آرشیف

2014-12-28

نجیب بهروش

مــــــــــــــــــــــادرم

 
گوهر رخشندۀ تاج سرم    خاک راهت سرمۀ چشم ترم
از وجود توست اصل پیکرم    هستم آدم گر به قدرت پی پرم
مادرم، ای مادرم، ای مادرم
مادر از بهترینان بهترم
 
شب نخفتی تا نرفتم من به خواب   گریه هایم را للو گفتی جواب
زاره ها کردی که ای جانم بخواب   جان فدایت ای همای اخترم
مادرم، ای مادرم ،ای ما درم
مادر از جان هم شرین ترم
بردی زحمت تا روان گشتم بپا     صدره از مهرم بگفتی مرحبا
گر زمین خوردم هر گه از خطا     با محبت بر گرفتی در برم
مادرم، ای مادرم، ای مادرم
مادر با ناز و نعمت پرورم
برلبم با لطف بنهادی سخن   نکته های برتر از در و ثمن
تا برامد معنی یی از لفظ من   شاد گشتی ای یقین و باورم
مادرم، ای مادرم، ای مادرم
مادر خوش خلق و نیکو منظرم
گام اگر بگذاشتم برون زدر    میگرفتی هر گهی از من خبر
تا نیفتم نا گهان در جوی و جر   جز تو نبود غمگسار دیگرم
مادرم، ای مادرم، ای مادرم
مادر آگاه از خیر و شرم
 
تا نمانم غافل از راه صواب   کردی ام همصحبت درس و کتاب
از تو است فضلی که دارم در حساب    چون تو باشی رهنما و رهبرم
مادرم، ای مادرم، ای مادرم
مادر فرهخته  و دانشورم
راحت خلق خدا ارمان تست    نور خق در چهرۀ تابان تست
جمله اوصاف نکو از آن تست   رحمتت پاینده بادا بر سرم
مادرم، ای مادرم ، ای مادرم
مادر  با  همت  و نام   آورم