آرشیف

2014-12-26

امین الله سعيدي

معرفي مجموعهء رسالات و اشعار محمد رسول فگار

 
حمد و ثنا ، خداوندي را سزاست كه ما را با نور ايمان بيآراست و درود بي پايان به روحانيت فخر كاينات ، منجي عالم بشريت جناب حضرت محمد مصطفي (ص) كه ما را با نور چراغ هدايتش از باديه ِ ظلمت به سرمنزل مقصود رهنمون گشتاند . سلام بر رهروان راه حقيقت كه عاشقانه در وادي طلب علم و بصيرت گام بر ميدارند تا به اهداف بزرگ ديني ، ادبي و  فرهنگي و اجتماعي نايل آيند و حرمتي فزون نثار خوانندگان عزيزي كه با اشتياق كامل در حال حاضر ، مصروف مطالعه ِ مقاله ايي  اند كه موضوع آن معرفي مجموعه ِ رسالات و اشعاري است  كه برخاسته از نواي پرده ِ دل بوده و آئينه دار اسرار الهي و نمادي از عجز بنده گيست.
 
به تو يا رب پناه آورده افـــگار             ز شر جمله حــادثات و اشرار
ز شر نفس و شيطان مي پناهم             به حفظ خود مرا يارب نگهدار
 
دقيقاً آشكاراست ، كه تا هنوز در بين اعلم برداران علم و فرهنگ ولايت غور نام زنده و به ياد ماندني استاد فگار جايگاه ي بزرگش را سبز نگاه داشته كه  هزاران كس مطيع جان نثاريهاي او همچون : دين پروري ، معارف دوستي ، انسان دوستي و ميهن پرستي اش هستند . استاد فگار عاشق واقعي درگاه حق تعالي ، اعلم بردار راه راستين ، پيرو پاك  سردار كاينات حضرت محمد مصطفي (ص) ، انسان دوست حقيقي و يك موجودي كه خداي بزرگ پرتويي از نور ايمان و علم را برايش ارزاني داشته و وي را در بين اهل علم و دانش مفتخر گردانيده  تا بتواند با شناخت اين پراتو بزرگ ، راه عروج بسوي كمالات را دريابد و اينجاست كه پيامبر عظيم الشان اسلام فرموده اند : ( هركس خود را شناخت ، خداي خود را شناخت ) . همچنان فرموده ي استاد فگار :
 
خداوندا ز روي لطف و رحمت          به آن راه هدايم كن هدايت
بكــن تـوفيق را يــارب رفيقـم           نصيبم كـــن ز انوار محبت
دوچشمم ساز روشن يا الهي            ز انـوار فـيوضات كـــلامت
 
و همچنان كه استاد فگار در بيان عجز و عذر تقصير ميفرمايند :
"اي عاجز ناتوان ! اگر ديده ِ بينا داري و اگر فكر رسا داري و اگر يادي از روز فردا داري و اگر ترسي دار عقبا داري و اگر داني كه راه فنا داري و اگر اميد و رجاء از ذات كبريا داري ؛ عجب يك سفر و راه دور پيش رو و در راه داري و عجب مشكلات و بينوائيها داري و عجب يك خانه ِ تنگ و تاريك و تنها داري . سفرت توشه ميخواهد ، آيا توشه مهيا داري ؟ خانه تاريك است آيا كدام چراغي روشنا داري ؟ و آن خانه ِ مور و مار است آيا كدام افسون و دوا داري ؟ و آن خانه ِ تنهايي است آيا رفيق و همراه داري ؟ و خانه ِ سوال و جواب نكير و منكر است ، آيا يادي از او تعالي داري ؟ خانهِ دنيا را هميشه روشن داشتي اما به آن خانه از نور قرآن روشني و رهنما داري ؟ و آيا ذكر و فكر كلمه ِ لا اله الا الله و گفتار محمد رسول الله داري ؟
پس هرانكه را اعتماد راسخ و كامل به فضل و لطف او تعالي باشد ، بعون الله الملك الوهاب كه نجات نصيب او گردد . حسبنا الله و نعم الوكيل و نعم المولا و نعم النصير غفرانك ربنا و اليك المصير ".
استاد فگار در اين مجموعه كه شامل شش رساله ميباشد بيشتر موضوعات ديني ، عقيدتي ، تقوا و پرهيزگاري انساني ، اخلاق انساني ، عجز و بنده گي ، خود شناسي و خدا شناسي ، واقعات و حالات و معجزاتي كه در وجود مبارك پيامبر (ص) بود ، فضايل حج و فضيلت قرآن عظيم الشان ، بر حذر داشتن از متابعت اميال نفس اماره و بر طرف ساختن عيوب انساني ، و در آخرين رساله ( گلزار سادات ) معرفي زنده گينامه ِ كوتاه ِ شخصيتهاي معروف از تبار سادات ، علما و مشايخ و نيز صاحبان برخي از مزارات ولايت غور ، در بيان احوالِ اولاد ِ پيامبر بزرگوار اسلام ( ص ) و شامل حكاياتي از فتوحات اسلامي است كه بصورت نظم و نثر بيان شده است .
 و طور يكه قبلا  ذكر كرديم مجموعه ِ رسالات و اشعار مرحوم محمد رسول فگار شامل شش كتاب و يا رساله ِ جداگانه به نامهاي اخلاق البشر ، معرفت النفس ، حالات محمد صلي الله و عليه و سلم در كودكي ، راحت القلوب ، تاديب الفگار ، و گلزار سادات ميباشد . سال تاليف رساله ِ اخلاق البشر 1356 هجري شمسي ، سال تاليف رساله ِ معرفت النفس 1348 هجري شمسي ، سال تاليف رساله ِ حالات محمد (ص) در كودكي 1361 هجري شمسي ، سال تاليف رساله ِ راحت القلوب 1354 هجري شمسي ، سال تاليف رساله ِ تاديب الفگار 1364 هجري شمسي ، و سال تاليف رساله ِ گلزار سادات 1352 هجري شمسي  ميباشد .
 اين مجموعه به تيراژ 500 جلد  و به تعداد 476 صفحه از سوي شخصيت توانا و علم پرور  كشور محترم  غلام علي فگار زاده  فرزندِ ارشد ِ مرحوم استاد محمد رسول فگار در سال 1389 هجري شمسي در كابل به چاپ رسيد كه  اين دست آورد بزرگ علمي ، ادبي و فرهنگي يك افتخار نهايتاً بزرگ براي اعلم برداران علم و دانش كشور عزيز ما افغانستان  بخصوص ولايت باستاني غور وباالخصوص براي خانواده بسيار با شرافت و با شخصيت ِ محترم استاد بزرگوار غلام علي فگار زاده است . از اينكه اين ميراث گرانبهاي ادبي به چاپ رسيد و به دسترس مان قرار گرفت خيلي خوشحال هستيم و چاپ اين اثر بزرگ را به همه هموطنانم و باالخصوص به شخصيت بزرگ فگار زاده صاحب تبريك ميگوييم . و آرزو مند هستيم كه شاهد چاپ آثار گرانبهاي خوديشان نيز باشيم .
  
و در پايان  توجه شما را جلب ميدارم به مقدمه ِ كتاب  و زنده گينامه ِ مرحوم استاد فگار كه توسط فرزند ارشد اش محترم غلام علي فگار زاده در اين مجموعه ِ گرانبها تحرير شده است .
 
در ادوار مختلف تاريخ زنده گي بشر، نويسنده ها و شاعران رول بسزايي در روشن ساختن اذهان عامه ،تحرّك و تشويق جامعه در اجراي امور خيريه و بالاخص در انتقال ميراث گرانبهاي معنوي گذشتگان به آينده گان داشته اند. بدون شك فرهنگ اصيل كنوني جامعهِ ما شكل غنا يافته ِ فرهنگ قبلي است كه در ان سهمگيري و زحمتكشي هر نويسنده ، هر شاعر و هر هموطن ما قابل درك و ستايش است. بدينگونه بسا شاعران و نويسنده گان كشور ما با درك مسؤوليت اسلامي و تاريخي شان به ترجماني احكام، ارشادات و رهنمايي هاي قرآن كريم ، احاديث نبوي صلي الله و عليه و سلم ،علوم اسلاميه و عرفان همت گما شته اند و آنرا طي منظومه ها و نثرهاي زيبا و دلنشين و مطابق فهم مردم خويش بازگو كرده اند و از اين طريق به تبليغ و ترويج امور دين پرد اخته و نقش مثبتي از خويش در اجتماع ،بجا گذاشته اند.
مجموعه يي را كه اكنون خواننده گان گرامي مطالعه ميفرمايند، تاليف و تدوين شخصيت عالم و خدا پرستي است به نام استاد محمد رسول متخلص به فگار و مشهور به استاد و سر معلم . او خودش مرد صاحب بصيرت و اخلاق نيكو و داراي عفت زبان و قلم بوده، در بيانش صداقت و صلا بت خاص ديده ميشود . شيوهِ نگارش و گفتارش در مطابقت كامل با اساسات و نهادهاي شرعيت غر اي محمدي صلي الله و عليه و سلم ميباشد.
 
در زنده گي اجتماعي جهان معاصر و از جمله در كشور خود افغانستان ،متاسفانه ما روز بروز شاهد حقيقت تلخ تضعيف معنويات انساني و تقويت گرايش انسانها به ماديات هستيم. هرگاه تداوم اين گرايش ها بطور درست تنظيم و رهبري نشود ،نتيجهِ آن بسيار خطرناك بوده كه جامعه را در معرض پرتگاه بحران اجتماعي ، فرهنگي و سياسي قرار خواهد داد.
 
علل اصلي اين گرايش ها را ميتوان بطور ذيل خلاصه كرد:
1-      شرايط موجود زنده گي اجتماعي ، اقتصادي معاصر، موجب ميشود تا افراد جامعه توجه اساسي شانرا براي بدست آوردن ماديات متمركز سازند. چنانچه تلاش فقرا براي سد جوع و مايحتاج زنده گي ، تلاش اهل كسبه و تجار محلي براي بدست آوردن دارايي زيادتر و تلاش و حرص سرمايه داران و انحصارگران قدرت اقتصادي براي زر اندوزي بيش از حد و حصر و توقع تسلط آنها بر دارايي ها و منابع ثروت جهاني ، زنده گي معنوي را كمرنگ ساخته و در حاشيه قرار ميدهد.
2-      بي توجهي و ضعف خانواده ها و بي توجهي نهادهاي تعليمي و تحصيلي در تربيهِ اسلامي اطفال و جوانان در سمت دهي سلوك آنها در جهت فراگيري ارزشهاي والاي اسلامي در محيط خانه ، مكاتب ، جامعه و موسسات تعليمي و تحصيلي عالي مخصوصاً در شهرها ، باعث ايجاد فضاي بي تفاوتي و مسؤوليت ناپذيري اين قشر جامعه در برابر اصول و قواعد اسلامي ميگردد.
3-      مساعد بودن زمينهِ نفوذ و تهاجم فرهنگ بيگانه در جامعه ، خاصتاً آن بخشهاي كه متضاد با فرهنگ پسنديده و اصول اسلامي در كشور ما است ، بسيار به آساني و سادگي ميتواند در ذهن و روان هر طفل و هر نوجوان ما اثر گذار باشد.
 
عوامل فوق باعث ميگردد تا معنويت و ارزشهاي سلوك و اخلاق اسلامي در جامعه كه منحيث مانع و سد اصلي هميشه در مقابل تبارز هر نوع فساد، تقلب، خيانت، جنايت، سودجويي و بي نظمي جامعه قرار داشته است، پژمرده و تضعيف گردد. از اينرو نويسنده ، با توجه به اهميت ضرورت تحكيم اعتقاد اسلامي ، به توضيح اخلاق اسلامي و بيان مهلكات راه دين ( اخلاق ذميمه ) و مذمت اين عقوبات از ديد قرآن ، احاديث و نقل سخن بزرگان پرد اخته است. چنانچه در نوشته هايش به موضوع يكتا پرستي و تقويت اعتقاديات افراد، مخصوصاً جوانان به وحدانيت پروردگار عاليمان ، مقام اول قايل شده است. اتييزم ( الحاد) و ماتريالزم (ماده پرستي) را با شجاعت ميكوبد و در رد آن دلايل معقول ، منطقي و شرعي ارايه مينمايد. همچنان در آثارش مسايل تزكيهِ نفس، صافي قلب و پير وي از اخلاق پسنديده و اجراي اعمال نيك ، جايگاه بلندي دارد. از تن پروري ، خواهشات نفساني ، اتلاف حقوق بنده گان خدا ، بي انصافي ، زورگويي و زوراوري ، نيرنگ و فريب ، تملق و دو رويي و مقام پرستي سخت نفرت دارد.
در منظومه ها و نثرهايش مسايل مهم اخلاقي (اخلاق نيكو ، اخلاق ذميمه ) و منجيات راه دين با مثالها و اندرزهاي مودمند با فصاحت و بلاغت خاص بيان شده است. او در نوشته هايش گاهي به مناجات و نيايش ميپردازد و غرق تضرع ، عذر و نياز به درگاه رب العزت ميشود و زماني همچون عارفان و صوفيان تارك الدنيا ، جهان و همه لذايذ موقت آنرا پشت پا ميزند و به جستجوي حقيقت اصلي و سرچشمهِ لايزالي به سير و تفكر ره ميگشايد.
اما آنچه در اين تاليفات خصوصيت خودش را متبارز ميسازد، همانا عجز و شكستگي ، شوريده گي و جذبه و گداز است. اظهار عجز و اطاعت و بنده گي به درگاه آفريده گار و بيان محبت و عشق سرشار به رسول خدا و اولادهِ آنحضرت صلي الله و عليه و سلم و سادات كرام در نوشته هايش بخوبي نمايان است . چنانچه خود مريد سيد عبدالباقي مشهور به حاجي آقا ( پير منديل سياه ) بودند. طوريكه مينويسد :
" اگر بطور دقيق به طرز نگارش رساله هاي نظمي و نثري ام نگريسته شود ، درك خواهد شد كه اين قطرات ، شمه يي از بحر بي پايان و پر فيض سلوك و طريقت است. در حقيقت استادِ شعر و ادب اينجانب همان پير بزرگوارم ميباشد.
نــام پـاك مرشد من سيد عبدالبـــاقي است
در طريقت نقشبند و در نسب حسيني است
  
استاد فگار ، بعضي اوقات در اجتماع هاي مردم به تبليغ راه حق مي پرداخت و در حل خير انديشانهِ قضايا و جنجالهاي عايده در بين اهالي و اقوام محيط و منطقهِ خويش شهرت زياد داشت. او مدت سي و شش سال را در معارف به حيث معلم و اكثراً سر معلم با وجدان پاك و بي آلايش اجراي وظيفه نمود و از جملهِ اولين معلماني بود كه با تاسيس نخستين مكاتب رسمي در مربوطات ولايت غور به خدمت تربيه و آموزش اولاد وطن قرار گرفت و بيرق علم و دانش معاصر را در برخي از دورترين و تاريكترين مناطق غور كهسار بر افراشت.
موصوف در زمان تجاوز و لشكركشي قشون سرخ و مظالم شان در افغانستان از همان آغاز با قلم و سخن به جهاد پرد اخت . به هيچ گروه ، تنظيم و سازمان سياسي وابستگي نداشت. وي شاعر و نويسندهِ وارسته ، باقناعت ، شكيبا ، باديانت ، متواضع و متوكل به الله جل و حلالهُ بود. در مقابل همه مصايب و آلام چون كوهي از صبر پايداري و استواري داشت.
در آوان به قدرت رسيدن مجاهدين در افغانستان ، نويسنده براي گروه هاي مخالف و درگير در جنگهاي داخلي چنين توصيه ميكند:
" اي هموطنان ! به عوض سنگرهاي اولاد ضحاك ماردوش و دورهِ پرفتن چنگيز و تيمور لنگ ؛ زمينهاي زراعتي ، چاه هاي آب، كاريزها ، كانالها و بندهاي آبگردان خود را احيا كنيد ؛ به عوض به كاربردن تفنگ و راكت و توپ و بمب ، كتاب و قلم را بدست گيريد و خود و فرزندان خويش را به نور معرفت بينا سازيد. به جاي بغض و كينه ، بد بيني ها و دشمني ها ، رشتهِ محبت و دوستي و اتفاق و اتحاد را در دل جا دهيد. به عوض انسداد راه ها ، راه هاي ترقي تجارت ، صنعت و تخنيك را به روي مردم كشور بگشاييد. به زخمهاي معلولين و معيوبين مرهم گذاريد ؛ مريضان را عيادت و تداوي كنيد ؛ خرابه هاي وطن را اعمار و ويرانه هاي آنرا آباد سازيد ؛ به ياد شهداي گلگون كفن هر سال مجالس دعا و ختم قرآن بر پا كنيد و خدا نكند كه از اين بيشتر وطن ما ويران شود و مبادا كه آن همه جانبازيها و قربانيها به هدر رود. "
مجموعهِ حاضر شامل شش كتاب و يا رسالة جداگانه به نامهاي اخلاق البشر، معرفت النفس، حالات محمد صلي الله و عليه و سلم در كودكي ، راحت القلوب ، تاديب الفگار ، و گلزار سادات ميباشد.
در رسالهِ اخلاق البشر زير عنوان موعظه ها عمدتاً امراض باطني و خصايل ذميمهِ انساني توضيح گرديده و در مقابل ، شيوه ها و طرق و وسايل بجات و پرداختن به تزكيهِ نفس در ارتباط با هر يك از اين امراض بيان شده و با ارايهِ مثالها و نقل قول هاي ارزندهِ از بزرگان دين اسلام ، مبرهن گريده است.
در رساله ِ " معرفت النفس " عمدتاً مسايل خود شناسي و خدا شناسي و حقوق مسلمانان بر يكديگر مطابق شريعت اسلامي مورد بحث قرار گرفته و برخي از اين مسايل به شيوه ِ روان و قابل فهم به رشته ِ نظم در آورده شده است.
در رساله ِ " حالات محمد صلي اللهُ عليه و سلم در كودكي "، واقعات و حالاتي را كه بصورت خارق العاده در وجود مبارك آنحضرت صلي الله ُعليه و سلم و در هنگام طفوليت شان به مشاهده رسيده ، بصورت نثر و يا نظم بيان گرديده است.
در رساله ِ " راحت القلوب" عقايد اسلامي ، فضايل حج و فضيلت قرآن كريم ، با نقل قول از مأخذ مؤثق ديني به بحث گرفته شده و در اخير به تعداد چهل حديث پيامبر بزرگوار اسلام با ترجمه ِ آن نقل گرديده است.
رساله ِ " تاديب الفگار" طوري كه از نامش دانسته ميشود اكثراً بصورت منظومه هاي اندرزگونه و تاديبي براي بر حذر داشتن از متابعت اميال نفس اماره و بر طرف ساختن عيوب انساني و جلوگيري از هر گونه عمل باطل و خلاف شرع ، به رشته ِ تحرير در آمده است.
آخرين رساله كه به نام " گلزار سادات " مسمي است ، شامل سه بخش است :
قسمت اول آن به معرفي زنده گينامه ِ كوتاه ِ شخصيتهاي معروف از تبار سادات ، علما و مشايخ و نيز صاحبان برخي از مزارات ولايت غور اختصاص يافته است. قسمت دوم آن در بيان احوال ِ اولاد حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و سلم و قسمت سوم آن شامل حكاياتي از فتوحات اسلامي است كه در قالب ِ نظم ارايه گرديده است.
نويسنده در زمان حيات شان نهايت آرزو داشتند كه اين تاليفات شان چاپ شود و به دسترس عموم قرار گيرد. اما مشكلات دوري شان از مراكز طباعتي ، وجود نا امني در راه ها و نبود هزينه ِ مالي براي چاپ ، بر آورده شدن اين مامول را ميسر نساخت.
خوشبختانه در اواخر سال 1373 هجري شمسي به دريافت نسخه هاي اصلي كتب مذكور كه به خط و كتابت خود شان بود ، نايل شدم . موصوف طي اجازه نامه يي برايم چنين نوشته بودند :
" اينجانب محمد رسول فگار چند رساله ِ نظمي و نثري را كه از آثار و تاليفاتم ميباشد ، توسط ارجمندي احمد سعيدي كه شيفته ِ علم و ادب است ، براي پسرم غلام علي فگارزاده  ارسال داشتم . و آن پسر برومندم از طرف من اجازه دارد تا همه رساله ها و اشعارم را تنظيم نموده به چاپ آن اقدام نمايد ، بگفته ِ حضرت سعدي (رح):
غرض نقشيست كز ما باز ماند
كـــــــه دنيا را نمي بيـنم بقايي
مگر صاحبدلي روزي ز رحمت
كـنـــد در حق درويشان دعايي "
 
بنابرآن با به عهده گرفتن اين مسؤوليت مهم در قدم اول ، كوشيدم همه رساله هاي قلمي را بصورت دستنويس دومي در يك مجموعه ترتيب و تدوين نمايم . اينك پروردگار توانا را شكر گزارم كه امور طباعتي آنرا بعون الله تعالي به انجام ميرسانم .
همچنان به منظور معرفي نسخه هاي اصلي هر رساله ، كاپي هاي يك يك صفحه از هر رساله كه يادگيري از دست نويس خود مرحوم استاد فگار ميباشد ، در صحفه ِ اخير هر رساله ِ مربوط در اين مجموعه ، تبركاً اضافه شده است .
در اخير وظيفه ِ خود ميدانم تا از همه دوستان گرامي ، مخصوصاً از دوست نهايت عزيزم استاد غلام حيدر يگانه كه مرا در اين كار ياري همه جانبه رسانيده اند ، اظهار سپاس و قدرداني نمايم .
 
غلام علي فگار زاده
  

خلص زنده گينامه ِ مرحوم استاد محمد رسول فگار

 
استاد محمد رسول فگار در سال 1297 هجري شمسي در قريه ِ يخن علياي ولسوالي تيوره ِ ولايت غور در يك خانواده ِ متدين و بهره مند از علم و دانش ، چشم به جهان كشود. پدرش ملا عبدالهادي متخلص به ساهي و مشهور به مفتي ، مدت زيادي را در محاكم حكومتي غور بحيث كفيل قضاء و مفتي ، اجراي وظيفه نموده بود.
محمد رسول فگار در سن هفت سالگي تحت تربيه و آموزش قرار گرفت . هرچند در آنوقت مكاتب رسمي دولتي در آن منطقه وجود نداشت ، اما تعليمات ديني در مساجد بصورت عنعنوي جريان داشت . محمد رسول فگار از همان آوان فرزند باهوش ، با ادب و صداقتكار خانواده اش بود . وي به دروس خويش توجه جدي مينمود . داشتن ذكاوت عالي و علاقه ِ فراوانش به درس و تعليم باعث گرديد تا از ساير اطفال و همسالانش جدا شود و به فراگيري دانش بپردازد . او نزد استادان گرامي اش مخصوصاً استاداني چون آخند صاحب ملا حبيب الله ، آخند صاحب ملا يار محمد ، آخند صاحب ملا محمد يخني (برادر بزرگ شان) ، مولوي صاحب ملا محمد اكبر وريين و مولوي صاحب ملا عبدالله ساغري كه همه ِ شان زاهد و پرهيزگار و عالم و عارف بودند ، كسب تحصيل نمود . از كتب دري شروع تا كتب عربي ، علم فقه ، صرف ، نحو ، تفاسير ، عقايد ، احاديث و منطق و حكمت را نزد همين استادان خويش به انجام رسانيد. و در نتيجه موصوف منحيث جوان نيرومند و برومند و باكمال خانواده اش وارد زنده گي اجتماعي محيط و منطقه ِ خود گرديد . از جانب ديگر خواص ارثي و استعداد خدا دادش از همان آغاز باعث گرديد تا تمايل و ذوق خاصي را به سرايش برخي ابيات و رباعيات از خود نشان دهد و دران هنگام حقير تخلص مينمود . اما در سن چهارده سالگي شخص منور و دستارسياهي را بخواب مي بيند كه در پشت سرش ايستاده و برايش ميگويد بعد از اين تخلص تو " فگار " است . تا اينكه بعد از چندين سال كه جناب مير سيد عبدالباقي مشهور به حاجي آغا را مي بيند ، در مي يابد كه اين همان شخص است كه در خواب ديده بود.
در سال 1314 هجري شمسي براي اولين بار در مربوطات غور كه در انوقت مربوط ولايت هرات بود ، به تعداد چهار مكتب رسمي تاسيس و شروع به فعاليت نمودند . در سال 1316 هجري شمسي، محمد رسول فگار رسماً بحيث معلم در مكتب تگاب اشنان تولك مقرر گرديد . از ان به بعد بحيث معلم و سرمعلم در مكاتب مركز تيوره ، ليسه ِ يخن عليا و ليسه ِ صاحبي صاحب پسابند مربوط غور اجراي وظيفه نمودند.
 
علاقه مندي فراوان وي به ايجاد محيط مناسب براي تربيه ِ اولاد وطن ، موجب گرديد تا به افتتاح مكاتب يخن سفلي ، نيلي و چهاردر در تيوره و مكتب لُكه ِ مزار در چغچران و مكتب اُخري در ساغر اقدام نمايد و به تنظيم امور عمارت تعمير هاي ليسه ِ صاحبي صاحب در قريه ِ كاكري پسابند ، ليسه ِ يخن عليا در تيوره و مكتب لُكه ِ مزار در چغچران همت گمارد.
او مدت سي و شش سال را در معارف به حيث معلم و اكثراً سرمعلم ، با وجدان پاك و بي آلايش اجراي وظيفه نمود و از جمله ِ اولين معلماني بود كه با تاسيس نخستين مكاتب رسمي در غور به خدمت تربيه ِ فرزندان وطن قرار گرفت و بيرق علم و دانش معاصر را در برخي از دورترين و تاريكترين مناطق كوهستاني غور برافراشت . در طول سالهاي انجام وظايف صادقانه اش به دريافت نشانهاي رشتين ، صداقت و پوهنه ِ حكومت وقت مؤفق گرديد .از بركت تربيه و تدريس سالم وي ، بسا جوانان و مردان صالح ، فاضل و عالم و وطندوست تقديم جامعه گرديدند.
از تاليفات موصوف شش رساله ِ منظوم و منثور بنامهاي : اخلاق البشر ، معرفت النفس ، حالات محمد صلي الله و عليه و سلم در كودكي ، راحت القلوب ، تاديب الفگار و گلزار سادات را ميتوان نام برد.
 
استاد محمد رسول فگار در نهم حمل 1374 هجري شمسي به عمر هفتاد و شش ساله گي جهان فاني را وداع گفت و به جوار رحمان شتافت . روحش شاد و مدفنش روضه ِ رضوان باد ! آمين.
 
در اخير تشكر و سپاس فراوان از محترم فگار زاده صاحب كه لطف نموده  اين مجموعه ِ گرانبها را به دسترس ما نيز قرار دادند . اگر در نوشته بنده كدام املا خطا يا تايپ اشتباي شده باشد معذرت ميخواهم از همه شما دوستداران سايت زيباي جام غور.
 
گــر خـطا گفتيم اصلاحـش تو كــن
مصلحي، تو ، اي تو سلطان سخن
           
             
امين الله سعيدي
– زمستان  1389
هرات