آرشیف

2014-11-14

رسول پویان

نغمۀ وجدان

ز ســاز عـشـق غـیـر نـغـمۀ وجـدان نمی خیزد
ازیـن خـوشـتـر نـوایی از دل انسـان نمی خیزد

گهـر از قـعــر دریـا ســرزنـد بـا پاکی روشــن
ز گـنـداب تـعـصب گـوهــر غـلـتـان نمی خیزد

بـیــا در مــشــرب مـا هـمــت و آزداگی آمــوز
که جـز فـریـاد زنجیر از بـن زنـدان نمی خیزد

فـروشــم تـاج و تخـت سـلطـنـت را با پـرکاهی
خلوص عشق ومستی از دل سـلطان نمی خیزد

بچـیـنـم بـا ســرانگـشـت محـبـت نـوگل عـشـقـم
که جـز رویا زحـور و قصۀ غـلمان نمی خیزد

چـرا شـوق طرب را از نهاد عشـق می دزدنـد
ازیـن وحشتسـرا جـز نـالـه و افغـان نمی خیزد

بشـر چـون آهــن تفـتـیـده در زیـر فـشـار افتـاد
بـه جـز آه خـروشــان از دل سـندان نمی خیزد

بـلای ذهـن مسـموم داعــش و الـقـاعـده زایـیـد
ز دالـرهـای نفتی غیر ایـن جـریـان نمی خیزد

به خون رنگین بـود خاک وطن ازکین همسایه
به غیر از وحشت طالب ز پاکستان نمی خیزد

نبـاشـد اعـتــمادی بـر ســیـاکاران فـوجـســتـان
بـه جز گند دسـایـس از دروغسـتان نمی خیزد

مگو ازجنگ و خون در زیر نام دین ای ظالـم
که جزتخریب ووحشت ازدل بحران نمی خیزد

مکـن وصف پـری و صحبت افـرشتگان دیگر
ز بتن اهـریمن جـز چـوچـۀ شیطان نمی خیزد

به گلخن نیست کـس را آرزوی گلشن فـردوس
زدوزخ عطر یاس ونرگس وریحان نمی خیزد

مجـو از سـینۀ پرکینه عشـق دانـش و عـرفـان
ز مغز خشک نـور منطق و برهان نمی خیزد

بشـر در آتـش بـیـداد می ســوزد به بی رحمی
صـــدا از حـاکـمــان خـفـتـۀ دوران نمی خیزد

10/8/2014