگ در برابر داریم؛ باید بخوانیم و دریابیم و بدانیم و به دانایی و توانایی خود و مردم و میهن خود بدل نماییم.
به همین برهان من خوشبختانه متن آبدیت شده خیلی خوب پیدا کرده خلاصه ای از آنرا به جوانان روشن اندیش هموطن تقدیم میدارم و آرزو میکنم که همه گان تا حدی در هاوکینک شناسی پیش بروند که هر کدام به نوابغ برترینی مبدل بگردند:

 

ادامه مطلب در اینجا