2014-12-28
زلفان همچون مرواریدت را بستایم
مادر
که در لالای گفتن های
شب هنگام پاره تنت
به باد سپید سپردی
آن چروکی کنج چشمانت را بمیرم
مادر
که خوابت را
در کنار گهواره من فروختی
به دستان ترکیدات جان دهم
که خور من بود در آتش روزگار
به آن تن ضعیف ناتوانت بغلتم
که نشستی و تک تک زندگی را
به من آموختی
بنازم به آن قلب فروتن و مهربانت
مادر
که فانوس عشق مرا در آنجا بی افروختی
فدای فطرت و ذات تو مادر
که با عشق آفریده شده یی
و مرا
با تدبیر و تعبیر و صفا عشق بدوختی
این چه عشقیست
پرستو ها میسرایند از رسن و پاکی او
که به وصف کودک خویش
به من گل پوشاندی
و لیک خود
در زجر ظلم و نادری ها بسوختی
فدای خاک پاک پای تو مادر
که خوابت را
در کنار گهواره من فروختیسارا نایاب
11.05.2014
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادر