آرشیف

2014-12-28

محمد نعیم جوهر

مهــــر و وفــــــــا و بوسه

روزیکه در غمِ تو گرفتار شد دلم
ازجان ومال وزنده گی بیزارشددلم

ازبسکه حکمانِ وطن سفله پروراند
آزرده خاطر از درِ دربار شد دلم

ازگلشنِ وصالِ توای نازنین من
مهرووفاوبوسه طلبگارشد دلم

آخربدان دیارِ گل ورنگ وبوی عشق
جانانه،خاکِ پای تو دلدار شد دلم

صدباربه جرمِ دیدن روی تو درجهان
سنگسارِکافرانِ دل آزار شد دلم

ازدستِ بی عدالتی روزگارِدون
هردم بخون تپیده وبیمارشد دم

ازبس سرِ بریده،زدستِ فلک بدید
باپای خودروانه ،سری دارشددلم 

جوهرِ)نثار عشق توجانرا نمودورفت
خیراست اگر ملامتِ اغیارشددلم

محمد نعیم جوهر

المان