آرشیف

2024-4-13

محمد حسن روستایی

نوروز در ولسوالی مرغاب

 

نوروز یک جشن کهن و ‌باستانی در منطقه  خاور میانه است که از آن به عنوان نشان پیوند دهنده میان  ملت های حوزه فارسی یاد می‌شود. امروز از  جشن نوروز در بسیاری از کشورها ( آذربایجان، عراق، غرب چین وافغانستان)  تجلیل به عمل می آید  ومردمان این کشور ها  از نوروز و زنده شدند طبیعت با شیوه های مختلف گرامی داشت به عمل می آورند.

من (نویسنده این مقاله)  به گذشتهٔ نوروز نمی پردازم، به عنوان کسیکه چندین بهار زنده گی ام را با محیط  و ‌هوای  نوروزی ودر دل نوروز سپری کرده ام ونوروز را دوست دارم وبه حیث کسیکه از سرد شدند نوروز در جغرافیا و ‌محیط   خودم  رنج میبرم و از این ناراحت ام که  بین قلمرو نوروز ومردمان نوروزپسند فاصله ایجاد شده، میخواهم چند سطر را از هوای نوروزی شهرستان مرغاب در شمال  ولایت باستانی غور و اینکه چرا نوروز در چندین سال گذشته سرد شده رفت بنویسم.

پذیرای از  نوروزدرمرغاب چگونه بود؟

فکر می‌کنم یکی از مناطق که  در افغانستان به راستی نوروز و هوای نوروزی داشت  شهرستان مرغاب بود؛ مرغاب نسبت به سایر مناطق غور پیشتر بهار میشه و به دلیل هوای مناسب که در اوایل حمل به وجود می آید، دره مرغاب خیلی سبز، دریای مرغاب بسیار پرسروصدا و کوه های مرغاب کم کم علف می‌روید در چنین وضعیت فضا کاملا نوروزی و ‌بهاری است.

بر عکس در سایر مناطق غور که شما متوجه شوید طبیعت تا اوایل  ثور غیر بهاری است واین میتانه دلیل بی انگیزه گی نسبت به چشن نوروز در این مناطق  باشد.

اما درمرغاب در اول حمل طبیعت زنده است وجاذبه های طبعی و ‌شور شعف نوروز شما را بخود میکشد وشمارا وامیدارد که  نوروز و ‌هوای نوروزی  را جشن بگرید.

به چشم دیدم،  بیست وپنج سال پیش مردمان مرغاب خاصتا ساحات اسپرف سیمنک میساختند، اطفال نوروزی جمع می‌کردند  وشعر نوروزی میخواندند.

نوروز نو باز آمده

بلبل به آواز آمده

بابا بتی نوروزی ام

بابا بتی نوروزی ام

این شعر نوروزی  بسیار عام بود وهمه این را  بخاطر دارند.

 

خوب بخاطر دارم، دخترها در اول نوروز عروسک جور می‌کردند، دف مینواختند، حلقه میزدند وبعدا عروسک را  در میان حلقه میگذاشتند و ‌حدودا چهل تا پنجاه دختر دوره حلقه، میرقصیدند، میخواندند واز فضای نوروزی  لذت میبردند. هیچکس مزاحم رقص وپایکوبی دختر نبود، زنان میانه سن نیز بین شان وجود داشت.

 

مرد ها نسبت به  عروسک وخواندن دخترها بی اعتنا بودند، گوی نوروز وخواندن حق شان است هیچکس مزاحمت نمیکرد. مردها لباس نو میپوشیدند، درخت ها وگسفندان را رنگ می‌کردند ونوروز را  به یک دیگر  ( مبارک) میگفتند.

 

در چاشت  اول نوروز مردم محلات بالای یک بام جمع میشدند ومشترک غذاهای که به  مناسبت نوروز توسط خانواده ها  تهیه دیده می‌شد را میخوردند. به این رسم غذا خوری ( بریان خوار) میگفتند، درجریان روز بازیهای نشانه زنی و‌کشتی گیری معمول بود وهمه اشتراک می‌کردند.

 

در آن روز ها، نوروز برای همه بود واز نو روز به صورت بیسار شیرین پذیرای صورت میگرفت. مردم نوروز را از خود میدانستند و فکر می‌کردند نوروز وآین نوروزی جزه از عقاید شان است  وخود را به پذیرای از نوروز مجاب میدانستند.

حالا چرا نوروز درمرغاب کم رنگ شده؟

جدا از اینکه حاکمان کشور  چی نگاه نسبت  به نوروز داشتند وقت که  ملاها از مناطق بیرونی خاصتا از پاکستان با دانش مذهبی وارد محیط شدند، در همه خطبه های جمعه مصادف به اول سال مسایل نوروز وجشن نوروز را نشانه گرفتند، نوروز را در تضاد بادین تعریف کردند واز آن به عنوان آینی زردشتی ومجوسی یاد کردند، رفته رفته فضای نوروزی تقریبا برعکس شد تاجایکه  جشن را نوروز را جشن کفری گفتند ومردم را نسبت به نوروز وآینی نوروزی بی باور ساختند.

 

در این شکی نیست که  نوروز آین زردشتی است. من به صراحت می‌توانم بگویم که نشانه های آین زردشتی هنوز در مرغاب  دیده می‌شود  ولی مردم نمیدانند  که این سنت زردشتی است. به طور: مردم مرغاب در اوایل بهار بخاطر جمع آوری محصولات حیوانی به دامنه کوه ها کوچ می‌کنند، وقت که در اخیر تابستان دوباره به تگو می آیند؛ پیش از بارکردند در تپهٔ  بلندی  آتش می‌کنند ودود می اندازند( مردم اسپرف با این سنت آشنا اند ) به اصلاح دود ودود آتش را شگون خوب میپنداشتند. این را به چشم سر من  دیدم نمیدانستیم که  سابقه این سنت از کجا بود ولی به یقین  همان سنت قدیم آریای است که از دود وآتش به عنوان چیزی های مقدس استفاده می‌کردند.

 

میدانم نوروز از ما فاصله گرفته ‌و توان برگشتاندن نوروز با عظمت و‌شکوه سابق آن را هیچکس ندارد و میدانیم که نوروز  درخشش سابقش را  در خیلی مناطق افغانستان از دست داده واین را نیز میدانیم که آین نوروز دشمنان زیاد دارد. لذا برماست تا  نوروزو ‌فرهنگ نوروزی را پاس بداریم و نگذاریم  شعله های نوروز به زودی خاموش شود.

نویسنده: محمد حسن روستایی