آرشیف

2014-11-25

استاد عرضی حسین

نامه استاد عرضي حسين به شاگردان قديمي اش

به نام خداوند توانا
اما بعد ازپيام من ، اين ارجمندان عزيزم  ليسه سلطان علاوالدين غوري ازسالها قبل تا اكنون كه اكثرا خارج ويا در داخل كشور مشغول تحصيلات عالي ويا درپست بلندي مقام دولتي تكيه زده ، از ايشان تمجيد مي كنم مني بنده ازكوتاهي قلم ونارسايي زبان قادرنيستم كه ازاين جوانان غوري خود ازهمت وغيرت شان تحسين وتشكر نمايم.
درحالي كه فعلا وظايف مقدس جنرالان اردو وصاحب منصبان پوليس ،استادان پوهنتونهاي پاي تخت وولايت چنانچه معلومات گرفتم ازحيث درجه ورتبه علمي وكدري به مقام پوهان نايل آمده علاوه آن دربين شان تحليل گر سياسي ، حتي روئساي دولتي و واليها  وعده اي ولسوالان نيز شامل اند. وهمچنين تعداد دوكتوراني حاذق ولايق درشفاخانه هاي مركز وولايات جهت تداوي مريضان هم وطن خود ازهيچ گونه ايثار وفداكاري دريغ نمي ورزند.همين بزرگواران درفوق بدون اسم وهويت شان ذكر شد، حيا كردم  نتوانستم در رديف اول وآخر از اسم شان هريك را تحرير نمايم بلكه درمجمـــــوع ياد آورشدم ، درباره من از انعطاف پذيري بي حدوحصر دريغ نفرموده كمك هاي مادي نيز انجام داده ظرفيت ولياقت اين چنين هديه وبخشش را نداشتم با لاخره يك نمره زمين از مالكيت شاروالي چغچران خريده وبه اسم من قباله شرعي نموده اند.فعلا تمام شان چه درداخل وخارج كشورجهت عمران وآبادي جد وجهد دارند تا به كمك خداوند تــــــــوانا(ج) ان شاء الله صاحب خانه وكاشانه ي مستقل شوم وباعث افتخار ووقارم گردد،درحاليكه خودم زمين وخانه ميراثي ازپدر نداشتم بلكه درخانه كرايي زندگي مي كنم.
چنانچه روي هم رفته درجهان تاهنوز هم ديده نشده دسته جمعي شاگردان يك معلم حاضر شوند براي معلم خود خانه اي بسازد تا معلم خود را نوازش نمايند اين معما را تنها درولايت غور باستاني ازطرف شاگردان ليسه سلطان علاء الدين غوري سراغ مي توانم وبس.متاسفانه خودم بسيار ناتوانم ازحيث قلم وزبان ازارجمندان خيلي بزرگوارم ازعطاي پرقيمت شان سپاس گذاري وتشكركنم ،لهذا ازلحاظ اظهار محبت ومودت ابراز نمايم واز اين چند سطر پراكنده وشكسته درخور پاداش نيست نام بگيرم. بناء ازپيشگاه هريك ازعزيزانم پوزش وعفو مي خواهم .خاطره بس يا للعجب از ارجمندان نازنين دارم يعني درسال 1350 چنان گرسنگي بي سابقه وقحطي دامنگير ولايت غور باستاني به شمول چند ولسوالي ازولايت هرات نيز شامل بود، بنده ياد آور شوم درهمان سال گرسنگي ازطرف ارجمندان ليسه سلطان علاء الدين غوري يك كميسيون تشكيل داده بودند كه درراس آن شخصيت هاي بسيار بلند آوازه حيات دارند ،ايشان ابتكار طرح كرده بود توسط دوتخته روجايي كه ازطرف مكتب داده مي شد، خورد وريزه  طعام خانه را جمع آوري كرده درجرها ، مغاره كوهها جهت نجات دادن هلاك شده ها وگرسنه ها انتقال مي داد.اين يكي از نمونه هاي شجاعت وعاطفه بشردوستي دروجود مقدس اين ارجمندان مجسم وهويدا بود، درحاليكه خودم معلم ليليه بودم با چشم سر مي ديدم كه از استحقاق شخصي خود به هم وطنان بذل وبخشش مي كردند، باور فرماييد يك قرص نان ازطرف شب سهميه شان بود نان را نصف مي كردند ونصف ديگرش را با لاي ميز طعام خوري مي گذاشت آفرين بدين رحم ومروت شان .
نامم عرضي حسين فرزند محمد موسي ازقريه نرگس ازتوابع ولسوالي پنجاب ولايت باميان مي باشم درسال 1344 ازصنف 12 دارالمعلمين كابل فارغ گرديدم درطول اين سالها مدتي را بدون وظيفه درخانه سپري نمودم تا اينكه چانس برايم ميسر شد كه دوباره به وظيفه معلمي درليسه سلطان علاء‌الدين غوري توسط همين شاگردان بسيارعزيزم سبب شد كه فعلا به حيث معلم قراردادي بالمقطع اجراي وظيفه معلمي مي كنم. با احترم .