آرشیف
مـــــژده!
دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی
مـــژده! مـــژده به همه غوری های رنجدیده ام؛ به همه دانایان و نادانان؛ به همه با سوادان و بی سوادان؛ به سزمین پُر از نبوغ و فرهنگ مادرم؛ به زادگاه و مکان فرهـنگ و ادیبان مـــژده!
درین اواخر؛ نا گهان؛ درحریمِ رنجدیده ای سرزمین مادری و دوست داشتنی ام؛ در غورِ بجان برابرم و بخواست و رضای خالق یکتای ما، یک " پـشـه" ای " نا شخول" با بال های شکسته و زخمی اش ، به پرواز درآمده و اشک ریزان از زخم های بسیار دیرینه و همیشه تازه ای و ازدردها و رنج های تحمیل شده ای که از طرف حاکمان خو پرستِ زمان ، به کمک و یاری اجنبیون اهریمنی ( دشمنان مکار و نهایت ظالم به دین مقدس اش و به همنوعَـش) بر خانه و کاشانۀ نیکانی اش و بر هم نوعان متدین و پاک دیانت اش، اعمال می شود، ناله سر داده و با "گیز گیز" کردن های مملو از رنج و دردَش، در فضای پاک اندیش و با فرهنگ و ادب، واما مملو ازتنگدستی ها و خفقان عزت ها و شرف های انسانی، در حرکت است و نمی داند کِی را و یا کدام نبوغ و تدبیر را نیش بزند ، بیدارش کند و بگوید که: او درد دارد ! بیدارش کند و باعث شود تا نبوغـت ها بکار انداخته شوند و تدابیری برای علاج زخم های خونین ما ، روی دست آید. این "پشه" ی شوخ ( تپیدن ازضرب درد ) و تیز پرواز با قلبِ خون ریزش، حتا بخود اجازه داده، شخصیت های عزیز و دوست داشتنیِ را نیش بزند و باز هم از شدت دردهای ظالم " گیز گیز" کند و بگوید : درد ها را دارو باشید! دیگرروح و روانم تاب و توان سازش با سوختن را ندارد!
با کمال خوشی و سرور عرض دارم که خوشبختانه در نتیجۀ این "گیز گیز" کردن ها و نیش زدن های این "پشه" ی مظلوم و خیلی ها درد دیدۀ غوری ( این احساس روح و روانش را تنها خدای خالقش خوب می داند )؛ عزیزان غوری، برادران با نبوغ و با استعداد خدادادگی و همنوعان محروم اش را بیدار کرده تا زبان کشایند و زیبا و دلپذیر کشایند. مصداق این حقیقت، سروده های برادران پُر افتخار ما، غوری های عزیزما، بزرگوار مفتی صاحب بشری و مولوی محترم سعیدی غوری ، اند . از عالِم عالیقدر ما – مفتی صاحب خیلی ممنونم . خیلی مقبول و بسیارعاقلانه سروده اند ؛ احترام به عقل و متانت شان. همچنان برادر گرانقدر غوری ام مولوی صاحب سعیدی را تشکر.
بزر گوارانم، غوری های عزیزم! حالا که این "پشه" گکِ مظلوم، رنجورو بی نام و نشان، مارا با یکدیگر شناسانده ( که ممنون این کارش هستم )، عذر دارم و خواهش؛ بیائیم دست بدستِ هم دهیم ؛ از نیاکان غیورو واقعآ مسلمانِ خود الگو بگیریم، همه امکانات علمی و جسمی و همه نبوغ فکریی که بر ما ( باور مطلق دارم) خدا دادگی نهفته است، بیدار نموده و لا تمام قوت بکار اندازیم تا کاری انجام دهیم که همه نیروی انسانیِ ما در راه نجات مردم شریف و بی گناه سرزمین با وقارو تاریخیِ ما، به خدمت گذاشته شود و در نتیجه روح نیاکان مفتخر مارا خوش و راضی ساخته باشیم و در انتها، به آرزوی نهائیِ من ( زنده کردن اعتبارات تاریخ جهان شناس و با افتخار ما ) رسیده باشیم. اگر واقعآ به اسلام و غور صادقیم ، شعار" هر فرد مسلمان بایداست در باره و به خیرِهر دیگر مسلمان بیندیشد " و به همین ترتیب " هرغوری باید است در باره و به خیرِهر غوریِ دیگر بیندیشد" را باید سرمشق عمل خود قراربدهیم. من، درد ها دارم و علاج دردهایم را در همدستی و یکسو شدن غوری هایم می بینم ! از برادر بزرگ ما – مفتی مولوی صاحب بشری و ازهمه استادان توانای علم و عـَمـَل، معصومانه خواهش دارم ، درین راهی که برای من قد سیـت خود را دارد، تدابیری خلاقی را بدست گیرند. با احترامات بی ریا و پاکم خدمت همه غوری های عزیزم!
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور