آرشیف

2014-12-11

غلام صدیق صابر

نمونه ی شعر غلام صدیق صابر

به نام خداوند تواناودانا
سخن کوتاه درباره شاعر:
غلام صدیق (صابر) فرزند سعدالدین متولد 1334 درقریه ده قاضی ولسوالی زیبای ساغر ولایت غور دوره ابتدایی ولیسه را در لیسه شیخ محمد ساغری به پایان رسانیده و تحصیلات عالی خویش به دارالمعلمین هرات درسال 1353 به پایان رسانیده است. سالهای 1354 الی اکنون به وظیفه ی مقدس معلمی به ولایات کابل(لیسه مستوره غوری) بوده و فعلا در غور مصروف خدمت هستند.

 

ترا من دوست میدارم به هر جا ،هر کجا باشی
بسان گل چه خوشبـویی مبـا دا بـیـوفاباشی

به محفل بی نظیر هستی نظرها سوی تو باشد
میان خوبرویان بس قشنگ وخوشنما باشی

کنی مجذوب بسوی خویش به الفاظ وکلام خود
برایت ان یکاد خوانم که تادور از بلا باشی

ربـوده د ل بــــه آسانی جـمـال بـی مـثــال تــو
بسی اندیشـه ها دارم کـه از اهل جفا باشی

نــدانــم وقــت اجــرای امور دیـن و دنـیــــا را
اگـر ازپیش چـشم مــن زمانی را جدا باشی

به درمانــم طـبـیـبان جـهان عاجـز شــدنــد اما
به بالــینــم اگر آیی بــرایــم تــو شـفـا باشی

بیــا تاجـام می نوشیم بــراه عشق وی کوشیــم
بـیابی وصل جانان را اگر ازدل صفا باشی

نثـارت می کنم جان را نیارم عـذر من هـرگـز
همین دارم فدای تو به اند ک گر رضاباشی

مصیبت هـای عـالم را حـواله سـوی من فـرما
قرارازدل رود هرگاه به غم ها مبتلا باشی

جهان تاریک می گرد د اجـل دور سرم آیــــد
ندارد زند گی معنی که بـا غـیـر آشنا باشی

بخود آی (صابر )مغرور چودردام هوا ماندی
اگـر خواهی سعادت را ثـنـا گـوی باخدا باشی