آرشیف

2014-11-24

صالحه رشیدی

خشونت در کشور ما به یک فرهنگ مبدل شده

در کار های روزانه خشونت مثل سایه ما را دنبال میکند در اجتماع در میحط خانه و آغاز کارو کلام ما آمرانه و با لحن زشت است تعصب ، تعبیض لسانی و قومی و منطقوی ، بدبینی ، نفرت ، بد گمانی ، اتهام ، دورغ ، تحقیر ، احترام نداشتن به ارزش‌ها معنوی همه و همه خشونت است . و خشونت جز زندگی ما افغانها محسوب می‌شود بنآ نمی‌توان انکار کرد با خشونت تولد یافته ایم و با خشونت میمیریم . به خاطر علل و عوامل آن بحث وسیعی را باید دنبال کرد اما بطور فشرده می‌شود نوشت خشونت به سه نوع ریشه‌ یابی گردیده خشونت کلتوری ، خشونت ساختاری و خشونت فزیکی است.o

خشونت کلتوری شامل رسم و رواج های و یا بهتر است بگویم عنعنات غیر پسندیده که همه افراد جامعه

را متضرر ساخته و کشور ما را درخود پیچانیده است هزاران زن و مرد فدای این نوع خشونت می‌شود . یکی ازعوامل عمده آن عدم درک و فهم از ارزش‌های انسانی است انسان را از روی جنسیت درجه‌ بندی و مورد اعتبار و عنایت قرار داده و از همه حقوق انسانی نظر به موقف مادی و اجتماعی باید بهره مند شده نه از حق انسانی ، رقابت های غیر سالم عروسی های مجلل و با شکوه ، شب حنا (خینه ) ، شرینی خوری ، لفظ دادن ( نامزدی ) تخت جمعی و دعوت های بنام ختنه سوری ، سالگره ، پایوازی ، شب شش برای طفل و بیست روزه گی و چهل روزه گی ، در ناک تر از همه مراسم فاتحه گیری نه به عنوان غم شریکی و همدری بلکه رقابتی با مصارف گزاف کمر شکن با گرفتن قرض ضربه شدید به اقتصاد خود وارد کرده ، همه وهمه خرافات از یک کلتور تاریک و نامونس در بین خانواده‌ها و کشور ما به فرهنگ تبدیل شده عدول از این نوع رسم و رواج های میراث عنعنوی و قبیلوی گناه است و عدم دسترسی به مسایل مروج باعث خشونت و پی آمد های در ناک جدایی خانواده‌های و کم‌رنگ شدن روابط و صمیمیت های شده و خشونت به شکل علنی نمایان گردیده افراد مصاب متضرر می‌شوند . ،

خشونت ساختاری بخشی از سازش های غیر منطقی است که اکثرآ در دوایر رسمی بین آمر و مادون ،بین کارگر و کار فرما و خانواده‌ها به خاطر گرفتن ارث که با کنار آمدن ها و دیسه ها راه اندازی می‌شود روابط نسبت به ظوابط در نظر گرفته شده آمرین بدون شایسته بودن و اسناد تحصلی در گماشتن افراد غیر مسلکی با اخذ رشوه باعت نوعی از ترویج خشونت ساختاری می‌شوند و در برابر افراد کار فهم و لایق با خشونت قابل محسوس برخورد کرده اما تدوام این نوع خشونت کوتاه است و به عادت آمرین مبدل شده جامعه آسیب‌پذیر میشود ونسل به نسل انتقال یافته و ضربه به روان اجتماع وارد می‌شود و یا هم سازش های بین خانواده و ازدواج تحمیلی دختر و پسر کاکا به خاطر گرفتن ارث ، که بزرگان قوم با سازش های غیر منطقی به ازدواج دو جوان بدون رضایت متوصل شده پیامد نا گوار و نا خوش آیند دارد . سازش کاری خشونتی است که مثل موریانه تن و روان افراد را میخورد. .

خشونت فزیکی لت و کوب ضرب و شم است منجر به قتل شده و عواقب بسیاروخیم دارد . خشونت فزیکی منشاء از خشونت های کلتوری و ساختار است که از یک بگو مگوو عدم دسترسی به امکانات بهتر شروع به منارعه بسیار شدید در خانواده‌ها و قریه ها می‌شود حتا از سلام ندادن و احوالپرسی شروع شده تا به دشمنی ها و خانه جنگی های بزرگ تا قتل متوصل می‌شوند در کشور عقب‌مانده حد اکثر مرگ ها از خود کشی ، خود سوزی ، فرار از منزل پدر یا شوهر که به قتل منجر می‌شود از خشونت آغاز می‌شود .همه اسباب خشونت از محیط نا سالم خانواده هاو عدم درک والدین از حالت روانی و اجتماعی است و تحمیل مناسبات قبیلوی بنا بر حاکمیت رسم و رواج های کهن و پر جنجال کلتور تاریک از جنست است و ایجاد فرق بین دختر و پسر و زن و مرد بوده و هر نوع اختلاف بین جنسیت باعث خشونت می‌شود و یکی از عوامل عمده و مهم آن عدم ترقی اجتماعی و انکشاف ذهنی وسهم اقتصادی است.