آرشیف

2015-6-19

ذره بین

موسی قلعه الگوی استراتیژیک

 

سیر تحولات جاری  در جنوب وجنوب غرب کشور حکایت از آن دارد که ولسوالی موسی قلعه در ولایت هلمند به حیث الگو ونمونه برای ولایات همجوارش تبدیل شده است.مردمیکه بخاطر اخراج نیروهای خارجی از منطقه شان دست به مبارزه مسلحانه زده بودند بالأخیره در نتیجه تفاهم و توافق سیاسی به خواست خود دست یافتند وبا فراست وزیرکی نشان دادند که با دولت مخالف نیستند بلکه با  نیروهای خارجی که با کلتور وعنعات شان اهانت میکنند در نبرد اند. این تقاضا از طرف ریاست دولت ونیروهای خارجی نیزمورد تأئید قرار گرفت ومثبت ارزیابی شد.

دولت وجامعه جهانی که پنج سال قبل شعار های مبارزه علیه تروریسم وبر چیدن بساط نظام نوع طالبی وتآمین دموکراسی وتعمیم تساوی حقوق بشر را در افغانستان سرمیدادند امروز در برابر عدم تعرض مخالفین وتوقف جنگ از همه شعار ها ی پرزرق وبرق روز های اول صرف نظر نموده انتخاب نوع نظام را به مردم  منطقه که زیادتر خوی وخصلت طالبی دارند وا گذار شده اند.

وحال رفته رفته به زعم حامیان این پلان ولسوالی موسی قلعه به یک الگوو نمونۀ مثبت ومؤثر برای سائر ولسوالی ها وولایات همجوارش  تبدیل میگردد؛ طوریکه هیئت مؤظف ولسی جرگه که در هفته گذشته بخاطر بررسی وضعیت قربانیان جنگ به ولسوالی پنجوائی ولایت قندهار إعزام شده بود به تقاضائی مشابه از طرف اهالی وباشنده گان منطقه مواجه گردید ومردم در بدل وعدۀ تضمین امنیت خواستار خروج نیروهای ناتو ازین مناطق شدند و هیئت إعزامی ولسی جرگه هم این اقدام را مثبت وقابل قبول دانسته است که با الگو پذیری از ولسوالی موسی قلعه آیندۀ سائر مناطق جنوب کشور را بررسی وبه همین منوال رقم زنند.

گمان میرود آنچه در حال آبستن است  طرح وبرنامۀ استراتیژیک ودراز مدت است که در نتیجه تفاهم بین طالبان ومشاورین تباری حامد کرزی به وساطت موی سفدان منطقه صورت گرفته وبه مؤثریت آن دوامدار تبلیغ میشود.

اگر وضعیت بدین منوال ادامه یابد احتمال آن میرود که در خواست های مشابه از طرف مردم سائر ولسوالی ها و ولایات جنوب کشور تکرار شود ؛امروز ویا فردا مردم در نتیجه مشوره با طالبان به این فیصله دست یابند تا تمام نیروهای خارجی را از مناطق جنوب وجنوب غرب کشوررخصت  وزمام امور را با انتخاب نوع نظام مورد نظر خود شان بدست گیرند.

 واگر این روند در تمام ولایات کشور یکسان صورت گیرد وبه همه ولایات کشور حق و فرصت داده شود تا در نتیجۀ انتخابات آزاد  والی ها ویا شهردار خودرا تعین ونوع نظامیکه برای حال وآینده ایشان مفید باشد طرح ریزی نمایند احتمالا یک گزینۀ خوب برای بیرون رفت از بحران جاری وتمثیل دموکراسی واقعی خواهد بود. وامااگر این امتیاز تنها به ولایات ویا مناطق داده شود که در تفاهم با طالبان به چنین اقدام دست زده اند این وضعیت دردراز مدت برای اکثر ساکنان کشور فاجعه آمیز خواهد بود.

 حال این سوال مطرح میشود که ادامه چنین فرایند چه اثر بر حیات سیاسی اجتماعی مردم سائر ولایات ومناطق کشور خواهد داشت؟و چرا دولت وحامیان بین المللی اش به چنین خواست تن میدهند ؟

الف: جنگ های فرسایشی دولت وحا میان بین المللی دولت را به ستوه آورده .

ب : هیئت رهبری دولت از ایجاد فاصله بین حامیان اصلی خود که حامیان تباری بحساب میآیند در هراس است.

ج : تجمع قوماندانان محلی مناطق شمال وصدور إعلامیه بر ضد دولت ونیروهای خارجی؛ دولت را از حمایت مردم شمال مأیوس ساخته وحال میخواهد این خلاء را در آشتی با مردم جنوب پر کند.

د : مطالعه وبررسی شرائط نظام فدرال از طرف برخی حلقات سیاسی کشور موجب نگرانی رئیس دولت و  برخی مشاورینش شده و ایشان این شعار هارا بمثابۀ زنگ خطر در جهت تجزیه کشور می پندارند.ودلائل دیگر ……

به نظر بنده قسمتی از عوامل فوق در تصمیم گیری های رئیس دولت ومشاورین دست اولش نقش دارد .عدۀ به رئیس دولت هوشدار میدهند که شعار آزادی ودموکراسی فعلی کشور را به لجام گسیختگی تا سر حد تجزیه سوق میدهد.وبا این شعار وکردار زمینه تمرکز زدائی وایجاد حکومت های محلی زیر نام فدرالسم گسترش میابد واقلیت هائیکه میخواهند از زیر ساطور حکومت اکثریت فرار کنند به هدف دیرین خود دست می یابند.لذا برای پیشگیری از چنین اتفاق باید در جستجوئی راه حل شد که این راه تغییر تدریجی نظام به شیوۀ دیکتاتوری نوع طالبی است. 

از نظر مشاورین تباری وسمتی رئیس جمهور سقوط بدامن طالب ها به مراتب بهتر است از طرح وایجاد نظام به نوع فدرال؛ چون اندیشۀ شئونستی وتمامیت خواهی عدۀ هر گز اجازه نمیدهد کسانی را که اقلیت میخوانند بر مقدرات خود حاکم باشند؛ و به رئیس جمهور هوشدار تجزیه وسقوط  کشور را میدهند ومی فرمایند  اقلیت ها در حال سر کشی وبغا وت اند؛پس بگذارید نیروهای چون طالبان به اصطلاح قروت اقلیت هارا بمالد؛ بعدا نظام متمرکز مطابق به معیار های بین المللی اساس گذاری شود….همان است که طرح مشوره با حکمتیار وطالبان مطرح میشود. مشوره وکنار آمدن با کسانیکه آمریکا در بدل نشاندهی محل اقامت شان جائزه های بیست ملیون دالری را وعده داده است.

الگو پذبری موسی قلعه چه فائیه دارد.؟

مسلما با حضور نیرو های بین المللی در افغانستان تهاجم نیروهای نوع طالبان بخاطر اشغال وکنترول ولایات دیگر امکان پذیر نیست؛ همان است که به زمینه های عقب نشینی نیروهای حافظ صلح از ولایات وسر انجام از افغانستان بر نامه ریزی شده.. گمان میرود طالبان هم به این فیصله موافقت کرده اند تا بر خی شرائط را بپذیرند و با خروج نیروهای خارجی از منطقه امنیت را تضمین ودروازه های مکاتب را با رعایت مقررات شان باز نگهدارند تا تحلیل گران سیاسی ونظامی خارجی عقب نشینی خودرا از مناطق جنوب مثبت ارزیابی نموده ومتیقن شوند که عامل تشنج وشورش حضور نیروهای خارجی درین مناطق بوده است. در صورت که مناطق جنوب به نیروی حافظ صلح نیاز نداشته باشد در شمال قطعا نیاز نخواهد بود ودر نهایت به این تصمیم برسند که با ترک افغانستان آرامش به این کشور بر میگردد و مردم خود قادر به تأمین امنیت خواهند بود. 

به همه حال اگر این فرضیه ها روزی در دست عمل سپرده میشود باید از همین حال این موضوع در پارلمان کشور من حیث نیاز کل کشور مطرح وبرای حال وآیندۀ افغانستان بدون نیروهای خارجی پلان با ضمانت قانونی ساخته شود تا ادامه حیات برای همه اتباع کشور با حقوق مساوی میسر گردد.واز همین اکنون باید قوانین وضع گردد که حقوق وآزادی های تمام ملیت های ساکن در کشور در پرتو ارزش های پلورالسم قومی که گوشۀ از تمثیل دموکراسی است تضمین شود.

اما باید یاد آورشد که بعد خروج نیروهای خارجی از افغانستان اصل درامه آغاز میشود وآن عبارت از هجوم مجدد نیروهای تمامیت خواه به شمال و شرق وغرب کشور و گوشمالی افراد وحلقات است که از دموکراسی؛حقوق بشر؛مدرنیته و فدرالسم سخن میگویند واز حاکمیت اکثریت تباری ونژادی منکر اند؛ که دران صورت اندیشه مشارکت در قدرت وطرح فدرالسم برای صد ها سال دیگر از ذهنیت ها فرار میکند.وافغانستان به حالت بر میگردد که قرنها قبل تجربه کرده است.

این کنکاش وذره بینی شاید درست نباشد وخدا کند که نباشد..اما بیم تکرار چنین درامه هولناک در ذهنم مرا وادا داشت تا به چنین پیشداوری دست بزنم تا اگر بشود با ابتکار ودرایت سیاستمداران ومشوره با جامعه جهانی از  احتمال وقوع چنین حوادث درد ناک تاریخی در آینده جلوگیری به عمل آید والا دیگر به این ملت شیمۀ مقاومت وجنگ باقی نمانده است باید همه آمادۀ سوختن در تنور حکومت جهنمی واستبدادی طالبی باشیم… 6 نومبر 2006