آرشیف

2015-1-29

زينب کوشاني

مهم ترین تیشه بـــــــــر ریشه ای حقوق بشر است

 

فقر وگسترش آن ، یکی از چالش های عمده در حوزه های مختلف سیاسی ،اجتماعی، اقتصادی و… به شمار می آید.

این چالش باعث گسست ها در تعارض های پایان ناپذیر وپیچیده در عرصۀ ملی وبین المللی گردیده است. موجودیت وگسترش فقر،

علاوه براین که مانع توسعۀ سیاسی واجتماعی کشورها گردیده است بیش از همه ارزشها و واقعیت های حقوق بشری ملت هارا تحت تاثیر خود قرار داده است.

واقعیت این است که میان پدیدۀ فقر ونقض حقوق بشر یک رابطۀ دوسویه وجود دارد.

فقر به مفهوم کلی وبسیط آن، نه فقط به معنی فقر اقتصادی ؛ که موجب نقض وعدم دسترسی به سایر حقوق انسانی میگردد. از جانب دیگر، محروم بودن از حقوق انسانی موجب پدید آمدن فقر همه جانبه در جامعه میگردد. به معنی دیگر فقر اغلب حاصل سیاست ها وروشهای غیرانسانی وتبعیض آمیزدر عرصه های سیاسی ،فرهنگی، آموزشی،اقتصادی واجتماعی است.که نمادهای روشن محرومیت ونقض صریح حقوق بشرمیباشد؛ مانند اعمال سیاست های تبعیض آمیز، عدم رعایت عدالت اجتماعی در توسعه متوازن وتوزیع نابرابرامکانات اقتصادی واجتماعی وفراهم نبودن  زمینۀ مشارکت سیاسی مردم.

از جانب دیگر فقر عامل نقض حقوق بشری است مانند عدم دست رسی جامعه به فرصت ها وزمینه آموزشی وتربیتی صحت ودرمان فقدان قدرت خرید وبرخرداری از یک اقتصاد متوسط ونیز نبود فضای سالم اجتماعی وروانی برای یک زندگی سالم وارام . متاسفانه این مسئله با اینکه یک پدیدۀ جهانی میباشد یک چالش فراگیر در برابر موضوع حقوق بشرنیز محسوب میگردد.

افغانستان بیش از هرکشور دیگری به این چنین چالشی مواجه میباشد این چالش ریشۀ در گذشتها بحرانی وعقب ماندگی تاریخی اجتماعی وسیاسی دارد.

همان طورکه یاد آوری گردید پدیدۀ فقر ونقض حقوق بشر دارای یک رابطۀ دوسویه است . هرکدام می توانند علت ومعلول یکدیگر باشند. باتوجه به اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، موجودیت فقر وگسترش آن علاوه بر این که سایر مواد این اعلامیه را نقض مینماید، اما مسالۀ فقر به صورت کاملاً روشن در تضاد ومنافی با مادۀ بیست اعلامیۀ جهانی حقوق بشر قرار دارد در این ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: «هرکس حق دارد که سطح زندگی ،سلامتی ورفاه خود وخانواده اش را از حیث خوارک ،مسکن، مراقبت های طبی وخدمات لازم اجتماعی تامین کند. هم چنان حق دارد در موقع بیکاری، بیماری،نقض اعضاء  ،پیری یا در تمام موارد

دیگری که به علل خارج از ارادۀ انسانی ، وسائل امرار معاشش از بین رفته باشد از شرائط آبرومندانۀ زندگی برخوردار شوند.»

از جانب دیگر صلح وامنیت در کشور از چالش های عمدۀ دیگری  است که با دو موضوع فقر ونقض حقوق بشر ارتباط دارد. کاستی وبی توجهی به فقرزدای وغفلت از رسالت تامین حق بشری افراد موجب خواهد شد که خشونت ونا امنی به شکل های مختلف در جامعه افزایش یابد، زیرا عناصر قانون گریز وغیرمسئول در فضای معافیت از قانون ونبود کار رسیدگی به نقض حقوق اساسی شهروندان ،خود را در دست یازیدن به جنایت وناامنی مصون احساس می نماید.

بنابرین ، در گام نخست، این مسئولیت جدی دولت است تا از طریق اجرای برنامه های فقرزدایی، فرایند ثبات وتوسعه را، که هدف اساسی آن دست یابی به حقوق بشری مسئولیت دارند که در راه فقرزدای، زمینۀ حفظ ویابه دست آوردن حیثیت وکرامت انسانی را مهیا گردانند.

بدون شک جهان نیز که امروز داعیه همیاری با مردم افغانستان را دارد  ومی تواند درین مسیر گام مؤثری را بر دارد.

خلاصه اینکه فقر به مفهوم عام، نشانۀ نقض حقوق صریح حقوق انسانی وموجب خدشه دارشدن حیثیت وکرامت انسانی میباشد وموجب سلب آزادی های سیاسی ومدنی گردیده  امکانات اقتصادیی یک زندگی آبرومندانه را از افراد جامعه میستاند، لذا مبارزه علیه این پدیده رسالت انسانی وهمه گانی است.

 

 

 بااحترام

زیینب کوشانی