آرشیف

2015-3-15

استاد عرضی حسین

نامـۀ امـتـنـانـیـۀ اسـتـاد عـرضـی حـسیـن خـــــــان بــه شـــاگـردانـش

به نا م خدا وند توانا و دادگـر
اما بعـد میخواهم با کمال امتنان به صورت عموم از همه شاگردان لیسۀ سلطان علاء الدین غوری که سالها قبل من افتخار معلمی را در آن لیسه داشته ام واکنون همان شاگردان آن زمان با افتخار وعزت درهرگوشه وکنار کشور ویا در خارج ازکشور عزیزم  به وظایف گونان علمی وفرهنگی واجتماعی مشغول ومصروف خدمت هستند و به صورت اخص از آنعده فرهنگیان با احساس کشور که بنده را به صفت یک معلم  بدون اینکه بشناسندمورد تقدیر وتمجید مادی ومعنوی قرار داده اند.من میدانم  که هرگز من قادر نیستم در ین حالت کهولت سن ونارسایی قلمم از لطف واحسانهای که درحق من روا داشته اید اظهار سپاس وشکر گزاری نمایم. به هرحال خوشحالم که ایشان اکنون به وظایف بزرگ کشوری و لشکری ورتب بزرگ ملکی ونظامی بوده ویا در قطار بزرگترین تحلیلگران سیاسی کشور نیز عرض وجود کرده ویا درمقام های وزارت ها وریاست ها ، والی های ولایات، ولسوالها و شاروالها و رسیده اند و در هرگوشه وکنار کشور مصروف خدمت می باشند که مایۀ افتخار وسربلندی ام میباشد که با غریب نوازی همیشه بند ه را مورد لطف ها وشفقت های خاص شان قرا ر میدهند. مسرت دارم که همین اکنون عدۀ از ایشان به وظایف مهم نظامی ورتب بزرگ جنرالی قرار دارند وعدۀ ایشان در پست ها ومقامات بزرگ دولتی وعدۀ از ایشان استادان پوهنتون کابل ویا پوهنتون های سایر ولایات کشور بوده  وعدۀ هم افتخار رتب بزرگ علمی پروفیسوری را نیز کسب کرده اند وعدۀ دیگری هم نیز افتخارشمولیت را در محیط اکادمیک  به دست آورده و مصروف کارهای فرهنگی واموزشی هستند و عـدۀ دیگر شان به صفـت بهترین دوکتوران حاذق ومجرب در جامعه عرض وجود کرده اند که با کمال صداقت ودلسوزی بخاطر نجات هموطنان شان  از آلام دردهای مصیبت بارشب وروز کار وکوشش مینمایند وعدۀ هم مانند من با محبت کامل به حیث استادان ومعالمان دلسوز در شرایط دشوار کشور افتخار تدریس وتعلیم اولاد کشور را با اخذ امتیاز کم وافتخار بزرگ به عهد ه دارند . نمیدانم به کدام زبان از همه بزرگواران که خود را مقدور نمیدانم  تا به صورت مفصل نام های  مبارک هریک  ایشانرا بنویسم . اما یقین دارم به بزرگواری شان معذرتم مخلصانه ام را می پذیرند . تنها می خواهم از همه ایشان که برایم به طور داوطلبانه بخاطر خرید وترتیب قبالۀ یک نمره زمین نموده اند واکنون بخاطر جمع آوری هزینه اعمار یک کلبۀ محقر معلمی برایم در شهر چغچران کمک های پولی وحمایت معنوی کرده اند سعی وتلاش دوستانه مینمایند، صمیمانه سپاسگزاری مینمایم. زیرا تاحال در هیچ گوشۀ از کشوروحتی در ممکن درخارج هم چنین نشده است که یک معلمی غریب وناتوانی مثل من شاگردان وفرهنگیان آن با کمک ومعاونت های دسته جمعی پولی برایش زمین  خریده و اعمار کرده باشند وآنرا  این چنین افتخار بخشیده باشـنـد . یقینا من به همت همه بزرگواران من اطمینان دارم همانطوریکه برای خرید یک نمره زمین در شهر چغچران مردانه اقدام نمودند در مورد اعمار آن نیز چنین اقدام می نمایند و انشاء الله  که روزی به لطف وشفقت ایشان هزینۀ  اعمار خانه نیز فراهم میگردد و در حالیکه خودم هرگز صاحب زمین وخانۀ شخصی نبوده ام صاحب یک خانۀ شخصی  آنهم به کمک دسته جمعی شاگردان واهل معارف غور وشخصیت های فرهنگی کشور در خارج وداخل  کشور  در مرکز فیروزکوه غور( شهر چغچران سابق )  صاحب خانه وکاشانه خواهم شد.
ارجمندان عزیز من خاطرات فراوانی از ایثار وفداکاری تان در همان ایام طفولیت و تحصیل  تان دارم که بیانگر صداقت ، دلسوزی ، تعهد، تقوی ،ارادۀ متین تان وخودگذری های بی مثال تان به خاطر کمک ومساعدت  به نیازمندان بوده است که من بخاطر انتباه نسل نو به عنوان مثالی از خود گذری های تا ن در خلال سالهای قحطی 1351 یاد آور میشوم که : درهمان سال دشوار از طرف شاگردان لیسه لیلیۀ سلطان علاء الدین غوری که جمعا تعداد آنها به چهارصد تن میرسید، یک کمسیون هفت نفری تشکیل شده بود که در رأس آن شخصیت های بلند آوازۀ کنونی کشور  وشاگردان همان وقت لیسۀ مذکور قرار داشتند که با ابتکار عمل تصمیم گرفتند که  شاگردان به خاطر کمک به مردم روزانه صرف دو وقت باید نان بخورند و نان شام خود را که جمعا 400 قرص نان می شد باید برای مردم که از قحطی در حالت مهاجرت در مغاره های قرب وجوار مرکز مهاجر شده بودند  به صورت مساویانه وعادلانه توزیع نمایند وهمان بود که این تصمیم توسط   هفت کمیسون موظف در محلات مشخص توزیع  وصرف به منظور جلوگیری از تلف شدن انسانهای بی سرپناه بیچاره در داخل شهر بسیار به صورت منظم انجام داده میشد که نمونۀ از ایثار وفداکاری ایشان درهمان شرایط دشوار بود  و حالا که فکر می کنیم باید بگوییم که هزار بار آفرین بر رحم ومروت ومردانه گی ایشان وهزار بار آفرین با شیر پاک مادر شان که چنین فرزندان با احساس وبا اندیشۀ وطن دوست وغریب نواز وبادیانت را برای خدمت به وطن تقدیم نموده اند.
باید یا د آور شوم که صد ها خاطرۀ دیگر نیز هم به صورت دسته جمعی وهم به صورت انفرادی از قدر شناسی واخلاق حمیده ومردم دوستی واحترام عمیق آنها به ارزش های تعلیمی وتحصیلی وبخصوص استادان وهیت تربیوی دارم که هر کدام آنها همیشه پیش چشمانم جلوه گری دارد وبه حق هرکدام ایشان مخلصانه دعا میکنم.
 در فرجام میخواهم به صورت مختصر خود را برای خواننده گان این نامه معرفی نمایم : نام من عرضی حسین فرزند محمد موسی است وسکونت اصلی ام قریۀ نرگس ولسوالی پنجاب بوده ودرسال 1310 در یک خانوادۀ غریب وتهید ست تولد گردیدم وخوشبختانه به اثر توجه یکی از اقوامم شامل مکتب ابتدایی شدم وسپس شامل دارالمعلمین کابل شدم و سرانجام درسال 1344  ازین دارالمعلمین فارغ و بلا فاصله  به ولایت غور مقرر شدم  و مدت مدیدی را درولایت غور به حیث معلم ایفای وظیفه نمودم  ولی بعد از اینکه مکاتب  افغانستان تخریب وغیر فعال گردیده من هم بیکار و بی وظیفه ماندم . خوشبختانه بعد از مدتی به همت یکی از شاگردان بسیار عزیز وقدر شناسم از قریه نرگس به چغچران مرکز ولایت آورده شدم و دوباره به حمایت اهل معارف وشخصیت های قدر شناس شامل وظیفۀ مقدس معلمی شده ام وتا اکنون مصروف انجام خدمت هستم.  
ماه حوت سال 1393 هـجـری شمسی