آرشیف

2015-10-22

نثار احمد کوهین

نقدی بر نبشته ی یک ارباب:

بزرگ  نداند بزرگی ز چیست
به تحقیر گویدجوان دیگه کیست؟

یکی از ارباب های دیارم مطلب  بلند بالا وقامت رسای درصفحه فیسبوک خود نبشته بود، ومنی که کمتر به نشستن همرای اهل قدرت وثروت عادت دارم، یعنی از نزدیک شدن به این نوع انسانها احساس خطر می کنم ومی هراسم، با اشتیاق تمام مطلب شان را (گرچند پاشیده وبی سرپا می نویسد. ) به خوانش گرفتم. امیدم این بود که اندرز وپندی بنا به تجربه خود بر من و هم سن وسالهایم خواهد داشت؛(صرف نظر از اصل موضوع اش.) باکمال تأسف اندیشه وباور این آقا دربرابر ستون فقرات جامعه (جوانان) کاملا نا امید کننده وآرامش برهم زننده بود. جناب با افتخاربازبان پر ازشرم وقار نبشته:"…عذرمن به صفت یک موی سفید به همان بزرگان قبلی اینست که به جریان بچه هارا وقت ندهند…" ازقولی ارباب دیگری نام برده که می گفته :"…هی هی بچه عقل بچه خورد مادرش است…". وازین فرا تر رفته ودر ادامه مشوره خود با پوده لیزم ها وپوده فکر های هم اندیش خود دوستانه نصیحت نموده وگفته است:"  . بچه می گویند ماخط نویس شده ایم همه چیزرا ما میدانیم ." تاگوساله گاو گردد دل صاحب آب گردد…"

ومشت نمونه خروار.
 باتمامی احترامی که  به تمامی بزرگ سالان دارم و بازم تاکید می کنم پیش روی بزرگان دانشمند ودانش باور دیوار باشد . امیدوارم بزرگان دانش محور وبلند نظر جسارتم را بی ادبی تلقی نکنند واحترام شان را به عنوان یک فرزند شان همیشه داشتم و دارم.

نقد: 
درباورمن، نه تنها منی جوان؛ بلکه هرشخص که فهم وشعور جوان داشته باشد این فکر ودیدگاه این آقا را نسبت به نسل جوانان مر دود، ناعادلانه وغیر مسولانه میداند.
1) سوال من ازین آقا و هم فکرانش این است که کدام جریان، کدام حرکت وتحول درتاریخ درج است که در آن نقش بارز نسل جوان نادیده گرفته شده باشد وجوانان حضور فعال واساسی نداشته باشند؟. درباورمن مشکل این نوع افراد نه تنها ناخواندن و نافهمیدن نیست بلکه به مرض مزمن فراموشی نیز دچار هستند و نیاز به تداوی دارند. اگر از ایشان پرسان شود که چندساله بودید که وارد مبارزه شدید؟ بدون شک یاد شان آمده ومتوجه بیان ناسنجیده خود می شوند.
2) مطلب شان در دفاع از والی غور نبشته شده بود و همه میدانیم که والی غور یک زن است. اولن: جناب اگر  به بی عقل بودن زن ها (یعنی مادر ها)2) مطلب شان در دفاع از والی غور نبشته شده بود و همه میدانیم که والی غور یک زن است. اولن: جناب اگر  به بی عقل بودن زن ها (یعنی مادر ها)باورمند است چرا وبخاطرچی قلم گرفته ودر دفاع از یک زن برجوانان شلاق میزند؟
دوم: جناب بنا به کدام آگاهی وثبوت علمی باورمند است که یک مادر  نسبت به پدر بی عقل تر و نافهم است؟. درباورمن بیان این سخن بنا به هر خواست که باشد توهین به مادر است و هیچ انسان، باشعوری بامادر خود توهین را نپذیرفته و نمی پذیرد. و بدون شک جوان آگاه برای مادر خود احترام داشته ونخستین معلم خود مادر خویش را میداند.
3) تاریخ آن اندیشه سالها پیش گذشت که می گفتند"هرکس را سن کلانتر  فهم بیشتر" من شاگرد سعدی هستم:بزرگ نه به سن است نه به مال، بزرگ به عقل است و هوش وکمال." اینکه آقا با اندیشه خود چی می خواهد تحمیل کند این جا مجال نیست.
4)بازم جناب همان مرض فراموشی اش را به نمایش گذاشته است. اگر دقیق شود خودش همان گوساله بودست که فعلن گاو شده؛ اماگوساله گی خوده فراموش نموده است.
ازینکه این نبشته زیاد کسل کننده تمام نشود درختم کلام : جناب ارباب! همین گوساله ها بودند که تورا گاو ساختند. ابو سینای بلخی بیهوده نگفته بود که (من ازتمام موجودات ازگاو بیشتر می ترسم چون هم شاخ دارد و هم عقل ندارد.) جناب! اگرشماخود دقیق نشده ید بدانید! مردم خوب میدانند که ازسنگ تهداب خانه تان گرفته تا پرک سر تعمیرتان،  هست بود وتارپود تان ازخون جوانان رنگ وروغن وشکل وشمایل گرفته است. من امیدوارم جوانان آگاهانه بیندیشند واندیشه های سلطنت خواهی را ازتاج سلاطین گرفته وتحویل سطل زباله  دانی کنند.
رهبران که تحول آفریدند اینگونه می اندیشدند:"سعادت کشور به جوانانی وابسته است که تن توانا وروان آگاه دارند. "رهبر ایران امام خمینی". من واقعن متاسف هستم که سر زمین شهاب الدین وغیاث الدین درچنگ  انسان های قرار گرفت است که جوانان نو اندیش درس خوانده وتحول خوای خویش را بخاطر حفظ قدرت مزدورانه ، خوش گویانه، وچاپلوسانه تهدید،توهین، تحقیر و محکوم می کنند.
افسوس بر میراث خوران علاوالدین وصد افسوس. همین فکرهای بی بنیاد و همین بزر گان بی سواد بودند که امروز نام وتاریخ درخشان غور ازجهل شان نابود و نابود شده میرود. متاسف هستم برای مردم که به فریب دهندو خود بیشتر از نجات دهنده خود اعتماد وباور دارند.
به امید که نسل سام ونریمان بیش ازین فریب دلقک ها را نخورده و دور از اندیشه های کوچک ومزخرف قبیله گرایی، در محور یک اندیشه وحدت گرا، گرد آمده ، رهبر وبزرگ خویش را بر اساس اندیشه ها وباورهای  بزرگ تعین وحامی آرمان ها وبانی تاریخ خود شوند.
یاهو به طرف شکست طلسم جهل ،خود خواهی استبداد…

کوهین
29/7/94 فیض آباد_بدخشان.