آرشیف

2014-11-21

بتول سید حیدری

مهمترین گرایش زنان به موادمخدر در افغانستان

درکشورافغانستان که درآن محدودیت های اجتماعی سخت گیرانه برزندگی زنان وضع شده است چشم پوشی ازاعتیاد زنان تعجب آورست .مهمترین گرایش زنان افغان به مواد مخدراعتیاد همسرانشان است که مسبب اعتیاد زن ومتاسفانه کودکان شده است .حتی دود کردن واستفاده ازموادمخدر درفضای خانواده وهمچنین کار درکشتزارهای کوکنار خودبه خود به ترغیب زن خانه برای اعتیاد منجر می شود.
یکی دیگرازاهم ترین این عوامل ؛ نارضایتی روابط زن وشوهر؛ استثمار زن وتلاش برای وابسته کردن زن به مرد خا نه واستفاده ی ابزاری از زن برای تهیه ی مواد مخدر می باشد.
بین شخصیت زن و اعتیاد رابطه ای متقابل وجود دارد، به نحوی كه فرد به علت وضع خاص شخصیتی و نیازها، شكست ها، ناتوانی در برخورد با مسائل و ناكامی در زندگی، عدم ثبات عاطفی و ملایمات دیگر، به اعتیاد روی می آورد. از سوی دیگر، اعتیاد به نوبه خود منجر به از بین رفتن تعادل روانی و هیجانی شخص می شود. بدین سان، بین اعتیاد و شخصیت فرد دور باطلی ایجاد می شود كه مبارزه با آن مستلزم تغییر شرایط بیرونی و درونی، یعنی ایجاد اراده و روحیه ای قوی و آسیب ناپذیر است. شناخت شخصیت و ویژگی های رفتاری معتادان به منظور مبارزه با اعتیاد و نیز پیشگیری و درمان آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
یكی از علل مصرف مواد مخدّردرزنان افغانستان متاسفانه جنبه های درمانی آن است. حقیقت آن است كه در بسیاری از موارد پرداختن و گرایش به مواد مخدّر، در آغاز، جنبه مداوا داشته و سپس در بستر زمان به اعتیاد بدل گردیده است. شیوع مواد مخدّر در روستاها نوعاً با انگیزه درمانی صورت می پذیرد. در این بخش استفاده از مواد مخدّر برای رسیدن به تعادل جسمی است.در برخی از روستاها برای تسكین درد كمر، درد دندان، درد گوش و مانند آن از تریاك استفاد می كنند.
گروهی از زنان قدرت مقابله با مشكلات و ناكامی ها را ندارند و اعتیاد را راه نجات خود تلقّی می كنند; برای رهایی از ناراحتی ها، فشارهای روانی، بی اعتمادی به خویشتن و رفع هیجانات درونی در جستوجوی پناهگاهی امن، به مواد مخدّر و یا مصرف داروهای روان گردان پناه می برند. این افراد فكر می كنند كه با مصرف مواد از گرفتاری های زندگی رهایی می یابند و دنیا را به نحو دیگری مشاهده می كنند; زیرا حالت تخدیری دارو و مواد مخدّر سبب می شود كه تا مدتی فرد معتاد نسبت به مسائل، مشكلات و واقعیت های زندگی بی تفاوت باشد. همین فرار از زیر بار مشكلات فردی، عامل عمده برای كشش افراد به طرف مواد مخدّر است.
خانواده در گرايش افراد به مواد مخدرنقش بسیار اساسی وبرجسته ای دارد . ازديگر عوامل مربوط به خانواده وجود برخي ضعف‌هاي شخصيتي در زنان،‌ حمايت مردان معتاد را در پي دارد كه معمولاً اين حمايت‌ها به استفاده زنان از مواد مخدر منجر مي‌شود. 
فقر فرهنگي خانواده‌ها مهمترين عامل گرايش به سمت مصرف مواد بوده و اين به آن معني است كه حتي اگر در خانواده‌اي، والدين مواد مصرف نكنند اما از طريق رفتارهاي غلط و نا‌بهنجار ممكن است مروج گرايش فرزندان به مواد مخدر باشند.
خانواده اصلی ترین نقش را در تربیت فرزندان دارد. یك خانواده سالم خانواده ای است كه همه امور و فعالیت های آن منطبق با موازین و معیارهای حاكم بر جامعه باشد. 
نوع شغل پدر و مادر، وضعیت مسكن، كثرت یا قلّت اولاد، همسایگان، ساكنان دیگر منزل، ویژگی های اخلاقی پدر و مادر، نحوه رفتار با كودكان، طلاق، وجود ناپدری و نامادری، تعدد ازدواج، فرهنگ خاص حاكم بر خانواده، میزان تحصیلات والدین، پدرسالاری یا مادرسالاری، وضع اقتصادی خانواده، از هم پاشیدگی و سردی خانواده، جدایی والدین وخشونت های شدید خانوادگی که مردان افغان اعمال می کنند عدم پیوستگی اعضای خانواده، و سست بودن اركان خانواده از عوامل مهمی می باشند كه زمینه انحراف و كجروی را در فرد ایجاد می نمایند.
خودسوزی، خودکشی، فرار از منزل، قتل، قاچاق، گرایش اجبار به روسپیگری و اعتیاد همه دست اورد های خشونتهای خانوادگی برای زنان افغان متاسفانه بوده است
كمبود محبت در خانواده و یا داشتن خلل عاطفی ونبود زن درجایگاه واقعی اش به عنوان زن خانه ومادرخانه ونپذیرفتن این نقش ازسوی مردخانه ازدلایل دیگر اعتیاد زنان ازسوی خانواده ها می باشد.
فرد در خانواده زمانی كه نیازهای عاطفی اش برآورده نشود، مجبور می شود برای رهایی ازخشونت های حاکی درخانه اش دست نیاز به سوی مخدر دیگری درازکند تا بتواند اندکی ازدغدغه ها وفشارهای روحی اش رافراموش کند مطلب مهم دیگری که بازاشاره می کنم فقرفرهنگی زن خانه است وکمبود اطلاعات زن که برای جبران ورهایی ازفشارهای زندگی می تواند به گونه ی دیگر تخلیه ی روحی کند نه این که به دامان مواد بیفتد زن باید ازعواقب استفاده ی مواد مخدر کاملا اطلاع پیداکند.
همان گونه كه فقر می تواند فرد را به سوی قاچاق مواد مخدر و اعتیاد بكشاند، خود نیز یكی از عواقب اعتیاد می باشد; یعنی رابطه ای دوسویه بین فقر و اعتیاد وجود دارد، به گونه ای كه هرگاه فرد فقیر به دلیل مشكلات مالی به اعتیاد روی آورد، اعتیاد باعث فقر هر چه بیشتر او می شود; زیرا از سویی، مصرف مواد مخدر نیازمند به صرف هزینه می باشد و از سوی دیگر، فرد معتاد ضعیف شده است و اراده كار كردن ندارد.

تاکنون هیچ مرجع آماری که بیانگر اعتیاد زنان باشد ودرصدی بخواهد بدهد درافغانستان نشده است امارها یا درحد یک منطقه بوده وبه صورت تخمینی فرض شده است این که بتوان یک ا مارکلی ودرست وجامعی ازاعتیاد زنان درافغانستان بدهیم تا به حال صورت نگرفته است .حتی گفته شده است مثلا شصت درصد اما این رقم بسیار وحشتناک وغیرقابل باوراست البته اخرین اماری که درجدیدترین تحقیقی که شده است ازیک منطقه نشان داده شده که 56درصدزنان برای رفع مشکلات روانی واجتماعی به موادمخدر روی آورده اندو27 درصد دیگر برای استفاده ی طبی ودارویی چرا می گویم امار صحیحی وجود ندارد چون متاسفانه درافغانستان قبح عمل کشیدن تریاک مفهوم نیافته است واستفاده ارتریاک به صورت درمان بسیار درمیان مردم افغانستان جا افتاده است .

ازطریق رسانه های جمعی به صورت گسترده برای بردن اطلاعات زنان باید تلاش کند وبه زنان تفهیم شود که وابستگی به مواد مخدرمی تواند باعث بروز رفتارهای جرمی بیشتر درزنان می شود وچهره ی کریه ازاینده ی یک زن معتاد را به درستی به زنان تصویردهند.ایجادمراکز درمانی برای زنان دربخش های دورافتاده ی کشور که خدمات صحی ومراکز بازتوانی معتادین قابل دسترس نیست ومضرات استفاده ازموادمخدر را ازنظردین وخانواده واجتماع ترسیم کند..زنانی که مایل به ترک اعتیاد هستند را هم با برنامه ی درست حمایت نمایند ودرمان ان ها را جدی بگیرند وازنحوه ی برنامه های مبارزه با موادمخدر وکاهش امارزنان معتاد درکشورهای همسایه وکشورهایی که موفق به انجام وکاهش این معضل شده اند به جد استفاده کند.
قرار دادن وسايل بهداشتي براي مصرف معتادان از قبيل سرنگ از ديگر اقدامات مؤثر دولت براي ساماندهي معضل اعتياد است.با استفاده از وسايل بهداشتي مي‌توان از گسترش بيماري‌هايي مانند ايدز و هپاتيت جلوگيري كرد؛ البته بايد گفت اين اقدام در خصوص معتاداني است كه كار آنها از درمان گذشته و به پايان راه رسيده‌اند.

هرچند مقرارت جزایی شدیدی برای کشت خشخاش وقاچاق موادمخدر درقانون افغانستان وضع شده است اما حکومت قادرنیست تابه این مقررات عمل کند .وشیوع مواد مخدر درافغانستان یک پدیده ی نوهم نیست که دولت دست وپاش را گم کندونتواند برنامه ای بریزد ومصرف مواد توسط زنان افغانستان ازنظر دولت یک مشکل اجتماعی تعریف جدی نشده است ودرواقع این جنگ ها وگاهی انفجارها درافغانستان توجه دولت را ازمسائل اجتماعی مثل مصرف مواد مخدر واستفاده ی راهکردهای اصولی وصحیح منحرف شده است .نمی گویم تلاش هایی نمی شود شده است اما این تلاش ها تا خوددولت حرکت اصلی واصولی را به جریان نیندازد فعالیت های انجیوها چندان مثمر ثمرنیست .
مهمترین نقش دولت درخصوص پیشگیری وسامان دادن به ا ین موضوع آگاه سازی ودادن اطلاعات حتی به مردم دورد دست درروستاها می باشد واین نقش را ازمدارس باید شروع کند چون افغانستان سرزمینی است که متاسفانه رتبه ی نخست جهانی را درکشت مزارع خشخاش ومواد مخدر رادارد وخانواده ها اکثرا برای ارام کردن کودکان ازتریاک استفاده می کنند تا زن خانه برروی مزرعه ویا به کارهای دیگرش بتواند برسد واین ها راباید تبعات منفی اش را نشان داد.

تهیه کننده :
بتول سیدحیدری دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی – دانشگاه اصفهان.