آرشیف

2014-12-28

نجیب بهروش

مــــعــــــــراج کـــرامــــت

 

 

به استقبال غزل حافظ "شیرازی" که مطلع غزل بیت زیر میباشد

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
 

تا که آن سروسهی را، قد و قامت بر خاست
هر طرف مینگرم، شور قیامت بر خاست
آنچه میگشت به دل، عاقبت آن شد به یقین
دل ازین فال، به معراج کرامت برخاست
"واعظ  شهر، که از طول قیامت میگفت"
آبرو ریخت همه جا و به ندامت برخاست
محتسب خیز، به میخوارگییم عیب مگیر
که به فردوس هم از باده سلامت برخاست
نشنیدی تو مگر، قصۀ منصور حلاج
که به دار از گپ حق، با چه شهامت برخاست
آنچنان عام شده، سفله نوازی به وطن
که نه داناست، هرآن کو، به زعامت برخاست
شخص ناکرده طهارت، به نماز در همه عمر
کس نپرسد که: چرا؟ بهر امامت برخاست
تا که از حد بگذشت، جور به مخلوق خدا
کار و اوضاع جهان ،رو به وخامت برخاست
راست است حرف من و کردۀ شیخ است باطل
قصه کوتاه  که کلامم  به تمامت برخاست

نجیب  بهروش
ونکوور- کانادا