آرشیف

2014-12-13

نجم الدین الهام

ندای دریا صلح در بر دارد

این پیکر روشن ، صاف وبیرنگ را که بنام دریا صدامیکنیم آنقدر مهربان است که همه چیزرا صفای خاص می بخشد وبی آلایشانه دست هر قسم انسان را بوسه میزند . اگر بیشتر دقیق شویم این پیکر روشن بخاطری پیروزی هدف نیکش زحمات گوناگون را متحمل میشود یعنی ابتداء از بیابانهای سخت پیما قدم برداشته وحتی بعضی این قطرات خودرا از کوه ها وازصخره ها ی بسیار بالا پائین می اندازند تاخویشتن را ا زتنهایی نجات داده وبادیگران هم دست شوند تا بتوانند باانسانها کمک نمایند بعد از یکجا شدن قطره ها چکان یک لشکر بیزبان اما پر سروصدا وهیجان تشکیل میشود که تا امروز تعداد از انسانها تنها آوازش را شنیده اند اما ندانستند که چه میگوید وهمچنان تنها تبسم آنرا نظاره کردند اماندانستند که با لبخند گهر بارش چه پیام نیک را نصیب انسانها میکند . ای مردم !  فقط یکبار پنجره روبه دریای خانه تانرا با ز نموده دقیق شوید که آن پیکر بیرنگ ( دریا) فریاد کنان سررا درسنگ میکوبد وبه شما ابلاغ میکند که " بیائید بمن اجازه دهید تا در صحن حویلی تان آمده وسرسبز ی را پیاده کنم که بشما نشاط وبه زندگی شما شادابی بخشم ، بیائید من را امر کنید تادرخانه ودهلیز خانه شما روشنی دهم اما به شرط آنکه شما جنگ ، برادرکشی ، ظلم ، غارتگری ، مسلح بودن ، بدبینی ، سوء تفاهمات بیمعنی  ، مخالف مکتب بودن  و غیره چیزهائیکه ضد دین مقدس اسلام میباشد کنار گذاشته ویکدیگر را برادردانسته مانند قطرات من از صمیم قلب یکجا شده تا برای همیش در میدان صلح خوش ودرزندگی آرام خویش پایدار باشید .
 
 نوشته نجم الدین الهام متعلم صنف 11 لیسه سلطان علاءالدین غوری شهر چغچران