2020-2-21
رفعت حسینی
شب آمد
شب آمد وگیسو
شبِ گیسوانِ توآمد.
*
صدایی زادوارِ پیشین، درفضاراه می رفت
ومن دردرونم آتشفشان بود
ودنیایم از خویشتن پُر.
*
لسان ستاره طبیعی
ودراولِ خویش بود
مگرازحکایات هشیاروخسبیده لبریز
ومهتاب باقصه هایش
مراتابه آینده می بُرد
دلم از خروشِ خیابان تهی بود
ومی خواستم تا به پایان دنیا
درخت سپیدارباشم.
*
تمامم درآنشب
نشستن میان شقایق وآیینه ها بود.
*
زاعجازِ الفاط وآوازسرشاربودم
ومی شد غمم را ز چشمم ببارم
وتا خط آخربپایم.
۱۹۹۸ برلین
ازدفتر
مردانی که نیستند
…
.
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
Muhammad of Ghor
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
میان شقایق و آیینه