آرشیف

2017-5-18

Shahla Latifi

نامه به معشوق

نامه به معشوق- طرح ادبی عاشقانه 

 عزیزم! اگر چه بین من و تو فاصله هاست اما هنوز هم دوستت دارم؛ و ناخودآگاه در لحظه های تلخ زندگی به تو فکر می کنم چون گل به آب؛ و در دقایق ناباوری ها، افکارت، گفتار من می شوند بی اختیار؛ و شبها و روزها با سبکبالی پروانه ها از دلم عبور می کنی تا فرشته احساسم را در اختیار کنی چون آفتاب

عزیز من! گاه گاهی که تو با منی و با نجواهای عاشقانه ات گونه های مرا همچون برگهای باران زده نوازش میدهی؛ بی مهابا، من بر دستان تو چون شقایق باز می شوم و بدون ترس و آزرم میل من سوی وصال می شکفد و من از بند رسته و آزاد می شوم.

عزیز من! هر بوسه ای تو مرا به عطر باغ آلو پیوند میدهد؛ هر لمس تو مرا به اوج پرواز می برد؛ و هر آه تو که از صندوقچه پراسرار دلت بر قلب من می آساید به گوش من از عشق می خواند

عزیز من! وقتی جامه از حریر پوستم در می آوری فارغ از دغدغه ها چشمانم را می بندم؛ هوشم از زندگی تهی می شود و با لطافت حس، دستانت را می بوسم و با شور پر می شوم

میدانی، تو شورش ضمیر ناخواستنی های من استی؛ درخت پابرجای پشت اتاق رو به دریا که مملو از پرندگان آواز خوان است. و وقتی لبانت را سایه بان لبهایم می کنی مهتاب می شکفد؛ و با هر لمست شور هستی فراز و نشیب وجودم را می پیچاند و مرا به انتهای معنی زندگی نزدیک می سازد

عزیز من، من با تو از هر چه «بود» رها می شوم؛ تو دریچه صبوری را می گشایی و من با تو طلوع کودکی ها را به یاد می آورم؛ من با تو هر روز از هوش و ذکاوت می اندوزم و با هوشیاری نیرو می سازم

پس تا ابد زنده بمان برای هستی عاشقانه ها، برای تسلای دل شوریده شهلا؛ چون تو ظرفیت عشق به من را داری

ای عزیز از من دورافتاده! روزی که در خاطره های مان را به رخ زمان بگشادی یادی از من کن با سرور

شهلا لطیفی
سی آوریل ۲۰۱۷م
Shahla Latifi
April 30, 2017