آرشیف

2015-6-19

ذره بین

نگاهی بــــه کنفرانس بین المللی استقرار ثبات

 درین روز ها عناوین درشت بنام کانفرانس بین المللی استقرار ثبات در افغانستان در سایت های انترنتی ورسانه های خبری توجه خوانندگان را بخود جلب نموده است. که با مشاهده این عنوان گمان میرود نماینده های تمام کشور های جهان بخاطر بررسی زمینه های استقرار ثبات در افغانستان درین کانفرانس شرکت خواهند کرد.اما وقتی این ابلاغیه تا آخر مرور شود در میابیم که این کانفرانس نه ملی است ونه بین المللی نمونه آن دوسال قبل در ناروی نیز بر گذار شده بود.اهداف کانفرانس چنین إعلان شده است. إعلامیه:

{کنفرانس عوامل تاریخی، اجتماعی، سیاسی ، نظامی واقتصادی تشنج درولایات همسرحد با پاکستان را بررسی خواهد نمود. * سخنرانها عبارتند از دکتورروستارتره کی سابق استاد فاکولته حقوق پوهنتون کابل، دکتورعلی احمد جلالی سابق وزیرامورداخله، محترم کریم براوی وزیرامورسرحدات افغانستان، محترمه ملالی جویا عضو ولسی جرگه ومدافع پیشگام آزادی بیان در افغانستان، محترم افراسیاب ختک یکتن ازرهبران. شکریه بارکزی…}

ناظرین بر ماهیت و نتائج  این کا نفرانس به د یده شک وتردید مینگرند گمان نمی رود این کانفرانس مشکل را حل ویا خلاء را جبران نماید. چون دولت کنونی افغانستان هم از نخبگان مقیم اروپا وآمریکا تشکیل شده است مثلا وزارت های خارجه، تحصیلات عالی ،مخابرات،کار وامور اجتماعی، اقتصاد از جرمنی وفرانسه و وزارت معارف، مالیه، انکشاف دهات، شهر سازی، ترانسپورت، زراعت، امور زنان، دفاع تا رئیس جمهور همه از آمریکا وانگلیس تشریف برده اند که در حل تشنج وختم بحران افغانستان هیچ کار انجام داده نمیتوانند. تنها اسماعیل خان براهوی وشهرانی از بقایای رژیم سابق اند که میشود در مورد سر نوشت این سه تن هم در کانفرنس بین المللی فعلی تصمیم بگیرند.

طوریکه در إعلامیه آمده است این کانفرانس به اثر تلاش وکوشش بیش از پینجا نهاد فرهنگی و اجتماعی افغانان مقیم اروپا بر گذار میگردد وعدۀ از افغانان مقیم اروپا وآمریکا بنام کار شناس وصاحب نظر بخاظر بحث روی زمینه های استقرار ثبات در افغانستان اشتراک می ورزند واین اجتماع بنام کانفرانس بین المللی نام گذاری شده است؟! کانفرانس بین المللی به اجتماع گفته میشود که نمایندگان کشورهای مختلف جهان بخاطر بررسی مسائل حاد جهانی ویا کشور خاص شر کت می ورزند طوریکه ملاحظه میگردد این کانفرانس ازین ویژه گی ها بر خوردار نیست بلکه افغانهائیکه در خارج از کشور انجمن های را راجستر کرده اند کم وبیش درین کانفرانس دعوت شده اندویکتعداد افغانهای دیگر بنام صاحب نظرکه نظر وعمل ایشان در ادوار مختلف تاریخ افغانستان مورد آزمایش وتجربه قرار گرفته احتمالا سهم بگیرند.

بخاظر توضیح بیشتر ورسیدن به حقیقت لازم می افتد روی برخی فکت ها وأجزاء این کانفرانس طور فشرده ومستند صحبت به عمل آید تا خواننده گان محترم در روشنی قرار گرفته وآنچه در ظرف است میتراود را انتظار داشته باشند نه بیش ازان.

خوب است اول به نحوۀ تشکیل برخی انجمن های افغانهای مقیم اروپا پرداخت.که چگونه از احساسات افغانهای پناهندۀ بی جواب درین زمینه بهره گیری شخصی شده است.

تشکیل انجمن ها در اروپا:

به همان ترتیبیکه برای تشکیل یک حزب سیاسی در افغانسیتان شرائط ومقررات وضع شده که عمده ترین آن تسلیمی فوتو کاپی 700 تذکره تابعیت شاملین حزب میباشد در اروپا هم داشتن حامیان وکتله های مردمی با اهداف مشخص برای تشکیل یک نهاد اجتماعی فرهنگی شرط است{ البته اساسنامه وهدف نامه هارا هم در افغانستان وهم خارج از افغانستان از یکدیگر کاپی میکنند.} .اما ازانجائیکه در اروپا مسئلۀ إعتماد بسیار ضعیف است وافغانها حاضر نیستند نامهای خودرا براجستر بسپارند.افرادیکه میخواهند انجمن تشکیل دهند  از یک حربه بسیار کاری استفاده میکنند وآن اینکه به خاطر جمع کردن افراد به کمپ های پناهندگان بی جواب نامه میفرستند که گویا کدام فرد ویا حزب سیاسی درین کشور تآکید دارد تا پناهنده گان که جواب ندارند از کشور میز بان بیرون رانده شوند، لذالازم است تا دست به تظاهرات بزنید واز حقوق خود مطابق مواد کنوانسیون ژنیو دفاع کنید وهم علاوه میکنند که که فلان نماینده حزب سبز ها در پارلمان از ما دفاع مینماید…ومتعاقبا به یکی از أعضای پارلمان تماس میگیرند که افغانهای مقیم این کشور همه از ما اطاعت میکنند وما ایشان را به مظاهره خواسته ایم شما می بینید که چه تعداد در تظاهرات شرکت میکنند.واز همین جا سند میگیرندوبه دفتر ثبت وراجستر میفرستند.

 افغانهای بی جواب وبیکار در کمپ ها که تشنۀ جواب هستند این فراخوان را چون ندائی غیبی برای اجابت دعای شان می پذیرند ومشتاقانه به مظاهرات می پیوندند غافل ازینکه پشت پرده چه معاملۀ در جریان است، افراد مشخص  با نوشتن چند تکه شعار در پیشاپیش افغانها قرار میگیرند وبازیرکی تمام درهمان لحظه خودرا رهبرمظاهره چیان جلوه میدهند وثابت میسازند که رهبری مظاهرات را به عهده دارند. یعنی با مقامات دولتی ونهاد های مدنی کشور های اروپائی یک صفحۀ صحنه را بازی میکنند وبا مردم پناهنده صفحۀ دیگررا. وبا این صحنه سازی یک تیر دوفاخته را شکار میکنند هم افغانهارا خوش میسازند وهم به افراد مشخص ومراجع ذیربط نشان میدهند که به یک اشاره شان هزار ها تن جمع شده است واز حمایت بیدریغ افغانها بر خوردار اند وبعد از تظاهرات دیگر کسی نمی پرسد که نتیجه مظاهرات شان چه شد.

این درامه در سال 1999 برای اولین بار در هالند توسط أحد عزیز زاده وهمکارانش راه اندازی شد وی در تبانی با فرح کریمی نماینده ایرانی الأصل پارلمان از حزب سبز های هالند به عنوان اینکه حکومت هالند پناهندگان افغانی را به پاکستان می فرستد مردم را به تظاهرات فراه خواند، افغانها هم بدون اینکه به واقعیت موضوع فکر کنند سیل آسا در دنهاخ در مقابل پارلمان هالند به راه پیمائی پرداختند .وشعاردادند و شمع ها بر افروختند….

در حالیکه مسئولین امور پناهندگان در هالند اکیدا تکرار میکردند که این طرح نه از طرف حکومت هالند مطرح شده ونه هم قبول شده تنها مقامات پاکستانی چنین اظهارات کرده اند که رد شده است.مگر افغانها قبول نمیکردند.اصرار داشتند که باید به تظاهرات شرکت کنند بی خبر ازاینکه در پشت پرده چه دستهای بخاطر چه أهداف کار میکند این تظاهرات به تشکیل نهاد بنام فاون برهبری احد عزیز زاده انجامید که فارو امروزی زائیدۀ همان مادر است…

یعنی در افغانستان تنها اسناد کاغذی بخاطر داشتن حامیان که نصاب را تکمیل کند تسلیم وزارت عدلیه میگردد اما در اروپا افغانها عملا به نمایش گذاشته میشوند بدون اینکه بدانند این نمایش بخاطر چه هست ومظاهرات شان چه نتائیج به دنبال دارد… خلاصه به همان ترتیبیکه تعداد أعضای بر خی احزاب سیاسی در افغانستان از سه تن تجاوز نمیکند در اروپا هم انجمن ها غالبا بعد از ختم تظاهرات یک نفری است ویا منحصر به أعضای فامیل رئیس میباشد که خودرا رئیس کل افغانها ی مقیم اروپا إعلان میکند چون در اروپا کسی وقت ندارد این موضوع را صاف کند که شما رئیس کدام افغانها هستید این موضوع بهمان ترتیب ادامه پیدامیکند.

نگاهی به سخنرانان در کانفرنس بین المللی:

در گذشته از جمله سیاستمداران وحقوقدانان افغان  زیادتر اشرف غنی احمدزی ،انورالحق احدی، سید طیب جواد وداکتر سپنتا وداود مرادیان به نام کار شناس وحقوقدان در مسائل افغانستان ابراز نظر مینمودند تا اینکه پا داش صحبت های خودرا گرفتند وخود به عنوان گردانندگان چرخ اداری سیاسی افغانستان رسما اخذ موقع نمودند وفعلا قانع و ساکت اند.

واما حال زیاد تر از محترم علی احمد جلالی سابق وزیر داخلۀ افغانستان  به عنوان کار شناس وشخصیت صاحب نظر در محافل کانفرانس ها ومیز های گرد دعوت به عمل می آید. که انگیزه های این دعوت را به شرح ذیل بخوانش میگیریم.

دلیل آن این است که اکثریت روشنفکران افغانی  در عمل به دموکراسی ومردم سالاری عقیده ندارندوبیشتر به این باور اند که اگر غرب دررأس آمریکا بخواهد..میتواند نظام را در افغانستان تغییر دهد ومهره های مورد نظر خودرا جابجا سازد.لذا کناره گیری جلالی را  طور تعبیر مینمایند که گویا وی به اشارۀ آمریکا به چنین اقدام دست زده است تا قبل از بد نام شدن باید من حیث شخصیت خبیر، دانشمند وبا کفایت برای گرفتن پست ریاست جمهوری درآینده ریزرو باشد .

این عده به آراء ملت ومردم قطعا عقیده ندارند همان است که همیشه انتخابات افغانستان را تقلبی ،متأثر از شرائط جنگی وقبائلی وسمتی وغیره تبلیغ میکنند وهمه عیوب را نثار آراء مردم میسازند.به همین دلیل کوشش میکنند به نحو از انحاء با محترم جلالی نوع تماس را داشته باشند تا در آینده آن را بنام متخصص در افغانستان پست بهتر بدهد.  شاید جلالی به این کانفرانس به اصطلاح بین المللی شرکت نکند اما روشنفکران وکا رشناسان خارج از کشور أخلاص خودرا بوی نشان میدهند تا در صورت گرفتن قدرت سیاسی کشور بنام رئیس جمهور بیادش باشند…که اینها هم در خارج از کشور با تشکیل گرد هم آئیها در مورد دموکراسی حقوق بشر وجامعه مدنی وکلیمات دیگر تلاش کرده اند…..

آیا علی احمد جلالی واقعا شخصیت بر جسته تر است؟

اینکه آقای جلالی شخص زیرک هوشیار وفرصت شناس است تردید وجود ندارد، اوتوانست در فرصت کوتاهی به أهداف خود در افغانستان دست یابد وقبل از پاشیدن اوضاع از وظیفه گوشه گیری کند.  برخی از دوستان فکر میکنند او به خاطر ریاست جمهوری  که آمریکا به وی وعده داده است استعفا نموده وآمریکا آنرا به جانشینی کرزی نصب مینماید وملت افغانستان درین مورد هیچ نقش ندارد همان است که هر روز ضعف ها وناتوانی های حکومت کرزی را از فاصله های دور بحساب میگیرندوعمر حکومت کرزی را بزعم خود شان کوتاه نشان میدهند..اما ذره بین که بعضی از شهکاری های  جناب جلالی را ازنزدیک دیده است به این باور است که جناب جلالی توان تحمل ناگواری های افغانستان را ندارد.وجلالی چهرۀ استثنائی هم نیست .

الف: یکی از کار هائیکه باعث بدنامی عدۀ از سران دولت شده داشتن نمرات رهایشی در شیر پور کابل است که جناب جلالی صاحب نیز مانند سائرین با اخذ دونمره قصر کم نظیری درانجا بنا نهاده وبا استفاده از موقعیت خود توانست این قصر را در پهلوی خانه داکتر عبدالله، دوستم وگل آقا شیر زائی إعمارنماید وبعد ازینکه قصر وی در نزدیکی سرک سفارت لیبی تکمیل شد استعفا داد وحالا آنرا به معرض فروش گذاشته اما کس توان خریداری آنرا ندارد.درین کار از کسی پس نمانده

ب: از لحاظ اداره وکفایت کاری: هرچند جناب جلالی تحصیلات نظامی دارد بازهم شخص فرهنگی و مطبوعاتی است نه مدیر شما دیدید وقتیکه جناب کرزی مراسم تحلیف را بجای میآورد وزیر صاحب خودش وظیفۀ انانسری را انجام میداد وبه نطاقی نهایت علاقمند بود..وهم وقتی به دروازۀ دفترش وارد میشدی می دانستی بی کاری وسر در گمی  درین حلقه داد میزند چون70% وقت آن با مشاورین خارجی سپری میگردید.در دفترسکریت وی دوتن از اقارب آن بنام امین الله امیر خیل ومرتضی با کمال بی إعتنائی با مراجعین وکارمندان وزارت داخله بر خورد میکردند.روزی دیدم جنرال گل محمد اندر که پیژندوال بود با چهرۀ مؤقر وبا نزاکت با دوسیه اش وارد سکرتریت شد وگفت وزیر صاحب را کار دارم امین الله که بعدا قوماندان پولیس میدان هوائی کابل شد بیک گوشۀ چشم طرف وی نگاه کرد و گفت وزیر صاحب مصروف کمپیوتر است به کسی اجازه نمیدهد، با این بر خورد پژندوال بسیار متأثر شد .گفت هر روز همین درامه است بسیار از طرف این بچه اهانت میشوم بیزار از وظیفه شده ام…

*. از طرف دیگرجلالی صاحب قبل از استعفا امین الله را جنرال ساخت وبحیث قوماندان پولیس سرحدی میدان هوای کابل مقرر نمود..امین الله تا هنوز 35 سال عمر ندارد اما جنرال شد شاید امثال وی زیاد باشد که من نمیشناسم اگر این کار را  کسی دیگری انجام میداد با انتقاد شدید بنام جعلی، ماشینی، تقلبی وغیره مواجه میگردید وجلالی هم واقعا مانند سائرین به اقارب وشناخته های خود تکیه داشت.

ج: جلالی تا وقت که وزارت را ترک کرد نمیدانست که ریاست های وزارت داخله چند و در کجا هست وقطعا به ایشان سر نزد وحتی به معینیت اداری در تعمیر عقبی وزارت داخله نرفت با چهار عراده موتر نقرۀ مودل جدید وشش موتر تعقیبی وارد دفتر میشد وبیرون می رفت وبه همان تر تیب در هر نوبت که بیرون میشد تمام راه ها .چهاراه راه بروی ترافیک مسدود بود ومردم کابل به عذاب مبتلا بودند.بیشترین تماس آن با خارجی ها بود تا افغانها..

د:روزی در قرار گاه نوکریوالان وزارت داخله با جنرال نبیل سر خوردم من را بچای تعارف نمود وقتیکه با وی واردصحبت شدم گفت من نوکریوالم، اما اگر حادثۀ رخ دهد مجبور شخص هارون آصفی بیاید وعسکر در وازه را امر کند والا این عسکر ها به مقامات مربوط اند که از صاحب منصب های چون من قطعا اطاعت نمیکنند ومن بیهوده در دفتر نوکریوالی بپای تلیفون نشسته ام وحرف وی واقعیت هم داشت…

*جلالی صاحب از دفتر کارش میدید که از کلکین های ریاست إحصائیه ورق ها وفورمه ها بنام تذکره بفروش میرسد وتا آخر نتوانست با همه امکانات اقلا تذکره تابعیت رابچاپ برساند کاری را که طالبان به آسانی انجام دادند.

استعفای جلالی:

جلالی گفته است چون قادر به افشای نام قاچاق چیان مواد مخدر نیست از وظیفه استعفا میدهد.اما همه حرف ها این نبود جلالی صاحب هم باید دربرابر برخی إجراأت خود پاسخ میداد که ابا ورزید اما رئیس جمهورچون مشت پوشیده هزار دینار استعفای وی را پذیرفت.بعد از وی این شعار را شاگرد ش امین الله امیر خیل در میدان هوائی سرداد تابالای بی کفائتی و إجراأت نادرست خود پرده بیاندازد وخبر نداشت که إن بطش الجبار لشدید…

* بعضی ها به این عقیده اند تا وقتیکه جناب جلالی وزیر داخله بود اوضاع امنیتی هم بهتر بود اما بعدازان خراب شده رفت، حقیقت این است که پیش زمینه های این نا آرامی ها در زمان وزارت جلالی شکل گرفت، درست همان زمان بود که محافل عروسی ومردمان ملکی در ولایات مختلف کشور مورد بمباردمان نیروهای امریکائی قرار گرفت وخانه های مردم وحتی زنان مورد تلاشی قرار گرفت ووزارت داخله در زمینه کوچکترین عکس العمل نشان نداد علاوه ازان گماشتن افراد بی پایه وغیر مردمی بنام افراد مسلکی مردم را از حکومت بیزار و به طالبان نزدیکتر ساخت ….درینجا هدف خدشه دار ساختن جلالی نبوده صرف دوستان راکه از دور وباشنیدن به قضاوت نشسته اند در جریان واقعیت های قرار داده ام اگر باور ندارند این ورق را پرنت کنند ویک بیک آنرا در افغانستان دنبال کنند که واقعیت است ویا حکایت بی اساس.

* شخصی دیگری که به سخنرانی دعوت شده جناب رستا تره کی است که نقطه نظر های وی برای همه هموطنان در خصوص طالبان معلوم است واودرزمان حاکمیت طالبان بار ها ابراز نظر کرده است ودرین نوبت هم نظرات مشابه ارائه خواهد داد.

ملالی جویا خانم که با شعار های عاطفی جنگ سالاران وجنایت کاران شهرت یافته است وهیچ طرح وبدیل برای بیرون رفت از بحران کنونی ارائه نکرده است .نمیداند که برای جلوگیری از نفوذ طالب، القاعده وعناصر وابسته به پاکستان به  چه نیاز است وبا شعار نمیشود جلو هجوم القاعده را گرفت .واگر جنگ سالاران داخلی را خانه نشین سازیم مجبوریم جهان را حشر کنیم تا به افغانستان بیایند واین راه راادامه دهند.چنانچه میبینیم حامیان خارجی ما که از جهان متمدن آمده اند دست های شان بخون بیگناه وبا گناه آلوده است.

محترم عبدالکریم براهوی که شخصیت نظامی است  تقریبا بعداز اسماعیل خان شخص شماره دوم در حوزه غرب بحساب میآید گرچه به کسی بد نکرده اما درتمام شرائط جنگی افغانستان فعال بوده که شایددرین کانفرانس بازهم ازطرف ملالی جویا بنام جنگ سالار مورد خطاب قرار گیرد.

خلاصه کانفرانس که بتاریخ ده دیسمبر در یکی از شهر های هالند بر گذار میگردد به هیچصورت کانفرانس بین المللی نیست وهیچ درد از در های افغانستان را دوا نمیکند.هم آهنگ کننده گان این کانفرانس شاید بهرۀ را که از تظاهرات افغانها گرفته اند ازین گرد هم آئی نیز نصیب شوند. همه سخنرانان چهره های معلوم الحال اند که اول هیچ طرح ندارند وثانیا طرح های شان طورسمبولیک وشعار گونه مطرح میشود که چانس برای عملی شدن ندارد صرف برای سیاحت آنعده کسانی که از راه های دور دعوت شده اند مجال خوب هست…..