آرشیف

2016-10-3

نـــــــــزاع بس است

نزاع بر سر علف خوردن بز قربانی 3 کشته و زخمی بر جا ماند 
نزاع بر سر علف قدرت و منافع در افغانستان ، چقدر کشته و زخمی و آواره به جای گذاشته است؟

پس نزاع بس است .

گزارش ها از منطقه غلمین حاکیست که نزاع بر سر علف یک بز قربانی 1 کشته  و بشمول یک زن دو مجروح بر جا ماند.
مجروحین این رویداد به شفاخانه ولایتی غور منتقل شده و داکتران می گویند که وضعیت صحی شان خوب است
منابع به بخش خبر وبسایت جام غور گفته اند که بز قربانی یک روز قبل از عید قربان علف یکی از دهاقین منطقه را خورده بود و روز عید مالک علف و مالک بز با هم درگیر شدند که در نتیجه پدر فامیل کشته شد و پسر با یک زن دیگر (طرف مقابل) زخم برداشتند
این نزاع کوچک ، می تواند مثال خوبی ازجنگ ها وویرانی  های کشور ما باشد.  اولاً باید در باره ای این کشمکش که منجر به سه کشته وزخمی شده است خوب دقت نمائیم ، تا زوایای تاریک قضیه روشن ، و علت و عوامل آن کشف گردد . در این خصوص ، سوالاتی به ذهن خطور می کند ، که مبدأ خوبی برای ورود به بحث است . وپاسخ آنها علت و عوامل نزاع را آفتابی خواهد نمود.
آیا فامیل های درگیر از مزایای اولیه حقوق طبیعی و انسانی بهره مند اند ؟
سواد کافی دارند ؟
دولت فضای کار و امنیت آنها را تامین کرده است ؟
ازسلامتی جسمی و روحی وروانی بر خور دارند ؟
اگر جواب سوالها منفیست چه کسی یا چه کسانی مسئول اند ؟
ابراز احساسات خشک و بی محتوا آنهم بر سر یک مقدار علف نا چیز، که منجر به قتل و جرح گردید ، علامت چیست؟
ثمره ای عمل شان نشان می دهد که هر دو طرف ، انسان های بیچاره و مستضعفی اند، که به حق قانونی و شرعی خود نایل نشده ودر لا بلای ظلمات فقیر ، بی سوادی ، تعصبات جاهلیت ، مشکلات روحی وروانی پنچه نرم می کنند وحضرت عمری هم نیست ، که به داد آنان برسد . اما همسایگان ، همسایگان شان در چه سطحی اند ؟
سواد و دانش شان بالاتر است ؟
در آرامش بهتر روحی وروانی قرار دارند ؟
سؤال دیگری که مطرح است ، این است که همسایگان ، مردم مصلح و ناصحی هستند یا مفسد ومغرض اند ، در جنگ وجدال خانواده های مذکور منافعی دارند یا خیر ؟
ظاهر حال ، حکم می کند که  همسایگان مصلح  وناصحی نداشتند ، به هر حال نزاع وجدال بر سر علف بز قربانی مذکور ، می تواند وجه شبه خوبی در موضوع مطروحه ای ما باشد  .
در علم فصاحت و بلاغت ما در باب تشبیه ، پیش فرض ها و لوازمی داریم که برای تشبیه چیزی به چیز دیگر لازم و ضروری است ، مشبه و مشبه به ووجه شبه مدار و ملاک تشبیه اند ، تشبیه درگیری های ملت به این مثال کوچک تشبیه بجا و مناسبی است و وجه شبه خوبی بین شان وجود دارد ، که همانا نزاع و جنگ و قربانی دادن است .
در این جا مشبه ملت ، مشبه به نزاع آن دو خانواده و وجه شبه نزاع و جنگ و قربانی دادن است .
سال هاست که ملت ما کشمکش و نزاع دارند که حاصلش قربانی دادن ، آواره گی و بد بختی است ،عامل منازعه در مثال کوچک ما ،علف بز قربانی بود، باید دید عوامل منازعه ملت ، ووجه مشابه بودن آن دو چیست؟
طوریکه می دانید مشارکت سیاسی و کثرت پذیری از الزامات شکل گیری دولت مقتدر ، مفید و ملی است و استبداد سیاسی و انحصار گرایی بر مبنای تبعیض نژادی ، قبیله ای ،لسانی و مذهبی بستر این مشارکت را تخریب می کند .
بناءً یکی از عوامل بزرگ منازعه در کشورما ، منازعه بر سر قدرت و منافع است ، بلی یکی از عواملی که پیوسته در طول تاریخ مانع تشکیل دولت مقتدر و قانونمند و ملت وحید ، در افغانستان گردیده ، منازعه درونی قدرت بوده است که متأسفانه امروز منجر به منازعه قبیله ای و عشیره ای و حتی منازعه ای خانوادگی هم شده است .
عوامل سیاسی دیگری هم داریم که به عنوان چالشهای ، شکل گیری دولت مقتدر و ملت متحد را عقیم ساخته است ، با کمال تأسف کسب قدرت سیاسی در افغانستان نه از طریق انتخابات صحیح و سالم ، بلکه از راه  جنگ و منازعه ووحدت سیاسی غیر مفید به حال مردم ، ووابستگی های بیرونی حاصل میگردد ،وابستگی دولت ها به حمایت خارجی ، چه در عرصه ای کسب قدرت سیاسی و چه در تداوم اقتدار ، در شکل دهی و پیروزی دولت بر مشکلات ، زمامداران و دولت مردان را ضعیف و ناتوان می کند ، قدرت ها و همسایگان ما هم با چشم داشت منافع خود ، پیوسته در گسترش نا همگرایی و تفرقه ی قومی ، مذهبی و زبانی ، نقش مهمی را بازی کرده اند، بستر نا مساعد فرهنگی یکی دیگر از عوامل نا پایداری و ناکامی دولت های افغانستان بوده است ، سطح پایان سواد ، بی سوادی اکثریت جامعه ، تاثیرات دینی و مذهبی بر مبنای فهم و برداشت های متفاوت ، رواج های سنت های قبیلوی و قومی ، نا آگاهی از مسائل ملی ، نا همگونی های زبانی و قومی ، نا پیوستگی های اجتماعی و زندگی مجرد در روستاها و دره ها ، حضور ملیونی افغان ها در کشور های بیگانه ، از عوامل دیگرمنازعه و درگیری های ملت محسوب می گردد ، پس تشبیه منازعه ملت به نزاع بر سر علف خوردن بز قربانی درست به نظر می رسد ، زیرا همان طوری که علف بز قربانی سبب کشته و زخمی شدن چند نفر گردید ، نزاع و درگیری بر سر علف قدرت و منافع سیاسی ، اقتصادی ، منطقه ای و جغرافیایی افغانستان ، هم از خود مردم افغانستان قربانی های فراوانی گرفت ، و هم ازهمسایگان و قدرت ها ، همان طوریکه فامیل های درگیر بر سر علف بز قربانی ، همسایگان ناصح و خیر خواه نداشتند ، متأسفانه ما هم همسایگان ناصح و خیر خواهی نداریم ،و همسایگان ما از عینک منافع خود به ما نگاه می کنند ، وهمان طوری که فامیل های درگیر بر سر علف بز قربانی ، از نعمت های اولیه حقوق طبیعی انسان ، بر خور دار نبودند ، متأسفانه ملت ما هم تا هنوز به حقوق اولیه خود نایل نشده اند و از امنیت بر خوردار نیستند.
اختلاف میان اقوام مختلف ومذاهب اسلامی امری طبيعی است، اما اگر اين اختلافات ، به سبب قدرت طلبی و ضعف فرهنگی ومداخله ای همسایگان و قدرت ها ، منجر به تفرقه و نزاع شود بسيار خطرناك خواهد بود ،چنانچه متأسفانه شده است  .
راه های نجات:
توجه به دستورات الهی وپیروی ازسنت های پیامبر رحمت ، با سواد شدن ملت،
تقويت اعتدال، ميانه روی، تسامح و احترام به ديگران، مشخص كردن عوامل اختلاف ، برگزاری نشست ها و همايش های تقريب توسط علماء و دانشمندان ، و بهره گيری از ظرفيت تقريبی موجود ، از راه های ممانعت از بروز اختلاف و تفرقه ميان ملت است
ما ، ملت مسلمانیم وباید با توجه به دستورات ومنطق قرآن ، اختلافات را نابود ودست مغرضین را کوتاه نمائیم .نه اینکه تابع احساسات خشک بوده وسبب تباهی خود ودیگران شویم .
 منطق قرآن منطق دعوت به وحدت و مهربانی و کمک و نجات مظلومین و دوری از اختلافات در بین همه ای انسان هاست ، در حقیقت رحمانیت خداوند ج شامل همه انسان ها می شود و این موضوع اختصاصی به مومنان تنها ندارد ، با این وجود چگونه دین اسلام به دنبال درگیری و آشوب و جنگ است؟
 از سوی دیگر وقتی خداوند می خواهد پیامبر اسلام (ص) را معرفی کند، او را با تابلوی رحمة للعالمین به انسان ها می شناساناند، و این مساله نشان از رحمت دین ما دارد، درسراسر قرآن کریم انسان ها دعوت به برپایی قسط و عدالت و تقوا شده اند و این کتاب بهترین سند بر نقض ادعاهای مبنی بر جنگ طلبی دین اسلام است؛ حتی در آیاتی که اشاره به مساله قصاص دارد، خداوند بخشیدن را افضل معرفی کرده و در صورتی که طرف مقابل قصد قصاص داشته باشد، توصیه به اجرای قصاص در حد لازم و متناسب با جرم می کند نه افراط و تجاوز.
 منطق قرآن بر پایه پیام محبت و تعامل و دوستی است ، دین اسلام حتی توصیه به محاربه و جنگ با کفار و مشرکان نیز نمی کند ، و تنها در صورتی جنگ را بجا می داند ، که این افراد به کشورهای اسلامی و مسلمانان تجاوز داشته و آغاز کننده جنگ باشند ، در غیر این صورت از نظر اسلام حتی مشکلی در برقراری رابطه با این افراد وجود ندارد.
ما افغانستان متحد و یکپارچه می خواهیم
در افغانستان هیچ شخص و هیچ گروهی  نمی تواند مدعی خدمتگذاری وصداقت  مطلق باشد ، و هیچ گروهی هم نمی تواند ، گروه دیگر رابه خیانت مطلق متهم سازد ، البته گروه خلق و پرچم از این مقوله مستثنی اند ، چون ایشان موسس بدعت ، قتل ، آوارگی و کشتار دسته جمعی و آوردن بیگانگان در افغانستان اند ، اما راه درست و منطقی برای گروه ها واحزاب دیگر، در این شرایط حساس  ، بخاطر تأمین امنیت  ، استقلال کشور و خاتمه دادن به خون ریزی و برادر کشی وبخاطر جلوگیری از قتل و خونریزی بواسطه ای علف بز، وکوتاه کردن دست بیگانگان ، فقط و فقط وحدت است و همه ای افغانها باید در کنار هم قرار گیرند و در سرنوشت کشور خود سهیم باشند.