آرشیف

2014-12-26

امین الله سعيدي

شكايت از وضعيت امنيتي شاهراه ِ هرات غور

عرض ما خدمت والي صاحبان ولايات غور و هرات  است
مردم  ولايت غور بخصوص عابرين ، مسافرين ، راننده گان وسايل نقليه خورد و بزرگ  از وضعيت بدِ امنيتي شاهراه ِ هرات و غور شكايت دارند . افراد مسلح ملا مصطفي، سيد ميرزا ، سيد ولي و عبدالله چرسي  كه در ولسوالي شهرك ولايت غور و در مناطق دره تخت ، دهن حصار ، دهن مرغه ، كمنج و در مناطق ولسوالي اوبه ،پشتون زرغون هرات و غيره مستقر اند به زور از مسافرين ، راننده گان وسايل نقليه خورد و بزرگ و( از شركت هاي ترانسپورتي كه اموال امدادي موسسات را انتقال ميدهند ) پول ميگيرند . اين افراد از وسايل نقليه باري كه اموال امدادي موسسات را انتقال ميدهند از هر تن بار شان 500 افغاني اخذ ميكنند كه هر وسيله نقليه شايد 20 تن بار كند در اينصورت بايد 10000 افغاني به اين افراد بپردازند تا بتوانند رد شوند … در ششم حمل 1390 چهار موتر باري كه اموال امدادي موسسات را به ولايت غور انتقال ميدادند  با بارهاي شان در ساحه ولسوالي پشتون زرغون هرات  از سوي افراد عبدالله چرسي اختطاف شدند و در بدل رهايي اين چهار موتر خواستار پانزده لك افغاني شدند ، مالكين وسايل نقليه هرچه فرياد زدند به نزد پوليس هرات ولي كسي صداي شان را نشنيد تا اينكه مالكين وسايل نقليه پول را از هر طريقي كه بود آماده كرده و وسايل نقليه شان را آزاد ساختند ، بعد از رهايي وسايل نقليه ؛ پوليس هرات به رسانه ها گفت ، كه ما چهار موتر اختطاف شده را از چنگ رباينده گان آزاد ساختيم اين يك دروغ محض است .  و همچنان افراد مسلح كه در مناطق مذكور مستقر اند ، اكثراً مردم اين مناطق را مورد ظلم و ستم خود قرار داده و دختر هاي شان را به زور وادار به ازدواج با افراد مسلح شان ميكنند … كه شايد در هيچ نقطه از افغانستان چنين ظلم و استبداد بر پاه نباشد « اينجاه محله ي ساخته اند بنام خشونت ، هركه دختر باشد به شوهر ميدهند ، سايه ها را به تير ميزنند ، براي آدمها هم مترسك ساخته اند ، واي به حالي كسيكه براي من و تو حرف دوستي بخرد » .
 چندين سال است كه قانون اين افراد بر سر ملت بيچاره و مستعضف ما تطبيق ميشود و يك شخص با غيرت ، با صلاحيت و مردم دوست پيدا نمي شود كه قانون وحشي اينها را تغير دهد . اينها كه دوزد هستند ، سر راه ايستادن ، راه را براي عابرين بند كردن ، مردم را آزار دادن از خصلت هاي سگ است .. و اينها كه خود را انسان ، مسلمان ميدانند ، بنام ملا ؛آقا ؛ سيد وغيره ياد ميشوند ،  ريش هاي خود را بلند ميكنند ، با لنگي هاي سياه و سفيد، پنج وقت نماز را ميخوانند ، در مناطق شان استعمال سيگار و هر نوع دخانيات ممنوع است و فكر ميكنند كه همه مردم كافر اند و اينها مسلمانان خاصه اند . مسلماني چنين است ؟ كه سر راه را گرفته مردم را آزار دهيد ، زنان و دختران مردم  را به زور با افراد مسلح و كثيف تان نكاح كنيد ،  بر همسايه  و اقوام ات ظلم كني آنها را مجبور سازي تا خانه هاي شان را ترك كرده و به جاي ديگر مهاجر شوند ، افراد كثيف و دوزد را در كنار خود جمع كرده و آنها را بازيچه دست خود ساخته براي نمايش يك طوفان بزرگ … ما اولاً به انسانيت و بعداً به مسلماني شما شك داريم و شما ادعاي پيامبري ميكنيد … آيا از مسلماني چيزي مي فهميد ؟
 
و اما !
 شايد شما فكر كنيد كه اين افراد سال گذشته به دولت تسليم شدند، بلي ! اين حقيقت دارد و اين هم حقيقت دارد كه سال هاي گذشته اينها دوزد هاي غير قانوني بودند و تا اندازه از دولت بيم داشتند و اكنون كه از دوزد هاي قانوني به شمار ميروند و از هيچ كس بيم و هراسي ندارند . چنان كه خود اين افراد ادعا ميكنند كه  از سوي اردوي ملي ، قول اردوي ظفر هرات ، مجاهد نامهاي كه در وزارت خانه ها  و پارلمان اند حمايت ميشوند . كسانيكه اينها را حمايت ميكنند به هرجاه براي گرم كردن سياست شان آتش را روشن ميكنند و فكر نمي كنند كه ملت بيچاره و مستعضف ما هستند كه در اين آتش ميسوزند .
از ظلم و استبداد اين افراد هرچه بنويسيم باز هم كم است ، مينويسيم تا بلكه مقامات ولايت غور و هرات و بخصوص والي صاحبان اين دو ولايت دل شان به حال اين ملت بسوزد .. سياست هاي كه به نفع شخصي شان است را كنار بگذارند و سياست را براي آرامش اين ملت روي دست گيرند ، مردم امنيت ميخواهند ، اگر زوري مقامات بلند پايه ي دولت به اينها نمي رسد حد اقل از يك طريقي احساسات شان را در اين باره براي مردم بيان كنند و اگر ميخواهند كه كدام كاري را انجام دهند ، فرياد مردم را گوش كنند و به آنها دلداري بدهند .مردم واقعاً از اين وضع به تنگ آمده اند و هيچ اعتمادي به حكومت شان ندارند.                                              
 ما كسانيكه در اين شاهراه رفت و آمد داريم واقعاً از اين وضع خسته شده ايم و ديگر براي مان تحمل نمانده است ، كاش قدرت اين را ميداشتيم تا از طريق خطوط هوايي رفت و آمد ميكرديم و هيچ مانع و آزار در سد راه مان نمي بود . و شما كه نميتواند اين همه حقايق را باور كنيد ، اگر جراًت اش را داريد از شما خواهش ميكنيم كه يكبار از راه ي زميني از اين شاهراه بگذريد تا حالت مردم بيچاره را درك كنيد ، حتماً در بين راه با افراد مسلح غيردولتي ، دزدان، قاتلين و سارقين ، اختطاف گرها و ده ها گروه ي ديگر روبرو خواهي شد .
والي صاحب ولايت غور ! ما  از اين وضع خسته شده ايم و ديگر تحمل براي مان نمانده است، ما چندين بار از وضعيت بدي اين شاهراه  به هر دو ولايت شكايت كرديم و كسي فرياد ما را نشنيد .. باز هم شكايت خويش را صميمانه به حضور شما تقديم ميكنيم آرزو منديم كه در زمينه كدام اجراًت صورت گيرد .
 
22 حمل 1390