آرشیف

2017-1-28

علم عبدالقدیر

نقش جامعه شناسی در گسترس پیام

 

پروردگار عالیمان میفر ماید : (وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم) .ابراهیم 4.الایه

ترجمه :ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا (حقايق را) براى آنها آشكار سازد،

بیان  حقایق ورسانیدن پیام به مخا طبین به شیوه وروش که اثر گزار باشد نیاز به شناخت فر هنگ وحتی روح جامعه دارد آنا نیکه جامعه ونیاز های فر هنگی واعتقادی شهروندان را درک نکرده انددر امر تبلیغ وپیام دهی نا کام بوده اند. ارشادات قرآنکریم وروش های دعوت پیامبر بهترین نمونه ورهنما برای هر دعوت گر است که علاوه از جهت های  محتوای نقش نهاد های فر هنگی وفر هنگ سازی نیز اثر با سزائی دارد.مثلا مسجد یک مر کز مهم پخش فر هنگ است وآذان بهترین منهج وطریقه القاء دعوت است که با کلیمات موزون و.پر معنی اش هر مخاطب را به جهش وحرکت وا میدارد آنجا که ندای ملکوتی آذان نخست عقیده را تکرار ومستحکم میسازد ورسالت دار را معرفی میکند وبعدا با کلیمات موزون ومرتب مردم را به نماز فرا میخواند در برابر مصروفیت ها وشغل های یومیه مردم بدیل بهتری بنام فلاح وپیروزی عرضه میکند ومکرر بزرگی وعظمت خدارا بیاد مردم میآورد وبا کلیمه توحید  همه را گره میزند که مخاطب جز دویدن واجابت چاره ای نمیابد.البته جاذبه های لفظی واثر گزاری معنوی آذان همان آهنگی است که روح وروان مردم را به جهش وحرکت وامیدارد.

*  هر دعوتگر باید از بین همان قوم بر خیزد با مردم آداب ، رسوم ، فر هنگ واعتقادات شان آشنائی کامل داشته باشد خداوند ج پیامبران را برای مردم  از بین قوم  خود شان بر گزید.این پیامبران اول خود وبعد فامیل وقوم خودرا  انذار وتبشیر کردند وتغییر دادند و بعد وارد منطقه جهان شدند.

*فهم ودرک شیوۀ  تبلیغ یکی از دلائل مهم  واثر گزار در امر توسعه وگسترش دعوت  است به همین دلیل  پیامبران به زبان ولهجه  قوم خود  با مردم صحبت میکردند ،زيرا پيامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى كه از ميان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و میدانستند که نخستين شعاع وحى بوسيله پيامبران  بایست بر قوم نزدیک شان نور افگنی کند. و نخستين ياران و ياوران آنها از ميان آنان برگزيده مى شدند، بنابراين پيامبر بايد به زبان آنها و لغت آنها سخن بگويد تا حقايق را  طورساده وعام فهم  براى آنان آشكار سازد (ليبين لهم ).
* دعوت پيامبران معمولا از طريق يك اثر مرموز و ناشناخته طور فوق العاده  در قلوب پيروانشان منعكس نمى شد، بلكه از طريق تبيين و روشنگرى و تعليم و تربيت با همان زبان معمولى و رائج صورت مى گرفته است.

* پیامبران در جال های عنکبوتی خود خواهی وقوم پرستی محصور نبودند بلکه بهترین پیام را به همه مردم میرسانیدند.

* – هدف از نشستن در پرتو نور وروشنی  ایه چهارم سوره ابراهیم  این است که قرآن بهترین  وآخرین کتاب الهی جهت  رهنما ی بشر وپیامبران خدا عالی ترین  الگو ونمونه  رسالت ورهبری است وما مسلمامانان وانسانها جهت  مؤفقیت وموثریت در آگاهی واثر گزاری باید ازین روش ها والگو ها استفاده کنیم.برای فهماندن قوم با زبان خود شان صحبت کنیم واز هنجار های عقیدتی واخلاقی خود شان باید بهره گیریم.وفکر کنیم هر قوم به کدام روش اصول واحکام دین را زینت وجود خود میسازد.

نکته:  شما اگر تاریخ را با دقت وتحلیل مرور کرده باشید  وپیامد های فتوحات غزنویان وغوریان را به هند بحساب گرفته باشید می بینید که قبل از سلاطین غوری هند بار بار توسط سلاطین غزنوی فتح شد وحاک هند زیر حاکمیت سلاطین غزنوی قرار داشت اما مردم هند کمترین شوق وعلاقه ای برای پذیرش اسلام نشان نمیدادند به همین دلیل هر بار  با حملات خشن تری از طرف لشکر مسلمانان غزنوی مواجه میشدند که با عث فرار بیشتر هندی ها از دین واسلام میشد واما در زمان سلاطین غوری  ودر عهد سلطان شهاب الدین غوری که خواجه معین الدین چشتی جهت تبلیغ وتعلیم دین اسلام به هند فرستاده شد وضعیت تغییر کرد .از آنجا ئیکه  خواجه معین الدین چشتی شخص عالم وبا درکی بود در نخستین روز های فعالیت با عادات کلتور ومزاج  مردم هند  آشنا شد و در یافت که این قوم به موسیقی وآواز های نرم و وموسیقی اثر گزار علاقه دارند به همین دلیل به تشکیل خانقا ها ومراکز حمد خوانی ونعت خوانی دست زد وهمه اهداف خودرا از طریق نعت های منظم به آواز هندی بگوش مردم میرسانید همانطوریکه نغمه آذان گوشهارا نوازش میداد نغت وحمد هندی همه مناطق هند را در نوردید ودرس وتعلیم اسلام در هند  جا افتاد ونهادینه شدواین از اثر درک وشناخت خواجه معین الدین چشتی از هنجار های اخلاقی واجتماعی مردم هند بود.واین روش با فرموده الهی که میفر ماید (ادع الی سبیل ربک بالحکمة والو عظة الحسنة ) کا ملا همخوانی دارد.

نا کامی افغانها در امر تبلیغ ودعوت: دوعتگران ورسالت داران افغان غالبات با زبان وفر هنگ بیگانه وارد توده ها میشوند یکی کاملا عربی نطق میکند ودیگری انگلیسی.هر چند عربی از بر کت قرآنکریم در افغانستان جا افتاده است اما در استفاده آن بین عوام الناس خیلی مبالغه میشود واما انگلیسی یک اکت ومود است.

* وقتیکه ما به یک ارزش فکری ، اخلاقی ومدنی باور داریم باید آنرا به زبان قوم خود  تبلیغ کنیم در افغانستان اسلامی جهت تبلیغ ارزش های مدنی وهنجار های اخلاقی واجتماعی  باید  از معارف وعرفان اسلامی وفرهنگ واخلاق مردم بهره گیریم واین مفاهم را به  لهجه وزبان قوم خود مان القاء کنیم.ما باید به زبان اکثریت مردم صحبت کنیم..مردم ما به کلیمات چون:((پی آر آر، دی دی آر،سی بی آر، اپلای واپلیکشن، ورکشاپ وپروپوزل،منجمنت،(دموکراسی و بروکراسی ، کانفرم وکنیکشن) وده ها وصد ها واژه دیگر که یا خارجی اند ویا مختص یکعده ای محدود تحصیل کرده های شهر نشین است  نمی فهمند وچه پسا که این کلیمات را  دشمنی با فر هنگ وعقیده شان میدانند وبا این شیوۀ از فعالیت  که رسالت دار بیگانه باشد و زبان وکلیماتش هم بیگانه باشد راهی جزء شکست وعقب گرد وجود ندارد.؟!!!