آرشیف

2020-5-20

رفعت حسینی

نگرشی عقلانی برشعرپارسی: بخش سوم

اگر شعر پارسی را ازدریچه درایت و منطق ازآغازتا امروز بررسی نماییم تنها چهار نوع شعر مییابیم:

۱.شعردینی: حمد، نعت، منقبت و در ستایش چار یار، پنج تن، چارده معصوم و سیزده امام بشمول خمینی که دران باورهای شیفتگی برمبنای عقیده دینی/مذهبی ابرازمی گردد،
۲.شعرمداحی و یا دررثای یک شخص،
۳.خمریه یا شرابزدگی (باده گانی).
۴.شعر آیینی که دران برای خواسته ها وباورهای برترانسان یعنی دادگری،برابری،آزادی،میهن سروده میشوند.

شعردینی بخش چشمگیری درسخنوری لسان پارسی است. آنرا به افکارپیش از پیدایش شعرپارسی درحوزه جغرافیای ادبیات پارسی، پیوندهای سیاست مدارانه می دهند مگر واقعیت آنست که شعردینی ومداحی، هردو،همانندوزن عروضی درشعرپارسی ،ازشعرعربی تقلیدواقتباس شده است.

شعردینی درقالبهای قطعه رباعی غزل قصیده ومثنوی ماهرانه تولید،توزیع وفروش شده اند.

مثنوی جلال الدین که آنراقرآن درزبان پهلوی پف کرده اندیک شعرمطول مذهبی میباشد مگر یگان بیت آن بمذاق آخندهای شیعه برابرنیست.

ادبیات عرب تا دوره  مشروطه درایران،همواره کانونی یکتاومشخص برای تفلید ادبای لسان پارسی  بوده است.تااینزمان مشروطه ،مراوده های خیلی هااندک باادبیات دربین لسانهاومردمان دیگرمیسر و ملموس بوده است.

حمدونعت ومنقبت دردفترهای سروده های تمامی سخنوران لسان پارسی تا زمان پیدایش شعرنوبوسیله علی اسفندیاری، نیمایوشیج، دردهه سی سده بیستم ،وجودوحضورهمیشگی وماندگاردارد.با تبارزشعرنو،دیگرشعردینی در

مجموعه های شعرگرویدگان شعرنو(توللی،دهقان،شاملو،سپهری ودیگران درایران وتاجیکستان وافغانستان) وجودندارد.

آنگونه که دریک نبشتهٔ دیگرنیزمتذکرشده ام، ازین کاربدیع وتازهء نیما یعنی نسرودن اشعارمذهبی، هیچ پژوهشگردرایران و در افغانستان وتاجیکستان یادی وتوجهی نکرده است. تنها وفقط نیما را واضع شعرنووشکستاندن قالبهای کهنسال شعری دیده اند نه اینکه نیماشعرمذهبی نسروده است. ازدریچه دیدمن نسرودن شعردینی موضوعی سطحی وگذرا نمی باشد. اینکارنیماقصدی بوده است و شایسته برای یاددهانی می باشد.

اشعاروسروده مداحی وستایشگرانه برای اربابان زروقدرتمندان دولت وسیاست، بخش رذیلانه وبیگانه بامعاییروارزشهای مدنی/اجتماعی/انسانی میباشدو بخش بزرگی ازادبیات افغانستان را بوجودآورده است.گاهی دررثای نبودن چنین ستمگران ساخته وپرداخته شده اند.

من اینگونه شاعررا که درمدح ویارثای زورمندوبرای زربنگارد< اوباشِ ادبی> نام گذاشته ام. اوباشان ادبی همانند آن مردک بی فرهنگ وبی آیین ومشربِ انسانی یعنی عنصری بلخی، درمدح جنایتکاری های سالاران عهد غزنوی سروده اند وخلیل الله خلیلی درپیشگاه آدمکشی بنام جنرال ضیاالحق زمامدارپاکستانی  سجده نموده است.

پس از قدرتمندشدن حزب خلق ومجاهدین اسلامی،سرود هاوشعرهای فروانی درتجلیل ازحزب خلق وجهاددرراه اسلام ولندغران مشهورحزب خلق وجهاداسلامی (ببرک وامین ونجیب ومسعودوربانی وقسیم فهیم) ولنین بزرگ ساختند وشرف وحیثیت انسانی خودرا لگدمال نمودند.درشعرکثیف وننگین مداحی، نظربه « شرایط بازارو خریدو فروش» شهرهای مکه وماسکو ومدینه وبرادری اسلامی ودوستی افغان شوروی وخلق کبیروکشور کبیر شوروی هرگزفراموش نمی شوند.

درقرنهای گذشته چون رادیووروزنامه نبودازچایخانه ها،که بیشتربرای تریاک وچرس کشی بودند،برای شهنامه خوانی فردوسی وقصیده خوانی های عنصری (و کمپنی شرکا) درکابل بدخشان بلخ وهرات برای گسترش وفروش سودمی میبردند.پس ازمصایب خلقی پرچمی مجاهد،بهترین راه بهر یاوه سرایی نشرات چاپی ورادیووتلویزیون بود. وتوانستند جلیل مسحورجمال [ مسکین]را که دربین مردم نام ونشانی داشت نیز واداربه سرایش سرود برای حزب قاتل خلق ساختند.

خمریه‌سرایی (باده‌گانی) در شعر فارسی از موضوع‌های مطرح بوده‌است. شاعرانی در توصیف باده، درباره چگونگی تهیه باده، درباره مجلس باده‌نوشی و فضیلت های گونگون باده‌نوشی شعرهایی سروده‌اند. نمونه‌های از خمریه‌سرایی در شعرهایی‌که از بشار مرغزی و رودکی مانده، داریم.

 

شاعران خمریه‌سرای عرب از اعشی تا ابونواس «شراب خسروانی»‌را در خمریه‌های شان ستوده‌اند. این شراب خسروانی درسخنوری فارسی به‌شراب‌های شاهانه و دربار شاهان ساسانی ارتباط می‌گیرد که از دوره ساسانی وارد ادبیات عرب شده‌است. بنابراین خمریه‌سرایی در شعر فارسی تاثیرگذار از ادبیات پیش از اسلامی خود این حوزه یعنی ادبیات دوره ساسانیان و اشکانیان و ادبیات پیش از اسلام عرب و دوره اسلامی عرب، است.

خمریه‌سرایی و باده‌گساری در صدر اسلام، برای مدتی از رونق افتاد اما در دروه امویان، به‌خصوص در دوره عباسیان، باده‌گساری و خمریه‌سرایی رواج و رونقی گسترده یافت که در اکثر شهر‌ها میکده‌ها فعال بوده؛ اکثر شاعران، شعر خمریه می‌سرودند که ابونواس از جمله شاعران مشهور و مهم‌ترین شاعر خمریه‌سرای این‌دوره است.خمریه‌سرایی آغاز شعر فارسی از جمله قصیده «مادر می» رودکی با خمریه‌های ابونواس مناسبت دارد. از این نگاه، خمریه‌سرایی ادبیات فارسی‌را نیز می‌توان ادبیات خمریه دروه اسلامی دانست که نمونه‌های عربی و فارسی آن‌ همزمان موجودند.

 

بشار مرغزی

نخستین نمونه‌ای‌که از خمریه در شعر فارسی وجود دارد، چند بیتی است‌که از یک خمریه بشار مرغزی باقی مانده‌است؛ باوصفی‌که خمریه کامل نیست، ویژگی‌های کامل خمریه در این چند بیت قابل احساس است

رز را خدای از قِبَل شادی آفرید

شادی‌وخرمی همه از رز بود پدید

از جوهر ولطافت محض آفرید رز

آن‌کاو جهان وخلق جهان‌را‌ آفرید

از رز بود طعام و هم از رز بود شراب

از رز بود نقل و هم از رز بود نبید

شادی فروخت وخرمی آن‌کس‌که رز فروخت

شادی خرید وخرمی آن‌کس‌که رز خرید

انگور وتاک او نگر، وصف او شنو

وصف تمام گفت ز من باید شنید

آن خوشه‌بین فتاده بر او برگ‌های سبز

هم دیدنش خجسته و هم خوردنش لذیذ

روزی شدم به رز به نظاره دو چشم من

خیره شد از عجایب الوان که بنگرید

دیدم سیاهروی عروسان سبزپوش

کز غم دلم به‌دیدن ایشان بیارمید

.

منوچهری همانند شعرمداحی برای یک قاتل مردم ،سروده یی برای رذالت شرابخواری نیزدارد:

به فال نیک و به روز مبارک شنبد

نبیذگیر و مده روزگار نیک به بد

به دین موسی امروز خوشترست نبیذ

بخور موافقتش را نبیذ نو شنبد

اگر توانی یکشنبد از صبوحی کن

کجا صبوحی نیکو بود به یکشنبد

طریق و مذهب عیسی به باده خوش ناب

نگاهدار و مزن بخت خویش را به لگد

به روزگار دوشنبد نبیذ خور به نشاط

به رسم موبد پیشین و موبدان موبد

بگیر روز سه‌شنبد به دست باده ناب

بخور که خوب بود عیش روز سه شنبد

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور

به ساتگینی می‌خور به عافیت گذرد

به پنجشنبه که روز خمار می زدگیست

چو تلخ باده خوری راحتت فزاید خود

پس از نماز دگر روزگار آدینه

نبیذ خور که گناهان عفو کند ایزد

وهیچگاهی ازیاد نباید برد که:

یک.درشعرمداحی یک حونخورمدح می شود

دو.خمریه را دریک سرزمین اسلامی سروده وپخش ونشرمی شود.

شعرآیینی که دران برای خواسته ها وباورهای برترانسان یعنی دادگری، برابری،آزادی،میهن می نگارند،فصل کم حجم وکم برگ دردفترفقیر شعرپارسی میباشد.

شاعران دینی ومداح وخمریه سرا درین زمینه ها نمی نویسندواگربنگارند برای شیادی وبازارتیزیست.

درین پنجساه سال پسین درافغانستان دو سخنوراز دریچه دید وافکارمن شایسته وسزاواربرای نام بردن میباشند ودرشعرپارسی نیمه دوم سده بیستم افغانستان ماندگارخواهند بود:

واصف باختری

پرتونادری.

…….