آرشیف

2014-11-24

صالحه رشیدی

نقش ارزنده ولی حضور کم رنگ در مناسبات اجتماعی

با باورمندی کامل میتوان به نیروی قوی زنان افغان که سرشار از محبت و شرافت اند نوشت ،

زن افغان نیروی دلکش از مهر و صفا که تا آخرین دم حیات وفا دار به شوهر و خانواده اش زندگی را با مظالم گوناگون در هر نظام و سیستم بدوش کشیده و دلیرانه و شجاعانه با همه دشوار های که زمان و جامعه عقب‌مانده سنتی مانند عنکبوت جال های از تار خام بی باوری و عدم اعتماد و شک به مقام و شخصیت والایش بوجود آورده و برایش دیوار های حصین بنام شرم و حیا از یک کلتور تاریک و عقب‌مانده بنا ساخته است و چادری را بنام حجاب برویش افگنده و گاهی زیر برقع و دولاق رفته است و شانه های لاغرش را با شلاق کبود و خونین کرده و یا هم در بد گرفتندش با تبادله حیوان زمین هم بسنده نشده سرش را بنام زن در قید و بند نکاح بریده اند و یا هم تراشیده اند با تأسف از اینکه با فقرفرهنگ مواجه بده ایم و مساوات بنام انسان و حق شهروندی برایش قایل نیست با همان اعتقاد و باورمندی به انسان و انسانیت وظیفه مادر بودن و همسر بودن را بدون کم و کاست انجام داده در بدترین حالات جنگ که زنان آسیب پذیر شدند سینه‌های شان را بریدند برای کام گیری در پوسته های جنگی برای رفع شهوت هفته و ماه ها در چنگ هیولای وحشی بنام مجاهد قرار گرفتند و صد ها زن کشته شد و صد ها را به جبر و زور بدون نکاح به ولایات ، ولسوالی ها و قریه های زورمندان انتقال داده شده تا امروز مادر فرزندی شده‌اند که با ناگزیری و عاطفه مادری با همان جابران قرن وسطی زندگی دارند و تعدادی هم به تنهایی بدون وابسته گی به مبارزه پرداختند هیچ نهادی بنام دفاع از زنان آسیب دیده از جنگ ایجادنشده تا دست زن افغان را گرفته برای دادخواهی در جامعه بین المل اعاده حقوق و حیثیت نماید ، 'گر چه نهاد ها ، سازمان اجتماعی متدد با پیوند و بستگی سیاسی عرض اندام نموده تعدادی را به بهانه دور هم جمع نموده به عنوان مختلف مقدار پول را از کشور های کمک کننده اخذ و به وابسته گان خود تقسیم نموده اند یک نوع تجارت بنام زن است ، از لحاظ بنیادی کار اساسی و مبارزه به درد بخوردر جامعه عقب‌مانده و مرد سالار نبوده و نتوانسته اند فعالیت مشبت را دنبال کنند از چند زن تحصیل کرده و چهره‌های تکرار در صفحه مطبوعات و اعضای پارلمان در اکثر مجالس بنام تساوی حقوق و دموکراسی دعوت شده و می‌شوند در حالیکه نیم نفوس کشور ما را زنان تشکیل میدهد و فصدی زیاد از نعمت سواد محروم اند با کثرت نفوس زن جفای دیگر در ساختار تشکیلاتی دولت وزارت را بنام وزارت امورزنان ایجاد کردن مسخره بازی بیش نیست یک وزرات برای پرابلم ها و مشکلات زنان بسنده نبود و در ضمن دیواری بین زنان و مردان ایجاد کردن است ، حضور زن نباید به شکل نمایشی و در محدوده یک وزارت باشد نظر به مسلک و تحصیل و ضرورت‌های کاریمی توانند شامل کار در هر وزارت شوند گر چه چنین است اما رقم جلب و جذب زنان در اکثر وزارتخانه کم‌رنگ بوده بنا بر روابط جذب شده‌اند نه بر اساس لیاقت و ضرورت ! با آن هم که وزارت امور زنان نتوانسته خدمت شایسته تری را برای زنان انجام دهند باز هم واسط و وسیله از جانب مقامات کار کرده های نیمه وزارت را مورد سؤال قرار میدهند کاری که برای آسیب دیده گان جنگ و تجاوز شده گان و بی سرپرستان انجام بدهد بنیاد بیات با تیغ دو سره سر هر دو را می‌برند در ظاهر امر برای جلب توجه مردم هم کار خیر خواهانه میکند و هم از حلق مردم کشیده دو باره از مرز های کشور بیرون میکند .

اگر برای زنان بی سرپرست و بی پناه و آسیب دیده گان از جنگ تحمیلی و حادتات انتحاری بنیاد و یا مؤسسه که آینده خود و اطفال شان تصمین شود ایجاد میشد و یا هم پول هنگفتی که بنام کمک‌های بشری برای زنان شده بود مسوولین دولت با دلسوزی به اعمار بلاک های برای بیوه زنان و بی سرپرستان می پرداختند نیم پیکر جامعه ( زنان ) را از آواره گی وفقر و فشا نجات میدانند بر علاوه که برای زنان کمک نشده پول‌های سرازیر شده حیف و میل شده و زنان ما باز همان وضع رقت بار بسر می‌برند و تمام مؤسسات خیریه و منجمله وزارت امور زنان با نام طویل خدمات عیر مسوولانه می پردازند ، زن افغان همان عقاب بلند پرواز است که در همه حالات اولاد هایش را در چنگال گرفته با خود حمل کرده در تربیه و پرورش آن غفلت نکرده مثل سنگ زیرین آسیاب متحمل و برده بار است .