آرشیف

2017-12-1

نهضتهای اصلاحی معاصر

عوامل بوجود آمدن :
نهضت های اصلاحی معاصر، جنبش‌ها وحرکتهای اصلاحی ـ اجتماعی اند ، که در اصلاح وریشه کن کردن عوامل فساد درجهان امروزی ، توانسته اند حرکت های اصلاح طلبانه و سازمان یافتۀ ، مطابق با احکام و دستورات اسلام ، در ابعاد مختلف فکری ، اعتقادی ، سیاسی و اجتماعی بوجود بیاورند ، تا سبب تغییر وضع موجود به وضع مطلوب گردد.
طوریکه میدانیم پیدایش هر چیز در دنیای مادی بدون استثناء ، به علت ، سبب وانگیزه نیاز دارد . نهضت‌های اصلاحی معاصر هم که ازین قاعده مستثنا نیست  ، در واکنش به علل وعواملی بوجود آمده اند ، که علل آتی را میتوان از جدی ترین  عوامل بوجود آمدن نهضتهای اصلاحی معاصر به شمار آرود:
 شکست خلافت عثمانی ، ضعف دينى ، فساد اخلاق ، روى گرداندن از فضايل معنوى ، كشمكشهاى مغرضانه سياسى ، فردى و مذهبى ، غرب زدگى ، ناتوانى رهبرى سياسى در اداره امور جامعه ، ترويج انديشۀ جدايى دين از سياست ، یا سکولار بازی شتاب زده درجوامع اسلامی ،  وجود استعمار غرب ، انحطاط فکری ، حضور اقتدار هایی سیاسی فاقد مشروعیت ، مغایرت باطنی بین ملت ها و حکومت ها ، انحطاط درونی از قبیل بحران مشروعیت ، بحران هویت ، وجود اربابان خدمت و صاحبان مناصب حکومتی ظالم ، و از همه مهم تر احساس انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ، که وجیبه ای دینی هر مسلمان می باشد.
عامل  ديگری که نقش موثردر تأسيس نهضتهای اصلاحی معاصرداشت ، ناتوانى احزاب مختلفِ در کشور های اسلامی بود ، که در ارائه راه نجات از سلطه بیگانگان و رهايى از انحطاط داخلى عاجز وناتوان بودند ، علت اين ناتوانى به اين نكته بر مى گشت كه اين احزاب بر اساس ‍ خواسته هاى اشغالگران خارجی و نه بر مبناى خواسته هاى مردم  پديد آمده ، و در ارائه برنامه ها و هدفها متأثر از آراء و انديشه هاى بیگانگان  بودند.
 طبیعتاً چنين وضعيتى منجر به رواج فساد، ناامنى وتوسعه نيافتگى کشورهای اسلامی گرديد ، ودر نتيجه حرکتهای اصلاحی شكل گرفت ، تا با مبنا قرار دادن اسلام در جهت بهبود وضع آشفتۀ کشورهای اسلامی بكوشند.
اصلاحات اسلامی در واقع ونفس الامر وجهی از تحولات سیاسی ـ اجتماعی است ، که در فرآیند آن به تغییرات آرام در جامعه به منظور دستیابی به تعادل و رفع مصائب ، تصحیح خطایا و متوقف سازی سوء استفاده ، جلوگیری از وقوع بحران و حرکت های رو به پیش ، در مهندسی اجتماعی مبادرت صورت می گیرد.
 در اصلاح مهم است  که سمت و سوی نگرش اصلاحی بر خاسته ازآسیب شناسی وضع موجود جامعه باشد ، جنبش‌های اصلاحی  ،  عبارت ازحرکت های اصلاح طلبانه و سازمان یافته ای مردمی است ، که با شناحت آسیبهای جامعه ، خواهان تغییر وضع فساد بارو اسفناک ، به وضعی صالح وسعادتمند ، با بکار گیری شیوه های احسن و معقول و مطابق با شرایط عینی و ذهنی جامعه ، میباشند . به دیگر عبارت:
آن جا که مردم در راه حذف موانع هدایت ، دست به اصلاحگری می زنند و دامنه این اصلاح عمیق ، و فساد زدایی به همه احاد جامعه مظلوم و تحت ستم گسترش می یابد ، و همگان در مسیر یک حرکت اصلاحی و فراگیر ، به تبعیت از فرامین انسان ساز اسلام ورهبریت اسلامی ، در راستای حذف موانع عدالت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی قرارمی گیرند ، این حرکت مردمی اصلاح نام دارد .
جنبشهای اسلامی معاصر که با شناخت واقعیت های موجود بعد از سقوط خلافت عثمانی آغاز شده ، می بینیم که در صحنه های علمی و عملی جهانی تبارز نموده و در حال حاضر بعنوان حرکتهای عظیم اصلاحی معاصر ، در صحنه سیاسی و اجتماعی جهان اسلام و دنیای بشریت نقش آفرینی می کنند . این پدیده ای عظیم اجتماعی بر پایۀ شناخت عوامل شکل گرفته و راه پر پیچ و خم خویش را به سمت آینده روشن ، در پرتو ارشادات سازنده اسلام طی می کند . اسلامی که دارای کاملترین وجامع ترین قانون زندگی بشر است .
اهداف
نجات جامعه از انحراف و بدعت ، پياده شدن اسلام در زندگى سياسى ـ اجتماعى مردم ، دستيابى به استقلال سياسى ، فرهنگى ، اقتصادى  ، خاتمه دادن به حیات سیاسی وفزیکی اشغالگران واستعمارگران در کشور های اسلامی ،  آزادسازى دنياى اسلام از سلطۀ بيگانگان ، مبارزه با جهل ، بيمارى و فقر، ترويج صلح جهانى ، تجديد خلافت اسلامى ، وحدت كشورهاى  مسلمان ، ازمهمترین هدفها و خواسته هاى نهضتهای اسلامی ـ اصلاحی معاصر است .
جنبشهاى اصلاحی اسلامى براى نيل به هدفهاى مذكور بر اساس ‍ اسلام و اصول قرآن به فعاليت پرداخته اند ، اشتباه نشود که وجود مسئولین و یا مأمورین مسلمان ، دریک نظام سیاسی ، الزاماً به معنی اسلامی بودن آن نظام نیست .
  جهت برقراری صلح وآرامش وایجاد استقلال ورهایی از ظلم ، استعمار واستثمارو تطبیق واقعی فرامین اسلامی ، باید نظام اسلامی شکل بگیرد ، نظامی كه در صدد مبارزه با عقب ماندگى کشورهای اسلامى و مقابله با هر گونه استثمار و استعمار خارجى وغرب زدگیست .
خواسته های نهضتهای اصلاحی معاصر ، از علل وقوع این حركتهاى اسلامى و از آثارى كه اين جنبشها بر جاى گذارده اند، هويداست .
از آن جائیکه که دین مقدس اسلام در همۀ ابعاد زندگی ، دارای قوانین کامل ، جامع ولا یتغیر است ، مایلم به عنوان یک مقدمه ، قبل از ورود به بحث ، در بارۀ کامل بودن وتغییر ناپذیری فرامین اسلامی بصورت مختصر صحبت نمایم.
دین اسلام کاملترین قانون جهان
قرآن کریم جهت تأمین حقوق بشر و راهنمایی انسان به سوی کمال و ایجاد صلح و آرامش و اصلاح اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و………………
  از قوانینی استفاده نموده که مطابق با فطرت بوده و در آنها  سرشت تغییر نا پذیر انسان رعایت شده است .
 فطرت بشری در طول  تاریخ گویایی این مطلب است که ، نیاز های  انسانها از ابتدای خلقت تا حالا مشترک بوده ویکی است ، مثلاً رفتار خوب با هم داشتن ، ظلم و فساد نکردن ، تعقل ، تفکر ، عدالت ، بر خورد صادقانه به همدیگر ، حفظ حرمت خانواده ، بر خورد درست اخلاقی ، شیوه حکومت داری ، اقتصاد ، مسائل مربوط به احوال شخصی ، محرمات ، میراث ، حقوق بشر ، جایگاه زن و امثالهم ، همۀ این ها جزء مسائل و اصول و اساساتیست که بشر در هر زمان به آن نیاز دارد واین نیاز در گذشته وحال بین ابنای بشر مشترک بوده است.
مثلاً آیا میتواند حرمت مشروبات الکلی ومواد مخدر تاریخمند باشد .  خداوند ج احکام را مطابق سرشت انسان ، که در واقع تابع مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی اوست ، وضع نموده  ، ودرمقررات واحکام شرعی  مصالح ومضار، ضعف وتوان وجودی بشربه شکل دقیق ومنطقی ومعقول درنظر گرفته شده ، واین امر سبب کمال ، جاودانگی ، تغییر ناپذیری وعدم تاریخمندی شریعت مقدس اسلام گردیده است .
 به اصل عدم حرج و تقلیل تکالیف و اینکه اکراه و اضطرار در مقررات شرعی وجود ندارد نگاه کنید ، رعایت فطرت وطبیعت انسانی را بوضوح مشاهده می کنید ، باساس فطرت انسانی اگر مکلفی بواسطه حکم شرعی دچار حرج شده باشد ، متناسب با وضعیتش شارع برای او حکم دیگری در نظر گرفته  است .
 اجتهاد یکی دیگر از ابزارهای است که در اسلام استفاده شده تا موضوعات پدید آمده با کلیات موجود در دین تطبیق داده شود .
 چیز دیگری که اسلام را دین کامل و جاوید و ماندگار ساخته تنوع و تعدد احکام در گستره بسیار وسیع زندگی فردی و اجتماعی است . اسلام ابتدایی ترین مسائل زندگی تا موضوعات مهم ، از قبیل معاملات ، احوال شخصی ، مسائل سیاسی ،احکام حکومتی ، فرهنگی ، اقتصادی و امثالهم را بیان کرده وهیچ چیزی را متروک ومغفول قرار نداده است . بدین ترتیب می بینیم که اسلام با توجه به سرشت انسان  در واقع منبع قواعد امور لا یتغیری است که به مرور زمان تغییر و تبدیل نمی پذیرد .
 اگر به عقل سلیم مراجعه نمائیم ، ملاحظه خواهیم نمود که در واقع  امور مشترک میان انسانها ارتباطی به زمان خاص ندارد ، بنابراین محرمات و محللات اسلامی مربوط به زمان خاص واشخاص خاص نمی باشد ، ونباید هم باشد ، زیرا نیاز بشری ، نیاز فطری و مشترک است وهیچ نیاز فطری ، خاص وتاریخمند شده نمی تواند .
 اگر تلاش شود و مفاهیم علمی واعجازی و احکام عملی اسلام و حکمت و فلسفه آنها بطور دقیق فهمانده شود ، بشر گم گشته و منحرف امروز ، گمشده ای خود را بدست می آورد ، و از تحیر و سر گردانی نجات یافته و راه و مقصد خود را پیدا می کند ، قرآن عظیم مسائل مربوط به انسان  را در ابعاد مختلف مطرح و به نیاز های واقعی وفطری او اشاره کرده است .
مثلاً یکی از نیازهای فطری انسان وجود اصلاحات در زمینه های مختلف در جامعه میباشد ، اسلام همانطور که در همۀ ابعاد زندگی بشردارای قوانین معقول ونجات بخش است ، برای اصلاح هم برنامه ریزی بسیار دقیق ومقررات کاملی دارد ، که اگر به برنامه های آن توجه شود ، تمام نابسامانی های فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و………از جامعه رخت بر می بندد ، روی این ملحوظات به این حقیقت می رسیم ، که اسلام دین کامل و قانون اساسی اصلاح بشریت سرگردان است ، اما این بشراست که باید آگاه .وبیدار شود.
از دیدگاه اسلام ، فساد ونا هنجاریها ، یکی از آفات و بلایای اجتماعی است ، که باید با شناخت علل به درمان آن پرداخت.
بعضی ها پیش از جستجوی علل فساد سعی بر آن دارند تا با روش سرکوب ، جرم را مهار نمایند. اما اسلام جرمشناسی علمی را مطرح و به دنبال آن به شناخت علمی نسبت به مرتکب ان پرداخته ، تئوری اصلاح و درمان آنرابرای هدایت بشرعرضه نموده است 
اسلام همۀ صحنه های زندگی بشر را که در آن جا ، نیازی به هدایت و راهنمایی وجود دارد ، تبیین کرده ، و کارکرد عقل را در کنار نقل ، هم توضیح داده و جایگاه عقل را هم تثبیت کرده است ،  اسلام دینی است که بر عقل و عقلانیت تأکید فروان دارد ، چنانچه در آیات قرآن این موضوع به وضوح مشاهده میشود  ، اما نه عقل سکولاری ومادی ، بل عقل سلیم ، آیا عقلی که خوردن زهر، مانند مشروبات الکلی ومواد مخدرویا نکاح با محارم و امثالهم را  بدلیل عدم جلوگیری از آزادی های بشری ، مجاز می داند ، مدار اعتبار است ؟ معقولیت دارد ؟  افزون بر آن علوم تجربی امروز هیولای عقل را شکستانده است ، چه بسا اوقات عقل بشر به علت محدودیت زمانی ومکانی ، از ادراک حقایق وحکمت اشیاء عاجز است ، هر عقلی مدار اعتبار نیست ، عقل زمانی اعتبار دارد که کامل وسلیم بوده ودر جهت مخالف علوم تجربی قرار نگیرد ، چنانچه علوم تجربی امروز، بر خلاف عقول بشر زمان گذشته نظر داده ، وحکمت ودلیل حرمت وحلال بودن محرمات ومحللات شرعی را هویدا وآشکار نموده ، وخط بطلانی بر نظریات آنان کشیده است . تحریم گوشت خوک ، مشروبات الکلی ، مواد مخدروامثالهم  وبیان حکمت تحریم این محرمات توسط علوم تجربی امروز موید مطلب ماست .
بنابراین اسلام این خصوصیت وکمال و ویژگی، واین توانایی را دارد که در صحنه های مختلف، شرایط مختلف سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی و…….مدیریت کرده ، وهدایتگرانسان در ابعاد مختلفه باشد، نه فقط بُعد فردی، و نه فقط رابطه انسان با خدا، بلکه در تمام ابعاد به ویژه در حوزه عمل اجتماعی ، مخصوصا ًاصلاح فردی واجتماعی  .
حضور اجتماعی و سیاسی واصلاحی اسلام یک امر برجستۀ است ، که تمام دین شناسان به آن معترف اند ومی دانند که اسلام  یک دین اصلاحگر وسیاسی و اجتماعی است ، و در همه زمان ها و مکان ها قابلیت تطبیق را دارد.
 زیرا اسلام شاخص ها و معیارهایی را عرضه کرده  که بر فطرت و حقیقت وجودی انسان استوار بوده و لذا دستخوش تحولات اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی  نگردیده و جاذبه خود را از دست نداده ونخواهد داد.
بعد از بیان این مقدمه ، در بحث مختصر هذا ، همۀ جنبشهاى اصلاحی معاصر را نمی توانم معرفی نمایم  ، فقط به ذکر موسس ، اهداف ، شعار وعقاید  دو حرکت اصلاحی اسلامی بزرگ ومشهور جهان به نقل از کتاب (الموسوعة المیسره فی الأدیان والمذاهب المعاصره ) ، به طور مختصر اکتفا می کنم ، تا ببینیم نهضتهای اصلاحی معاصر  خواستار چه نوع تغیراتی در جهان اند
اخوان المسلمین
اخوان المسلمین از عظیم ترین حرکتهای اسلامی معاصر است . این جنبش به بازگشت به سوی اسلامی دعوت می کند ، که درقرآن و سنت است . می خواهد شریعت در زندگی واقعی تطبیق شود . این نهضت علیه سیاست جدایی دین از دولت در منطقه عربی وعالم اسلامی ایستادگی نمود .
مؤسس این دعوت شیخ حسن البنا رحمت الله علیه (1904 – 1949م) است.
 در اکتوبر سال 1951 م مستشار حسن الهضیبی به حیث رهبر اخوان المسلمین تعیین کردید .
«چون هدف حرکت عظیم اخوان المسلمین ، برگشت به اسلام راستین ورفع فساد ومقابله به استعمارگران وظالمین بود ، حکومت های وابسته تحمل این حرکت اصلاحی وبیداری امت مسلمه را نداشتند ، لذا بدستور استعمارگران  بدستگیری واعدام اعضای اخوان المسلمین اقدام نمودند .»
چنانچه در سال 1954 م حکومت وقت به دستگیری وتبعید هزاران نفر از اعضای این نهضت اقدام کرد وشش نفررا بنامهای شهید عبد القادر عوده ، شهید محمد فرغلی ، شهید یوسف طلعت ، شهید هنداوی دویر ، شهید ابراهیم الطیب وشهید محمود عبد الطیف اعدام نمود .
در سالهای 1965 و 1966 م  بار دیگر خصومت وتنش میان حکومت واخوان المسلمین شدت گرفت وحکومت بار دیگر به گرفتاری ، تعذیب واعدام دست زد که در این بار سه تن را به شهادت رساند .
1ـ شهید بزرگوار جهان اسلام سید قطب علیه الرحمه  (1906 – 1966م) وی مفکر دوم بعد از شیخ حسن البنا در جماعت اخوان المسلمین و یکی از رهبران مجدد ایدئولوژی اسلامی شناخته می شود . وی چندین کتاب ادبی وفکری اسلامی نوشته که  بارزترین آنها : فی ظلال القرآن ، العداله الاجتماعیه فی الاسلام ، خصائص التصور الاسلامی ومقوماته ، معالم فی الطریق ، وتعداد کثیری غیراینان میباشد.
2 ـ شهید یوسف هواش
3 ـ شهید عبد الفتاح اسماعیل
بعد از هضیبی عمر تلمسانی(1904 – 1986م) رهبر جماعت اخوان المسلمین تعیین گردید.
 تعدادی از افراد برازندۀ اخوان المسلمین در خارج مصر هم تبارز نمودند از جمله :  * شیخ محمد محمود الصواف که مؤسس و رهبرعام اخوان المسلمین درعراق بود . وی چندین کتاب نوشته ودر نشر اسلام در افریقا نقش بارزی داشت .
*دکتور مصطفی السباعی اولین رهبر عام اخوان المسلمین در سوریه ، وی سخنور ونویسنده بود واز ایشان چندین اثر مانده من جملۀ ( السنه ومکانتها فی التشریع الاسلامی ، المراه بین الفقه والقانون ، قانون الاحوال الشخصیه ) .
*در سال 1945 م جماعت اخوان المسلمین در اردن تاسیس گردید ،  واولین رئیس آن  شیخ عبد الطیف ابو قوره بود ودر سال 1953م  استاد محمد عبد الرحمن خلیفه ، مراقب عام بر اخوان المسلمین در اردن تعیین گردید . وبعداًدر اکثر کشورهای اسلامی این نهضت نجات بخش جای باز کرد.
افکار ومعتقدات
اخوان المسلمین به اسلامی عقیده دارد که تحکیم بخش توجهات مسلمانان باشد ، واسلام را منهجی میدانند که شامل هر یک از جنبه های حیات بوده وخواستار اقامه دولت اسلامیّ اند ، که سعی جهت اعلای کلمه الله در زمین داشته باشد  .
 واین معنی راشیخ حسن البنا به این گفته خود چنین توضیح می دهد: اسلام عبادت وقیادت ودین ودولت وروحانیت وعمل ونماز وجهاد وطاعت وحکم ومصحف وشمشیر است ، که هیچ یک از اینان از دیگران جدا نیست .
اخوان المسلمین از وقت تاسیس جماعت ، بر توسعه دائرۀ عمل خود ها حریص اند ، تا اینکه حرکت شان جهانشمول وبین المللی گردیده ، و.به حکم تعدد مراکز ، استمرار آن ضمانت گردد.حسن البناء ازین حرکت چنین میگوید :
اخوان المسلمین دعوت سلفی ، طریقه سنی ، حقیقت صوفیه ، هیئت سیاسی ، گروه ریاضت کشیده ، پیوند علمی وثقافتی ، شرکت اقتصادی و مفکوره اجتماعی است.
 شیخ بزرگوار جناب حسن البنا تاکید میکند که ویژگی های حرکت  اخوان امور آتیست :
* دوری از مواضع اختلاف
* فاصله از سلطۀ اشراف و بزرگان
* دوری از احزاب وهیئت ها
 * عنایت ومراقبت به خود سازی و تدریج در مراحل
* اختیار نمودن بهره وری ناحیه عملی بر انتشارات واعلانات
 * توجه جدی واقبال از جوان
 * تسریع انتشار دعوت در قریه ها و شهر ها .
خصوصیات اخوان المسلمین
شیخ حسن البنا تذکر میدهد که خصوصی ترین ویژگی های دعوت اخوان عبارت اند از:
* این دعوت ربانی است زیرا اساسی که محور اهداف ماست این است که مردم به پروردگار شان نزدیک شوند .
* ودعوت جهان شمول و عالمی است ، زیرا این دعوت متوجه همه مردم است و همه مردم در نظر دعوت برابر هم اند ، اصل شان یکی است . از همدیگربرتری ندارند مگر به تقوا و به واسطه خیر و فضیلت عامی  که به جمع تقدیم می نمایند.
* واین دعوت اسلامی است ، چون به اسلام منسوب است.
 استاد حسن البنا مراحل کار مطلوب ، از یک برادر صادق را چنین تائید می نماید:
* اصلاح نفس خود ، تا جسم قوی ، خلق متین ، فکر قابل اعتماد  و عقیده سلیم داشته  ، عبادتش درست و بر کسب و کار توانا باشد.
 * ساختن خانواده مسلمان ، به اینکه وادار نماید خانواده خود را به احترام فکرش و محافظت بر آداب اسلامی  در تمام مظاهر زندگی خانوادگی.
* راهنمایی جامعه بوسیله نشر دعوت خیر ، و مقابله با رزائل ومنکرات
.* آزاد سازی وطن از هر نوع تسلط سیاسی اقتصادی و روحی بیگانگان غیر مسلمان
* اصلاح حکومت تا واقعاً اسلامی باشد
* باز گردانیدن شخصیت بین المللی برای امت اسلامی ، توسط آزاد سازی ممالک آنان و زنده ساختن مجد و عزت شان.
* تعمیم همۀ عالم به نشر دعوت اسلامی در هر گوشه و اکناف  ، تا دیگر فتنۀ باقی نماند و دین همه اش از آن خدا باشد ( و خداوند ج نور خود را پوره کردنی است)
 شیخ بزرگوار جناب حسن البنا مراحل دعوت را به سه بخش تقسیم می کند *تعریف
* تکوین وساختن
*  تنفیذواجرا نمودن
استاد حسن البنا در رساله التعالیم میگوید: ارکان بیعت ما ده چیز است آنها را حفظ نما
(  فهم  *  اخلاص  *  عمل  *  جهاد  *  قربانی  *  طاعت  *  ثبات  *  تجرد  *  برادری و اعتماد)
بعد از آن به شرح هر کدام ازین ارکان می پردازد و میگوید ای برادر صادق این بطور مجمل برای دعوت تو وبیان مختصر برای فکر توست ، و می توانی  این مبادی را در پنچ کلمه جمع نمایی:
* الله هدف ماست
* رسول الله رهبر ماست
* قرآن قانون ماست
* جهاد راه ماست
* شهادت بزرگترین آرزوی ماست.
و میتوانی مظاهر آنرا در پنچ کلمه دیگر خلاصه سازی:
* ساده بودن
*تلاوت قرآن کریم
* نماز
* سرباز بودن
* و اخلاق .
استاد سید قطب فهم خود و فهم اخوان  را از اسلام در کتاب خود (خصائص التصور الاسلامی و مقوماته ) منعکس ساخته  وخصائص این تصور را بر اینها استوار میداند:
 * ربانی بودن
* ثبات
* شمول
* توازن
* ایجابیت
 * واقع گرایی
* وتوحید.
جماعت اسلامی
جماعت اسلامی شبه قاره هند ـ پاکستان ، جماعت اسلامی معاصر است ، که تمام سعی و تلاش خود را در راه برقراری و تطبیق شریعت اسلامی در زندگی مردم و مقابله جدی با تمام انواع واشکال دستورالعمل های سکولاری  که قصد سیطره  بر منطقه را داشت  ، تمرکز داده است.
 اولین داعی و مؤسس آن ابو الاعلی مودودی(1903 – 1979 م)رحمه الله است
افکار و معتقدات
عقیده جماعت اسلامی ،عقیدۀ  اهل سنت و جماعت است . وفکر جماعت بطور اجمال ازین عقیده ، از دعوت به توحید وتمسک به کتاب خدا وسنت نبی اش وعمل فوری جهت تطبیق شریعت اسلامی در زندگی واقعی بشر ، بیرون نیست .
 عقیده دائمی مودودی این بود که اسلام یک نظام فلسفی صرف نیست ، بلکه یک نظام کامل برای زندگی است و تا وقتی که نمونه و مثال آنرا عملاً در پیش روی خود نبینیم از راه کلام و سخن هیج خدمتی به اسلام کرده نمی توانیم .
اهداف جماعت
اهداف جماعت را در امور آتی خلاصه می نمائیم:
* اسلام نظام شاملی برای همه بشریت ، و بطور خاص برای مسلمانان است. *دعوت برای هر کسی که اظهار به اسلام می نماید ، این است که خالص بگردانند دین شانرا برای خدا و نفسهای خود را تزکیه کنند ، تا از تناقض و نفاق نجات یابند .
*دعوت برای تمام اهل زمین این است ، که حاکمیت حاضر را از دست طواغیت و فجار مفسد نجات دهند، و امامت فکری و علمی را از دست شان بیرون آورده و بدست مسلمانان مؤمن انتقال دهند.
برنامۀ اصلاحی مودودی
برنامه های اصلاحی مودودی از چهار نقطه تشکیل می شود.
* تزکیه و پاک کردن افکار
* اصلاح خود فرد
*اصلاح اجتماع
*اصلاح نظام حکومت
مودودی جهاد خود را در مقابل چهار چیز تمرکز داده بود
* در مقابل مفکوره اتحاد قومی که در داخل هند وجود داشت
*ضد سیطره و تسلط تمدن غربی
*ضد فرمان روایانی که دارایی افکار ضد اسلامی بودند
*ضد تنگ نظری های دینی
 مودودی بخاطرتثبیت و مستحکم شدن حرکت به سه نقطه تأکید می کرد.
* شخص باید به این قناعت نکند که همراهانش در عقیده خویش قوی هستند ، بلکه در رفتار فردی خویش نیز باید مورد اعتماد باشند .
* باید نظام دعوت چنان محکم و قوی باشد که هیج نوع تساهل و سستی را نپذیرد
* باید دعوت در لحظۀ واحد مشتمل بر دو نوع از داعیان باشد الف : داعیانی که دارای ثقافت اسلامی قدیمه باشند ب : داعیانی که دارای ثقافت و علوم عصری جدید باشند.
در مرامنامه جماعت اسلامی در پاکستان چنین آمده است جماعت باید کتاب خداوند ج و سنت رسولش ص را به حیث دو مصدر احتجاج و استدلال در تمام امور زندگی با خود داشته باشد .
 به خلاف گروه های سری در جهان ، مقابله و کوشش جماعت بخاطر رسیدن به هدفش باید از راه های مخفی نباشد، بلکه هر کاری که انجام می دهد آشکارا ودر روشنی روز باشد .
جماعت به خاطر عملی کردن اصلاحاتی که در جستجوی آنست و انقلابی که در طلبش قرار دارد ، از طرق دستوری و قانونی پیش می رود ، همچنان به خاطر تغییر و نوع آوری یی که آنرا هدف قرار داده است ، در تلاش کسب نمودن رأی عام مردم است.
 ریشه های فکری و اعتقادی
ابو الاعلی مودودی در قدم اول دعوت خود را از کتاب خداوند ج و سنت رسولش ص اخذ نموده و دعوت وی متأثر از دعوت سلفی است ، زیرا مودودی نیز بر پاک کردن عقیده از شوائب شرک ، ضروری بودن بازگشت به سوی دو سر چشمه زلال(قرآن و حدیث) ، رجوع به سوی دلیل در هر امری و از بین بردن بدعات وارده در دین شدیداً و دائماً اصرار میورزید مودودی از فیلسوف اسلام محمد اقبال لاهوری که فکر جدائی پاکستان مسلمان از هندوستان بت پرست را به میان آورد نیز متأثر بود ، و اقبال را خیلی دوست داشت ، ایشان فقط سه بار با هم ملاقات کرده اند و در هر سه بار فکر های شان خیلی زیاد با هم مطابقت داشت.
 بین دعوت اخوان المسلمین و دعوت جماعت اسلامی تاثیر و تأثر(تاثیر دهی و تاثیر پذیری)وجود داشت و کتب هر یکی از این دو جماعت در منهج دیگر تدریس می شد حسن البنا کتاب(الجهاد فی الاسلام)را که مودودی تألیف نموده بود مطابق به افکار جهادی خود یافته تعجب و خوشی خود را از آن اظهار نمود
نتیجه
نهضتهای اصلاحی معاصرخواهان تطبیق شریعت اسلامی در زندگی مسلمانان و اعادۀ مجد وعزمت اسلامی اند. واین مأمول زمانی بدست می آید که امت مسلمه واقعاً متحد گردیده ومانند بنیان مرصوص ، پیرو قرآن وسنت بوده و
مسلمانانی نیرومند ، قوی ، باقدرت ، فهیم ، دانشمند ، متخصص ، زیرک ، سیّاس ، اصلاح پذیر .اصلاحگر، و با ایمان داشته ، وبر سرنوشت خود حاکم باشند .
اصلاحگری واصلاح پذیری یکی از وجیبه های دینی ومسئولیت های اسلامیست ، مکتب اسلام مکتبی مسئولیت پذیر است و مسلمان باید به پاسخگو بودن ، نسبت به گذرای عمرواصلاح خود، خانواده ، وجامعه آگاهی داشته باشد ، انسان مومن در برابر تمام لحظات زندگی خود مسئول است ، اسلام جامعه منظمی میخواهد که با عدل اداره شود ، ومسلمان درراه رسیدن به این مأمول باید سعی وتلاش نماید .
دشمنان اسلام با تبلیغات دروغین و توطئه ها ، نقشه ها و اعمال شیطانی خویش ، از راه های گوناگون تلاش دارند ، تصویر نا درست و ناقصی از دین و رهبران دینی ارائه  دهند و با ترفند های گوناگون مردم را  متفرق نموده و از غفلت و نا آگاهی مردم استفاده سوء نمایند ، این شیوه از صدر اسلام تا حالا وجود دارد و برای همیشه هم خواهد بود .
 قدرت های استعماری چون اسلام را مانعی بزرگی بر سر راه خویش می دانند ، به هر وسیلۀ برای بد نام کردن و کم رغبت کردن مردم به آن ، تمسک می جویند.
 دشمنان روی چند محور تمرکز دارند
*سست کردن اصول دین
* از بین بردن روح تقوا
*بد گوئی واتهام وارد کردن به همۀ رهبران سیاسی و اصلاحی مسلمان
*ترویج فساد وفرهنگ استعماری .
*جدایی دین از سیاست
اما ما باید بیدارو هوشیار باشیم ، رهبریت در اسلام ، اساسی ترین امریست که قرآن و سنت رسولش به او عنایت خاصی دارد ، حتی در سفر های سه نفری دستور داده شده که یکی را امیر و رهبرتعیین  نمائید . رسول خدا ص فرمودند : إذا خرج ثلاثة في سفر فليؤمروا أحدهم. رواه أبو داود، وحسنه النووي والألباني.
اگر در جایی بنام اسلام و یا رهبر دینی خیانتی صورت گرفته ، باید ما اسلام و رهبریت اسلامی را ترک نمائیم .
معاندین اسلام به عبادت خشک وبی روح ورهبریت  ، وبه پیروان اسلامی که روح اصلی واساسی دین  یعنی سیاست وحاکمیت  را از دین جدا بدانند ، کاری نداشته وبه آنان احترام دارد ، تأسیس شئون اسلامی در زمان حکومت کمونستی در افغانستان ، واحترام به علمای درباری وتوجیه گر اعمال استکباری حکومت های ظالم واستعماری ، از همین باب است.
 هراس و وحشت دشمنان دین از رهبران نهضت های اسلامی معاصر خصوصاً حرکت اخوان المسلمین ، این است که رهبران نهضت های اسلامی ، مردم را به حقوق سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی شان آگاه می کنند ، حکومت های غرب زده و استعماری را معرفی می نمایند ، بر ضد فساد واستبداد حاکمان ظالم مبارزه می کنند ، به این علت مورد خشم ویاوه گویی های ، حکومت های ظالم وباداران شان قرار میگیرند. .
وآیا قرآن کریم نمی گوید باید از میان شما امتی باشند که مردم را به خیر و نیکوئی امر کنند و از زشتی ها باز بدارند ، چه زشتی بدتر از نوکری استعمار است ، چه بدی بدتر از رواج رسمی فساد به تبعیت از استعمار غرب می باشد. چه معروفی بهتر از آگاه کردن مردم به حقوق سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی شان  است ، چه خوبی بهتر از گفتن کلمه حق است ، چه عملی بهتر از اصلاح فرد ، اصلاح خانواده واصلاح مجتمع می باشد ، مگر سخنان رهبران بزرگوار نهضت های اسلامی جز این هاست ، چرا تعداد زیادی از رهبران جنبش های اسلامی شهید ، تبعید و تعذیب شدند ، دیموکراسی غربی ها و غربزده ها کجا شد ، اینان که جز حق گوئی وحق خواهی واصلاحگری و بیدار سازی مردم کاری نداشتند. شهید سید قطب ، شیخ حسن البنا ، علامه مودودی ، علامه اقبال لاهوری ، سید جمال الدین افغانی ، محمد عبده و سائر رهبران جنبش های اسلامی جز امر به معروف و نهی از منکر کاری نکردند ، اینان مبلغان قرآن و سنت بودند ، مبلغانی که غرب زدگی واستثماررا قبول نداشتند ، دعوتگرانی که مردم را بیدار می کردند ، اصلاح گرانی که خواهان حقوق طبعی و قانونی مردم بودند، علمای که خواهان ایجاد حکومت اسلامی در جامعه اسلامی بودند ، پیروان حقیقی که می خواستند در جامعه اسلامی فساد نباشد ، ظلم نباشد ، زورگوئی و رشوت و امثالهم ریشه کن شود .  آیا خواست این اصلاحگران جامعه خواست قرآن وسنت رسولخدا نیست .
 دشمنان اسلام می دانند که اصلاحات اسلامی زمینه مرگ آنان و باداران شانرا مهیا می کند ، لذا از تغافل پیروان مسلمان استفاده کرده و شبه القا می کنند ، ملتی که پیرو مکتب اسلام ، یعنی قرآن و سنت رسولش می باشد ، آیا از دید دموکراسی غرب آنطور که از تعریف دیموکراسی فهمیده میشود ، حق ندارد سرنوشت خود را ، خود تعیین نماید ؟ این حق یک ملت نیست ؟ می دانیم که      کاربرد واژۀ دموکراسی ، نسبت به مسلمانان و غربی ها فرق دارد.
اگر اصلاحاتی را که اسلام از ما می خواهد در زندگی فردی ، خانوادگی سیاسی ، اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی خود عملی نمائیم ، به استقلال وآزادی رسیده واز بند استعمار واستثمار رهائی خواهیم یافت .
اسلام خواهان اصلاحات  در حوزه های مختلف است ، آیاتی که به نمونه های اصلاح گری در حوزه های مختلف می پردازد، اهمیت و ضرورت اصلاحات را تصریح می نماید. از جمله آیاتی که به اصلاح امور یتیمان اشاره داشته و اهمیت اصلاح گری را به خوبی می نمایاند. توجه به اصلاحات در این خصوص مطلق بوده  و شامل هر نوع اصلاحی اعم از مالی، علمی، تربیتی و دینی می باشد. امروز در اثر جنگ تحمیلی چندین دهه آمار ایتام به حد بالای رسیده ، که اکثریت شان از تحصیل وتعلیم وتربیه محروم اند .
بیائید با توجه به دستور خداوند ج (وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا وَ ذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکینِ و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید)
 (وگفته رسول الله صلی الله علیه وسلم انا و کافل الیتیم فی الجنة کهذا و اشار بالسبابة و الوسطی و فرج بینهما (البخاری).
رسول الله صلی الله علیه وسلم با اشاره دو انگشت سبابه و میانه كه قدری میان آنها فاصله انداخته بود ، فرمود: من و سرپرست یتیم در بهشت، اینگونه خواهیم بود )
وبه خاطر آیندۀ کشور اسلامی خود ، در حوزۀ اصلاح امور ایتام شرکت فعال داشته باشیم ودر حد توان خود ، حتی به تربیه یکی از آنان اقدام نمائیم .
مورد دیگر از مسایلی که جزو امور پسنده و اصلاح میان مردم دانسته شده است ، امر به صدقه و امر به معروف ، اصلاح ذات البینی و امثالهم می باشد که همه اینها در اصلاح وسازندگی جامعه وریشه کن کردن فقر وبد بختی  نقش برازندۀ دارد .
 بنابراین  اسلام به اصلاح امور انسانی مخصوصاً در حوزه فردی و اجتماعی اهمیت فراوان داده و اصلاح گری را از مهم ترین دستاوردهای  نهضت پیامبران به حساب می آورد
نکته بارز درعملیاتی کردن اصلاحات ازمنظر اسلام این است که این دین کامل ،  اصلاحات فردی را بر اصلاحات جمعی مقدم  دانسته ، و خودسازی و اصلاح درونی افراد را سبب اصلاحات بیرونی  و جامعه می داند ، اسلام در اصلاحگری  فرصت را غنیمت می شمرد.
پیام آوران الهی برای ایجاد اصلاحات در جامعه  از هر فرصتی استفاده می کردند ، مثلاً حضرت موسی (ع ) زمانی که به کوه طور سینا برای دریافت  فرامین الهی می رفت ، به امر اصلاح  امت توجه داشته و حضرت هارون ( ع ) را برای اصلاح جامعه مسئولیت داد.
(و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح ولاتتبع سبیل المفسدین. و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و آنها را اصلاح کن و از روش مفسدان، پیروى منما )

نگرش قرآن به اصلاحات به شکلی است که به همه مسایل مربوط به انسان می پردازد ، و تمام زوایای شخصیت انسان را بررسی می نماید. از آن جایی که شخصیت انسان ریشه در فکر و اندیشه ، اخلاق و عمل داشته ، قرآن به روش های اصلاحی در این خصوص و نیز موانع آن اشاره می کند تا انسان و اصلاحات در هیچ حوزه ای در مسیر شخصیت سازی و هویت یابی با مشکل مواجه نگردد. روش اصلاحی قرآن مهم ترین و بهترین روش در اصلاح زندگی بشر است ، زیرا به تمام نیازهای بشری در حوزه اصلاح گری پاسخ در خور و شایسته میدهد
 مهم ترین  اصلاحات از دیدگاه اسلام اصلاحاتی است که در ابعاد درونی و در حوزه وجودی انسان و یا در حوزه اندیشه و فکر او انجام می گیرد. قرآن  فکر صحیح و درست و شخصیت ساز را به انسان نشان می دهد و از افکار انحرافی و پیروی های کورکورانه فکری او را برحذر می دارد.

در حوزه اخلاق نیز به آسیب ها و خطرهای اخلاقی اشاره و راهکارها و روش های زدودن آن را نیز ارائه می دهد ، قرآن به شناسایی آفات بی دینی و گناه و غرور  و طغیان  و اسراف  و راه های مقابله با آنان و دیگر رذایل اخلاقی پرداحته ، وخطر این آسیب ها را باز گو می کند. از این رو، انسانها باید در صدد ترمیم و اصلاح آن ها با توبه، موعظه، تنبیه، تقوا، ایمان و جهاد بر آید ، که البته زدودن هر کدام از رذایل به راه های علمی و عملی خاص خود بستگی دارد.
و از اصلاح در عمل زشتی که با جهل و نادانی صورت گرفته سخن گفته ، و روش اصلاح را توبه و پشیمانی از گناه و بازگشت به خود و اصلاح و بهبود بخشی آن معرفی نموده است .
درراهکارهای اصلاحی  ، قرآن کریم  زیر ساختاری بودن اصلاح را ، مورد تأکید  قرار میدهد ، زیرا اصلاح زیر ساختاری اگر به درستی انجام گیرد، در ابعاد دیگر مانند بعد اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی به بهترین صورت اصلاحات انجام خواهد گرفت.
 هرگاه قوانین ومقررات در جامعه اسلامی مطابق به خواسته استعمار ومخالف شریعت اسلامی باشد ، طبیعی است که مسلمانان باید به اصلاحگری پرداخته  و بکوشند تا آن را به نحواحسن تغییر دهند  .
اصلاحگری ، اصلاح پذیری واصلاح طلبی از مباحث جدید نیست ، بلکه می توان ادعا نمود که پیشینه آن به خلقت آدمی باز می گردد و امری است که با اختیار و انتخاب آدمی سرشته شده است ، و اصلاح طلبی امری ذاتی یا شبه ذاتی انسان خواهد بود. در تمام دوران حیات بشری چنین حالت و ویژگی وجود داشته است . آن چه که در جریان هابیل و قابیل آمده است می تواند نمونۀ روشن و قابل تأمل از افساد و اصلاح در حوزه رفتارهای انسانی در زمین باشد. اصلاح طلبی به مفهوم قرآنی آن پیشینه ای طولانی داشته و پیش از آن که مدعیان حقوق بشر از آن سخنی به میان آورند ، در میان انبیای الهی که مصلحان واقعی و سفیران خدای متعال اند مطرح بوده است ، چنانچه حضرت شعیب(ع) هزاران سال پیش به عنوان یک مصلح شناخته شده بود و قرآن از زبان او نقل می کند: (من چیزی جز اصلاح آن چه در توان دارم نمی خواهم)
آیات قرآنی تأکید بر زیر بنایی بودن اصلاح دارند ، زیرا اصلاح به معنای واقعی در زمینه های گوناگون ، فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ، از حالات نفسانی و درونی انسان نشأت می گیرد و به صورت یک برنامه و فرهنگ در سرشت انسان ثبت می شود و به عنوان یک وظیفه و مسئولیت عمومی و همیشگی و نه مقطعی خواهد بود و هیچ گاه در زمانی و حالتی متوقف نخواهد گردید، بلکه حتی در یک نظام دینی در حوزه های مختلف، اصلاح گری یک ضرورت خواهد بود ، زیرا جامعه أمن آن هم به معنای دقیق خود از مجموعه افرادی تشکیل می یابد که باید از امنیت درونی و آرامش و اصلاح برخوردار باشند

اهداف وآرمان پیامران الهی ، ایجاد  جامعۀ سالم و خالی از مفاسد  است
در چنین جامعۀ ، مصالح ومنافع انسانها ، با یکدیگر در تضاد نیست ، پیش شرط چنین جامعۀ سالمی ، از دیدگاه اسلام ساختن فرد ، اصلاح و تغییر ساختارهای   سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه انسانی وحرکت در مسیر فطرت وطبیعت ، در دو بعد فردی و اجتماعیست
قرآن مشکلات و موانع اصلاح فرد و جامعه را جهل وغفلت انسان ها از مسیر درست کمال  قلمداد نموده ، جهل زدایی و غفلت زدایی ، از طریق به کارگیری استدلال و موعظه حسنه ، و نیز تبادل اندیشه در فضای گفتگو و مفاهمه ومناظره ، مورد عنایت دین مقدس اسلام قرارگرفته است.
قرآن  موفّقیت اصلاحگری را در جامعه ، نرمش و ملایمت مصلحان در برخورد با انسان ها مخصوصاً برخوردهای فردی و هدایت آنان ، می داند . طبیعتاً برخوردهای خشن و قهرآمیز در روند اصلاح ، تأثیر منفی دارد
اصل در اصلاح مفاسد و رفع موانع ، کاربرد روش های فرهنگی و روشنگرانه و تبلیغی در یک فرآیند تدریجی و همراه با صبر ، حوصله و تحمّل است
اما طبیعی است که گاهی ، عمل مُفسدین ، به شیوۀ مسالمت آمیز و فرهنگی ، اصلاح نمیشود و با اندرز و نصیحت و روش های زبانی و موعظه ، سامان نمی یابد و قطعاً به کارگیری روش های برخورد عملی و قهرآمیز با مفاسد کلان جامعه در این مرحله ، نتیجه بخش خواهد بود، که آنهم نوعی از اصلاح است.
مآخذ :
القرآن العظیم
الموسوعة المیسره فی الأدیان والمذاهب المعاصره