آرشیف

2015-8-28

نظیر ظفر

نـســل جـنـــگ

تا گشودم چشم هر جا جنگ بود
غصه بود و فتـــنه و نیرنگ بود

در لبان مرگ تبســـم نقش داشت
چهره ها پر چین و پر آژنگ بود

مادران غمــــــدیده و مهجر سیاه
در غــــــم فرزند شان دلتنگ بود

غربت از هر گوشه شیون میکشید
در دل هر شیشه مشتی سنگ بود

در دکان فــــــــــکرِ رنگبازان شهر
رنگها با رنگــــــــــها همرنگ بود

آنچه بود میـــــــهنفروش و بی قباد
پــــیش خود با غیرت و با ننگ بود

روز دانشــــــــــــمند و دانا تار بود
پای شان در خـــــارزاران لنگ بود

شـــــهریان از غربت و زجر زمان
یا به چرس معـــتاد یا در بنگ بود

دست گلــچین پر زگل لبخند داشت
با غبان از غصه هایــش منگ بود

نسل جنگ نوشته نذیر ظفر